جنایات تکان دهنده اخیر تروریستهای اسلامی در فرانسه و افغانستان و اتریش این واقعیت تلخ را دوباره یادآوری کرد که تروریسم به گوشه ثابت زندگی در عصر ما تبدیل شده است. در قبال این زخم عمیق بر پیکر انسانیت، سئوالات کهنه و جدید دوباره مطرح شده اند. زمینه ها و علل این تروریسم کجا است؟ ریشه در چه نظم و مناسباتی دارد؟ هیولای تروریسم اسلامی چگونه برپا شد و نقش دولتها و قدرتهای غربی در این ماجرا چیست؟ راه موثر مقابله با تروریسم چیست؟ اینها و سئوالات متعدد دیگر نه تنها در مقابل الیت سیاسی، بلکه در مقابل شهروندان جوامع بشری امروز خود را مطرح کرده و پاسخ میطلبند. برای جواب به این سئوالات و مسائل در نگاهی فشرده علل و عوامل و بستر رشد و گسترش تروریسم اسلامی را بررسی میکنیم.
تروریسم و کاپیتالیسم
پنج سال قبل در خلال حمله پلیس فرانسه به خانه ای در محله سن دنی پاریس برای دستگیری عاملان ترورهای سیاه سیزده نوامبر ۲۰۱۵ یکی از خبرنگاران، گذرا و در حاشیه اشاره کرد، که “این محله جزو فقیرترین و محرومترین” محلات فرانسه و پاریس است که “گروههای تروریستی اینجا رشد زیاد داشته اند”. همین اذعان حاشیه ای گزارشگر مدیای رسمی و نان به نرخ روز دولتهای غربی، سرنخی به زمینه واقعی شکلگیری تروریسم اسلامی در دنیای معاصر است که عامدانه از جانب دولتها، ایدئولوگها و رسانه ها و مفسران با وجدان بورژوایی مسکوت گذاشته میشود. آنها برای تطهیر نظم ضد انسانی حاکم این واقعیات را مسکوت میگذارند و رشد تروریسم را به “رشد ایدئولوژی عصر حجری یک عده انسان خرافی” گره میزنند. به روی نامبارک خود نمیاورند که چگونه تروریسم اسلامی از همین “فقر و تبعیض و محرومیت” ناشی از نظم جهنمی سرمایه نیرو میگیرد. میخواهند فراموش شود که جنبش اسلام سیاسی و تروریسم آن بنا به نیاز نظم هار سرمایه و منفعتها و مصلحتهای قدرتهای غربی پروبال گرفت و اینچنین ابعاد خطرناک پیدا کرد. از خاورمیانه و افغانستان و ایران و دیگر کشورهای اسلام زده، تا پاریس و نیویورک و لندن و مادرید و وین و پایتخت دیگر کشورهای اروپایی تروریسم اسلامی ماهرانه از تبعیض، نابرابری عمیق اقتصادی و سیاسی، فقر و بیکاری و بی امکانی تحمیل شده بر جوامع بشری توسط نظم ضد انسانی سرمایه داری بهره برداری میکند و آن را مبنای رشد و گسترش خود قرار داده است. محله ها و گتوهای ایجاد شده در شهرهای بزرگ اروپا به مرکز استیصال و درماندگی و له شدن اراده انسانی بخشهای وسیعی از مردم و مشخصا نسل جوان سرخورده تبدیل شده، که متاسفانه در غیاب راه حل و آلترناتیو رادیکال و انسانی و سوسیالیستی، جنبش ارتجاع اسلام سیاسی با وعده دروغین رهایی از این وضعیت ناهنجار از میان آنها نیرو میگیرد و شبکه های تروریستی و انتحاری خود را سازمان میدهد. این مکانیسم است که بخش عمده ای از جوانان تا مدتی قبل دیسکو برو و غیر خرافی و غیر اسلامی با توهم مقابله با “تبعیض و نابرابری و احیای کرامت و حرمت انسانی” جذب داعش و طالبان و القاعده و النصره و حزب الله شده و به اقدامات انتحاری دست میزنند. نطفه گرفتن جریانات تروریست اسلامی و لذا تروریسم دنیای معاصر، برخلاف پروپاگاند وارونه برای مهندسی افکار عمومی و ادعای پوچ سران مرتجع جهان سرمایه، نه نتیجه ابتکارات و قدرت جاذبه ایدئولوژی خرافی و ضد انسانی مشتی آدم خرافاتی و پشمالوی از گور برخاسته ۱۴ قرن قبل، بلکه ریشه در نظم ضد انسانی سرمایه داری معاصر و تبعیض و استثمار و ستم تحمیل شده بر صف انسانیت و بشریت امروز دارد. تروریسم معاصر جزو لاینفک کاپیتالیسم معاصر و مبارزه قطعی با آن بخش لاینفک مبارزه ضد کاپیتالیستی این دوره است.
