یک سال از پاندمی کرونا گذشت. آمار رسمی دولتها که توسط دانشگاه “جان هاپکینز” آمریکا جمع آوری شده است نشان میدهد که بالغ بر یک میلیون و هشتصد هزار نفر جان خود را از دست داده اند و بیشتر از ٨٢ میلیون نفر هم بیمار شده اند. صدها میلیون نفر کار و زندگی شان را از دست داده اند. من در این یادداشت قصد ندارم به جنبه های مختلف این بحران توام سلامت و اقتصادی بپردازم. قبلتر در پنج مطلب تحت عنوان “پاندمی کرونا و دوراهی نظم نوین جهانی” مفصل به آن پرداخته ام. که علاقه مندان میتوانند آنرا در شمارهای ماه مارس و آپریل ٢٠٢٠ نشریه کمونیست هفتگی مطالعه کنند.
پاندمی کرونا در زمانی رخ داده است که مرزهای جغرافیایی و “ملی” فقط روی کاغذ باقی مانده اند. جهانی شدن سرمایه همه موانع رشد و سودآوری را در اقصاء نقاط جهان چنان درهم کوبیده است که یک سرفه در هر گوشه ای از کره پهناور زمین به مسئله روز بخش وسیعی از مردم تبدیل میشود! اما این انکشاف وسیع تناقضات نظام سرمایه داری با سلامت و خوشبختی بشر را بیش از هر زمانی عیان کرده است. دنیای پست دیجیتال، انتگراسیون بی نظیری بین مردمان جهان بوجود آورده است که بشریت نه در دوره همه گیری بیماری “طاعون” قرون وسطی و نه همه گیری “آنفلوآنزای اسپانیایی” شاهد آن بوده است. این وجه از دسترسی آزاد به اخبار و اطلاعات، توقع و خواسته های برحقی را روی میز جامعه در درجه اول و دولتمردان سرمایه گذاشته است. حق برخورداری از بهداشت و درمان رایگان و همگانی و تامین معیشت آحاد جامعه دو خواسته برجسته این دوران بوده است.
بشریت در سال گذشته توسط یک ویروس که تنها با میکروسکوپ الکترونی قابل مشاهده است چنان به چالنج کشیده شده است که رفتارهایی از خود نشان داده است باید از جنبه های مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. این ویروس برای تعدادی از مردم هیچ عارضه ای به بار نمی آورد! اما برای تعدادی دیگر خیلی کشنده و منجر به مرگ میشود. ویروس کرونا شکاف عظیمی بین کسانی که از سلامتی کامل برخودارند با کسانی که بیماری زمینه ای دارند بوجود آورده است. کرونا بخشی از جوانان و کل دولتها را به جان سالمندان انداخته است. ضدیت آن بخش از جوانان در کشورهای مرفه خود را در عدم پایبندی به محدویتهای اجتماعی نشان میدهد اما ضدیت دولتها با سالمندان در سیاست به غایت ضد انسانی “ایمنی گله ای” و عدم تهیه وسایل مورد نیاز پیشگیری برای کارکنان سرای سالمندان در ماههای اول شیوع بیماری بوده است.
معمولا بشریت در شرایط بحرانی مانند زلزله ، آتش سوزی، سیل و دیگر بلایای طبیعی در کنار هم و برای هم بوده اند. اما ویروس کرونا باعث رفتارهای عجیب و غریبی شده است که از راس دولتهای قدرتمند تا افرادی در جامعه رسوخ پیدا کرده است. اما این کل داستان یک سال گذشته نیست هزاران نمونه از خودگذشتگی را در جهان شاهد بوده ایم!
