نسل کشی در غزه!
آیا آمریکا دارد تغییر سیاست می دهد؟
آذر ماجدی
چند روز است که اسرائیل بیمارستان الشفا، بزرگترین بیمارستان و مرکز درمانی در غزه را زیر حمله گرفته است. ۳۰هزار نفر در این بیمارستان پناه گرفته بودند. سازمان ملل و سازمان های بشردوست از بحران مرگبار گرسنگی بیش از یک میلیون انسان در غزه خبر می دهند. در این شرایط مرگبار و بحرانی آمریکا و اروپای واحد و بریتانیا از اسرائیل دفاع می کنند. اما در دو سه روز گذشته، رسانه ها از چرخش سیاست آمریکا و غرب در رابطه با اسرائیل خبر می دهند. ماجرا از چه قرار است؟
اعتراضات به نسل کشی در غزه وسیعا گسترش می یابد. در آمریکا بخش وسیعی از طرفداران حزب دموکرات اعلام کرده اند که در انتخابات به جو بایدن رای نخواهند داد. در شرایط کنونی جو بایدن شانس انتخاب شدن ندارد. این مساله رهبری حزب دموکرات را تحت فشار قرار داده است. در نتیجه چاک شومر، رئیس مجلس سنا اعلام کرد که ناتنیاهو باید انتخابات برگزار کند. این بمعنای مخالفت شومر با نتانیاهو و سیاست های او تعبیر شده است. بایدن هم کمی ملایم تر از شومر از ضرورت انتخابات صحبت کرده است و همچنین نانسی پولوسی.
رسانه ها بر سر این سه نظریه هیاهو براه انداخته اند. آمریکا هنوز کامل از نسل کشی اسرائیل حمایت می کند. هنوز هیچگونه فشاری بر اسرائیل برای اجازه ورود کمک به غزه نیاورده است. بلینکن، وزیر امور خارجه در سفری به مصر و قطر درباره شرایط آتش بس مذاکره کرده است. گفته می شود که بلینکن قطعنامه ای تدوین کرده که برقراری آتش بس بشرط آزادی گروگان ها را مطرح می کند. تغییر موضع آمریکا صرفا زبانی و دیپلماتیک است. در عمل دارد همراه اسرائیل می جنگد. اما چرا این تغییر لحن لازم شده است؟
فشار از پایین آنچنان وسیع و عمیق شده است که طبقه حاکم را به هراس و جنب و جوش انداخته است. اختلاف در اروپای واحد آشکار تر می شود. در سطح رهبری، مواضع اورسولا فون در لین، رئیس کمیسیون اروپای واحد و جوزپ بورل، نماینده اروپای واحد در امور خارجه و سیاست امنیتی، آشکارا با هم متفاوت است. اسپانیا و بلژیک موضعی متفاوت دارند. دولت ایرلند بویژه تحت فشار بسیاری قرار دارد. نخست وزیر ایرلند چند روز پیش در سفری به آمریکا در یک سخنرانی رسمی و علنی از نزدیکی مردم ایرلند با فلسطین صحبت کرد و خواهان پایان جنگ شد. دولت بریتانیا نیز بشدت تحت فشار است.
این فشار از پایین، بالا را به جنب و جوش انداخته است. این تغییر لحن در سیاست، تلاشی برای آرام کردن جامعه است. یک تلاش تبلیغی – سیاسی. کشتار کماکان ادامه می یابد. حداکثر میزان کمک کمی بالا می رود. هیات حاکمه دارد با یک تیر دو نشان می زند، هم آبی روی خشم مردم می ریزد، هم سناریوی پایانی را می چیند. قرار است تمام “زیاده روی” ها بر سر ناتنیاهو خراب شود.
پروژه پاکسازی غزه عملا به پایان رسیده است. اکنون دارند برای انتقال بیش از یک میلیون انسان از رفح نقشه می کشند. زندانی در مرز مصر در حال ساختن است. ناتنیاهو اعلام کرده که اسکله موقت آمریکا امکانی است برای نقل و انتقال ساکنین غزه. پروژه بهره برداری از گاز و لوله کشی به اروپا سوت آغازش زده شده است. بعلاوه، هزار نیروی نظامی امریکا به منطقه ارسال شده است. تا آنجا که به آمریکا بر می گردد، پروژه موفقیت آمیز بوده است.
حال باید چهره سازی کرد. آمریکا و غرب هرگونه اعتبار سیاسی – اخلاقی را در دنیا از دست داده اند. اکثریت مردم این کشورها به هیات حاکمه خود بی اعتمادند. حکومت های غربی نیاز مبرمی به بزک کردن و کسب آبرو و اعتبار دارند. باین منظور با کمک گلۀ ژورنالیست ها و سلبریتی های گوسفندی خواهند کوشید تمام کاسه کوزه ها را بر سر ناتنیاهو بشکنند و خود را از مرحله در ببرند.
این هدف و آرزوی آنهاست. تا چه میزان موفقیت آمیز خواهد بود؟ باید دید. فاجعه از هر نظر عمیق تر از آنست که با این بازی های نمایشی قابل حل و ترمیم باشد. فاجعه غزه پاک شدنی و فراموش شدنی نیست. قلب جهان را زخمی کرده است. جنایت و قتل عام مسلم و آشکار در مقابل چشمان جهانیان رخ داده است. این زخم عمیق تر از آنست که با چند ژست هالیوودی بتوان التیام داد. اعتماد نسبت به هیات حاکمه ضربه خورده تر از آنست که با این حرکات ترمیم شود. آمریکا و غرب بهمراه دولت های مزدور منطقه از هرگونه اعتباری تهی شده اند. بعلاوه، آوارگی بیش از دو میلیون انسان تاثیرات عمیقی بر منطقه و فضای سیاست جهانی می گذارد.
حتی اگر آتش بس رای بیاورد، این جنگ تمام نمی شود. این نسل کشی در اشکال دیگر ادامه می یابد. مساله فلسطین عمیق تر، خونین تر و تازه تر در مرکز سیاست منطقه قرار می گیرد. در شرایطی که مساله راه حل دو دولت غیر عملی تر از هر زمان می رسد، بحران و استیصال هر چه بیشتر بر فضا حاکم می شود. طی پنج ماه و نیم گذشته، در کوران یک قتل عام و نسل کشی بی سابقه، محبوبیت حماس در منطقه چندین برابر شده است. این نتیجه دردناک این کشتار و عدم وجود یک سازمان و جریان چپ و رادیکال است. هر چه اسرائیل و غرب بیشتر حماس را محکوم کردند، حماس محبوب تر شد. این عملا بنفع اسرائیل و غرب است.
جنبش عظیم همبستگی با مردم فلسطین و محکومیت اسرائیل و غرب سرسختانه ادامه می دهد. باید این آتش را گرم نگاه داشت. فقط با مبارزه متحد و رادیکال خواهیم توانست هیات حاکمه را عقب بنشانیم، با سیاست های سانسور و سرکوب مقابله کنیم، محکم از حق مردم فلسطین دفاع کنیم و نسل کشی و جنگ افروزی را محکوم نمائیم.