تروریسم اسلامی و مسئله فلسطین
یک بعد مهم منبع تغذیه تروریسم اسلامی مسئله حل نشده فلسطین است. بیش از نیم قرن اشغال فلسطین توسط دولت جنایتکار اسرائیل مورد حمایت آمریکا و فرانسه و انگلیس و دیگر کشورهای غربی، رنج و محنت و مصائب غیر قابل تصور مردم فلسطین عامل مهم قدرت گیری اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در خاورمیانه و کشورهای اسلام زده است. اقدامات و سیاستهای فوق ارتجاعی و ضد انسانی دولت تروریست اسرائیل با حمایت هیات حاکمه آمریکا و دولتهای غربی و به ویژه در چهارسال اخیر با پشتیبانی صد درصدی ترامپ فاشیست، علیه مردم فلسطین مساعدترین شرایط را برای تقویت تروریسم اسلامی از جمله حماس و جهاد اسلامی و القاعده و داعش و طالبان و کل تروریسم اسلامی در خاورمیانه فراهم کرده است. همدستی آمریکا و غرب با اسرائیل در پایمال کردن حقوق مردم فلسطین موجب نفرت عمیق و ایجاد حس انتقام جویی است که چند دهه است اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی بر آن سرمایه گذاری میکند. سیاستهای دولت تروریست اسرائیل و حمایت آمریکا و غرب مستقیما موجب گسترش تروریسم اسلامی در خاورمیانه و جهان بوده و قدرتهای غربی و دولت تروریست اسرائیل نورچشمی آنها در پیدایش و گسترش پدیده تروریسم اسلامی علیه جوامع بشری مجرمین مهم و قابل مجازاتند. حماس و جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و طالبان و القاعده و داعش و حشد شعبی این دشمنان بشریت هرکدام به سهم خود از زخم عمیق مردم فلسطین بهره برده و تقویت شده اند. لذا یک فاکتور مبارزه جدی علیه تروریسم اسلامی شکست سیاستهای جنایتکارانه دولت اسرائیل و حامیان غربی آن در قبال مردم فلسطین و به کرسی نشاندن اراده مردم فلسطین برای تحقق اهدافی است که بیش از نیم قرن است برای آن مبارزه میکنند. در قدم اول حل قطعی مسئله فلسطین و استقرار دولت فلسطینی همطراز دولت اسرائیل در خاورمیانه کلید مسئله است که تاکنون دولت قومی تروریستی اسرائیل با اتکا به حمایت آمریکا و غرب از این راه حل کارساز و ساده سرباز میزند. تا این اتفاق نیفتد تروریسم اسلامی کماکان بریک منبع مهم تقویت خود اتکا دارد.
تروریسم اسلامی، کمربند سبز و جنگ سرد!
نضج گرفتن تروریسم اسلامی در بطن مصائب نظم سرمایه و به علاوه تقویت آن بربستر تبعیضات و اشغالگری و سرکوب مردم فلسطین توسط اسرائیل، هنوز تروریسم اسلامی را به هیولای درنده امروزی در ابعاد جهانی تبدل نکرده بود. اتفاقات بعدی به دست آمریکا و غرب و متحدان منطقه ایش موجب گسترش عروج اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در ابعاد خطرناک امروز شد. عروج اسلام سیاسی و تروریسم آن با شاخه های مختلف جنایتکارش محصول دوران جنگ سرد و تقابل آمریکا و غرب در مقابل شوروی و بلوک شرق سابق است. این را سران قدیم و جدید دول غربی و آمریکا بر زبان میرانند و از آن شرم ندارند. در پایان دهه هفتاد میلادی و آغاز دهه هشتاد در بطن تقابل دو بلوک “غرب و شرق”، آمریکا و متحدانش با دکترین ایجاد کمربند سبز در مقابل شوروی، در دو اقدام تقریبا همزمان موجب عروج اسلام سیاسی شدند. اولا در جریان تحولات سیاسی ایران سال ۱۹۷۹و سقوط رژیم سلطنت آگاهانه و نقشه مند به استقرار جمهوری اسلامی ایران کمک کردند که به منبع الهام بخش اسلام سیاسی در دنیا و گسترش تروریسم اسلامی در ابعاد بین المللی تبدیل شد. دوما در افغانستان مجاهدین اسلامی را در مقابل دولت مورد حمایت شوروی در آن کشور شکل دادند. با پول و اسلحه پنتاگون و دولتهای متحد و مرتجع آمریکا در منطقه جانوران اسلامی را به نیروی قدرتمند نظامی و سیاسی تبدیل کردند، موجب سقوط دولت مورد حمایت شوروی در افغانستان شدند. به قدرت رسیدن جریانات تروریستی مجاهدین افغان و سپس طالبان و القاعده بدون کمک دولت جنایتکار آمریکا و متحدان غربی اش ممکن نبود. در نتیجه عروج اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در ایران و افغانستان با حمایت آمریکا و غرب، ابتدا پایه های خود را در خاورمیانه کوبیده و مرحله به مرحله خود را تقویت کرد و امروز به قیمت رنج و محنت انسانهای بیشمار به تهدید بزرگ علیه انسانیت تبدیل شده است.