سالانه تریلیون تریلیون دلار خرج ساز و برگ نظامی و سلاحهای کشتار جمعی میشود در حالی که در ماههای اولیه این پاندمی کشورهای مختلف متوجه خالی بودن انبارهایشان از مواد اولیه مورد نیاز پزشکی برای مقابله با ویروس کرونا شدند. به سبک دزدان دریایی کشورهای قدرتمند دست به مصادره ماسک و دستگاههای آی سی یو زدند. در راس این کشورها آمریکا مواد ارسالی برای جزیره کوچک باربیدوس و آلمان را به نفع خود مصادره کرد. امتیاز تولید تمام داروی “ریمیدیسور” را برای خود خریداری و کشورهای دیگر را از آن محروم کرد. این در حالی بود که کشورهای مختلف براساس پروتکل سازمان بهداشت جهانی در مواجه با پاندمی های مختلف باید اطلاعات و دانش خود را با هم به اشتراک بگذارند. ظاهرا ١٧١ کشور در پروژه سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان “ابتکار عمل کواکس” دور هم جمع شده اند که کشورهای فقیر از کشف و تولید واکسن کرونا بی نصب نمانند و حداقل دو میلیارد دوز در سال ٢٠٢١ به این کشورها تعلق بگیرد. اما به محض اینکه واکسن “باین تک و فایزر” تست و به بازار آمده است، ٨٠ درصد از تولید آن در سال ٢٠٢١ توسط چند کشور ثروتمند جهان خریداری شده است. طبق نظر کارشناسان بهداشتی اگر تمام ٥ واکسن کشف شده هم وارد بازار شوند تا سال ٢٠٢٢ هنوز کل مردم دنیا واکسینه نخواهند شد. هر چند سازمان بهداشت جهانی در مورد آنچه “ناسیونالیسم واکسن” نامیده شده است هشدار داده بود، اما معلوم شد هرکس پول و نفوذ بیشتری روی غول های داروسازی جهان دارد در صف اول قرار میگیرد و بقیه کشورهای فقیر در صف آخر هستند. من شخصا امیدوار هستم هرچه زودتر نه تنها واکسن کرونا از انحصار کارتلهای داروسازی خارج شود و کشورهای دیگر بتوانند این انحصار را بشکنند، بلکه سایر داروها هم از انحصار بازار خارج شوند و حق برخورداری همگانی به بهداشت و درمان رایگان حقی تخطی ناپذیر اعلام شود.
در یک سال گذشته مورد مشترکی در میان تمام کشورها وجود داشت، کسانی که بیماری زمینه ای دارند بیشترین قربانی کرونا شده اند. اما در کشورهای غربی و آمریکا مورد رنگ پوست و نژاد هم به آن اضافه شده است! تعداد مرگ و میر در میان دو گروه بالا زیاد است اما باید کمی پوسته این ادعا را بشکافیم که چقدر حقیقت در آن وجود دارد. کرونا به ما ثابت کرد که سلامتی “ژنتیکی” نیست و ریشه در نابرابری اقتصادی و اجتماعی دارد. نه ژنتیک سوئدیها و نه سفید پوستها زیاد در تعیین بیمار شدن تاثیر ندارد، بلکه نابرابری اقتصادی و اجبار برای کار کردن در هر شرایط سختی موجب خطرات بیشتر برای انسانها میشود. چند محقق با شرف در تحقیقاتشان نشان داده اند که ژنتیک انسانها کمترین تاثیر در بیماری کرونا دارد. انسان کارگر و زحمتکش که روزانه مجبور میشود برای پر کردن شکم خود و بچه هایش تن به هر کاری بدهد و سر کار برود، معلوم است با تعداد زیادی انسان دیگر سر و کار خواهد داشت. معلوم است که از وسائل نقلیه عمومی استفاده میکنند. معلوم است که در خانه های پر جمعیت و با استاندارد پایین زندگی میکنند. به علاوه از دسترسی سریع و کافی به بهداشت و درمان عمومی بی بهره هستند. بخش زیادی از این جمعیت اتفاقا جزو کسانی بوده اند که در تمام سال ٢٠٢٠ در خط مقدم مقابله با این بیماری مهلک بوده اند. باید به احترام این بخش زحمتکش اجتماع بشری کلاه از سر برداشت!
پاندمی کرونا نشان داد که نقش کادر درمانی و پزشکی و کارگران بخش خدمات و حمل و نقل و تولید مواد ضروری در جامعه، صدها برابر از قشر مفتخور مذهبی و نمایندگان دروغین مردم در پارلمانها و شارلاتانهای سفته باز بانکها بیشتر است. جامعه از این بیماری مهلک هم عبور خواهد کرد اما نباید اجازه داد روال سابق در نابرابری اقتصادی، اجتماعی بیشتر از این ادامه پیدا کند. مردم باید حساب بی لیاقتی و سربار بودن دولتها و پارلمان های بورژوازی را کف دستشان بگذارند.
تا آنجا که به مردم ایران برمیگردد پاندمی کرونا صد چندان نشان داد که رژیم اسلامی وصله ناجوری است که بر تن آن جامعه دوخته شده است. بی لیاقتی و بی کفایتی رژیم باعث مرگ جانهای زیادی در یکسال گذشته شده است. فساد از سر و کول رژیم می بارد. همین چند روز گذشته بدروغ اعلام کرده اند که پول تهیه واکسن کرونا را ندارند. همزمان یک عضو حماس اعلام کرده است که قاسم سلیمانی جنایتکار، هواپیمای پر از دلار را از سوریه تا لبنان و یمن وعراق می چرخاند و جیره و مواجب تروریستهای دست پرورده اش را میداد!
***