مقالات

حلبجه، اسلام سیاسی، کردستان ایران بنازم به حافظه‌ این شهر سیوان کریمی

در دنیای سیاست، زمان و مکان اهمیت زیادی دارند. شاید تعریفی قابل قبول برای همگان این باشد که سیاست یعنی انجام کاری در زمان و مکان مشخص.

جمهوری اسلامی هر‌ سال سعی می‌کند تا مضحکه‌هایی را حول و حوش سالروز قیام ۵۷ برپا‌‌ کند. هر جا که می‌رسد، هر جا که توان دارد، مضحکه‌ای براه می‌اندازد. لبنان، بغداد، لندن و حالا حلبچه. این آخری متفاوت است. حلبچه هم برای رژیم اسلامی و هم برای مخالفین رژیم اسلامی معنی خاص خود را دارد. سی سال حکومت کردستان عراق را زیر چتر خود گرفت، از اربیل و سلیمانیه شروع کرد. امروز به تعداد قهوه‌خانه‌های سلیمانیه و اربیل، مراکز وابسته به جمهوری اسلامی فعال هستند. هر ترفندی که لازم بود، به این دست به سینه های خود آموخت، دلارهای نفتی را به کیسه اسلامیون ریخت و کاری کرد که قانون و اساسنامه این بخش از عراق کاملا و همسو با منافع جمهوری اسلامی نوشته و اجرا می‌شود. اسلام سیاسی، که این ‌روزها در ایران زیر پای مردم معترض به خاک کشیده می‌شود، در کردستان عراق میدانداری می‌کند. ساخت هزاران مسجد و تکیه و حسینیه در این جغرافیا، نشان از آن دارد که در بر پاشنه جمهوری اسلامی می‌گردد. مراسم هائی که برای قاسم سلیمانی در کردستان عراق گرفته شد، در تهران هم بی ‌مانند بود. تاریخ را ورق بزنید، این موارد را مو به مو ببینید. رشد اسلام سیاسی، اما، با سرعتی شگفت‌انگیز. این رشد با حمایت‌های مالی و فکری جمهوری اسلامی، از یک سو و ترکیه از سوی دیگر، همراه بوده است و حکومت اقلیم کردستان هم “نه” نمی‌گوید. ساخت هزاران مسجد در کمتر از دو دهه و دادن تمام تریبونهای میدیای رسمی و غیر رسمی به اسلامگرایان و پرورش آخوندهایی همچون “ملاهه‌لو” برای به عقب بردن جامعه، خروجی آن می‌شود جامعه‌ای اسلام‌‌ زده که از هر گوشه به سوی ارتجاع کشیده می‌شود.

جمهوری اسلامی به عنوان یک سوی این معادله با انتخاب حلبجه برای برگزاری مراسم مربوط به قیام ۵۷، می‌خواهد به جامعه بگوید که حالا دست بالا را دارد. شهری که به خاطر گردان “شوان” و جانباختن کمونیست‌ها و آزادیخواهان صفوف حزب کمونیست ایران در دهه شصت زبانزد است، حالا با این ترفند رژیم به محلی برای مراسم رژیم اسلامی و محجبه کردن هزاران دختر تبدیل شده ‌است.

کردستان ایران
در دو دهه اخیر میدان برای اسلامی‌ها در کردستان ایران بیشتر از هر زمان دیگری است. در روزهای اخیر، جمهوری اسلامی با پخش مستندهایی که بخشی درباره کردستان و حوادث سالهای ۵۸ به بعد است، تصویری مردمی از اسلامی‌ها و بویژه “مکتب قرآن” می‌دهد. از روزهای اول بعد از قیام ۵۷ تا به امروز، اسلام‌گرایان نوع سنی در کردستان، میدانی برای طرح سیاستها و تبلیغ آن داشته‌اند. اگر این بخش، از ورود به خط قرمزهای جمهوری اسلامی امتناع کنند، تا دیدار با خامنه‌ای هم پیش می‌روند.

پس از سالهای اول بعد از قیام ۵۷، زمینه رشد اسلام ‌گرایان سنی با تغذیه از سلفی‌ها و اخوان‌المسلمین کردستان عراق که بعضا از خود رژیم و بعضا از عربستان تغذیه می شدند، با چراغ سبز خود رژیم همراه شد. امروزه مکانهای تجمع این اسلامی‌ها که به واقع خطری برای جامعه هستند، نه ‌تنها برای رژیم بلکه برای مردم هم رو شده است. مردم آنها را می‌شناسند و با روشنگری نیروهای چپ و کمونیست فعال در جامعه کردستان و ایران چهره واقعی آنها نمایان است.

اما این تمام ماجرا نیست
کردستان عراق، میدان تاخت‌و‌تاز اسلامی‌ها است. این برای همه روشن است. اما مساله زمانی حاد می‌شود و اهمیت پیدا می‌‌کند که احزاب اپوزیسیون مستقر در این منطقه، به نوعی تحت تاثیر سیاستهای احزاب حاکم قرار گرفته‌اند. این میدان دادن در سالهای گذشته با دعوت و پذیرش حزب خبات در جمع خودمانی شان بود. کار به جایی رسید که برای سخنگوی خبات شدن، سر و دست می‌شکستند. در یکی دو سال اخیر، احزاب ناسیونالیست کردستان ایران، عملا و با صدایی رسا از احمد مفتی‌زاده دفاع می‌کنند و حتی برخورد رفقایی که در تیر ۵۸ در دفاع از خود مجبور به درگیری مسلحانه با مکتب قرآنی‌ها شدند را نکوهش می کنند.

آینده‌ای که این نیروها برای کردستان ایران متصور هستند، از نگاه عینک امروز حکومت اقلیم کردستان می‌گذرد. عین این سیستم را برای کردستان ایران در سر می ‌پرورانند و لابد سیاستشان را با چانه زنی با پهلوی‌ها برای گرفتن “حق کردها” تعریف و به پیش می‌برند. همان کاری که امروز پارتی، اتحادیه میهنی، تغییر و جریان نسل جدید به همراه اسلامی‌ها هر لحظه انجام می‌دهند.

این سیستم یعنی میدان دادن به اسلامی‌ها و برقراری احکام اسلامی در جامعه، یعنی اساسنامه‌ خبات و مکتب قرآن، قانون جامعه شود. این یعنی به خاطر قدرت، جامعه را به عقب برد. پاسخ اعتراض به این موضوع هم در دستان خالد عزیزی بود که گفت، “کرد توسط کرد اعدام شود”.

بنازم به حافظه‌ این شهر
دو سال قبل و در روزهای جانباختن شریف باجور و رفقایش، شهر مریوان دوباره سرخپوش شد و مراسم خاکسپاری این عزیزان، تصویر کوچ تاریخی مریوان را دوباره زنده کرد. تصاویری که بارها در شبکه‌های اجتماعی بازپخش شد. دشمن اصلی مردم جمهوری اسلامی است. در این شکی وجود ندارد. اما در کنار این، مردم باید مخاطرات پیش رو را هم بشناسند. باید بدانند که چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. آیا دوباره کردن تجربه کردستان عراق، زیر سایه‌ احزاب ناسیونالیست و اسلامی‌هایی همچون خبات تکرار دراماتیک تاریخ نخواهد بود؟ اگر این چنین است باید منتظر یادبود قیاده موقت هایی بود که در دفاع از رژیم اسلامی علیه کمونیستها اسلحه بدست گرفتند. کردستان جایی برای این سیاستها نیست.

فوریه ۲۰۲۱