یازده سپتامبر: زورآزمایی تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی غرب!
دیری نپایید تا تروریسم اسلامی ساخته و پرداخته دست آمریکا و غرب، اینبار گریبان سازندگان خود در غرب را بگیرد. واقعه جنایتکارانه و دلخراش یازده سپتامبر۲۰۰۱ اوج عکس العمل تروریسم اسلامی در مقابل تروریسم دولتی آمریکا و غرب و کارکرد آنها در کانونهای بحرانی دنیای امروز و خاورمیانه بود. تروریسم اسلامی با هدف قرار دادن شهروندان بی آزار در برجهای دوقلوی نیویورک و با به لرزه درآوردن ساختمان پنتاگون اولین نیرویی بود که جنگ را به خاک آمریکا کشاند و خود را به عنوان قطب تروریستی جهانی مطرح کرد. آمریکا و میلیتاریسم و تروریسم آن تحت رهبری گانگستری جانی، “بوش پسر” با همراهی دولت انگلیس و به خط کردن بخش عمده دولتهای غربی و منطقه خاورمیانه به تکان درآمد تا به قول خود تروریسم را شکست دهند. ابتدا افغانستان و سپس عراق به میدان جنگ و لشگرکشی آمریکا و انگلیس و متحدانشان تبدیل شد. سقوط طالبان در ضرب اول موقعیت جهانی تروریسم اسلامی را تضعیف کرد، اما برخلاف ادعاهایشان نتوانستند این جریان را شکست دهند، برعکس موجودیت امثال طالبان و القاعده نهادینه و ماندگار شد، و اکنون طالبان با حمایت مستقیم دولت فاشیست ترامپ در مسیر بازگشت به قدرت در افغانستان است. اشغال عراق، سقوط صدام و حاکم شدن سناریوی سیاه غیر قابل کنترل برای خود اشغالگران و دولت مذهبی قومی که حاکم کردند، فرصت تعیین کننده را برای تروریسم اسلامی و القاعده و سپس داعش مهیا کرد، که اتفاقا با حمایت مستقیم متحدان منطقه ای غرب، امثال عربستان و ترکیه و قطر و حمایت غیر مستقیم خود غرب بار دیگر و قدرتمند در صحنه ابراز وجود کنند. در قدم بعدی سناریوی سیاه حاکم شده در سوریه فرصت بسیار مهمتر را در اختیار تروریسم اسلامی و مشخصا داعش قرار داد، تا مدتهای زیاد با کنترل بخش مهمی از جغرافیا و امکانات مادی آن کشور “خلافت اسلامی” خود را اعلام کند و بخشی از جغرافیای عراق هم را به خود ضمیمه کند. در نتیجه در بررسی این پدیده می بینیم گسترش تروریسم اسلامی مستقیم و غیر مستقیم ماحصل حمایتها و یا جنگ و دخالتگریهای نظامی آمریکا و غرب در خاورمیانه، افغانستان، عراق، سوریه و در یک کلام عمدتا محصول تروریسم دولتی غرب به رهبری آمریکا است. این واقعیت انکارناپذیر را در سالهای اخیر تونی بلر جنایتکار و همدست بوش پسر و هیلاری کلینتون و ایدئولوگهای دولتهای غربی اعتراف کرده اند.
در نتیجه، در بررسی چرایی عروج تروریسم اسلامی به این نتیجه میرسیم، کاپیتالیسم و قدرتهای بزرگ آن خود سرمنشاء تروریسم و ایجاد ناامنی جهان معاصر هستند. خودشان هیولای تروریسم اسلامی را ایجاد کردند و به جان شهروندان جامعه در خاورمیانه و اروپا و آمریکا و آفریقا و اقصی نقاط جهان انداختند و سران قدرتها و دولتهای غربی در کنار سران تروریست اسلامی خود مجرم و قابل مجازاتند. در مقطع یازده سپتامبر به روشنی اعلام کردیم جنگ و لشگرکشی و اقدامات نظامی آمریکا و غرب چیزی جز تشدید اقدامات قطبهای تروریستی نیست و نه تنها به تروریسم پایان نمیدهد، بلکه عمیق تر و گسترده تر از قبل آن را ماندگار میکند و امروز آن را می بینیم. مبارزه رادیکال و موثر علیه تروریسم باید همه جانبه علیه همه زمینه ها و ریشه ها و آکتورها و نیروهای این پدیده ضد انسانی قد علم کند و به میدان بیاید. اینکار بشریت آزادیخواه است تا به تروریسم پایان دهد.
***