مقالات

لغو اعدام با نافرمانی مدنی ممکن نیست به یاد آنانکه با لب های دوخته اعدام شدند جاوید حکیمی

کشتن انسان همیشه مشمئز کننده است. انسان رقیب انسان نیست چه رسد به اینکه قاتل همنوع خود باشد. جامعه اگرچه طبقاتی و آکنده از تبعیض و نابرابری است، با این همه بشریت از عصر برده داری تا حاکمیت سرمایه راهی طولانی را طی کرده است. اکنون انسان به چنان درجه ای از اعتلای فرهنگی رسیده که آزار حیوان و قطع درخت را نیز تحمل نمی کند. به رغم این تعالی معنوی، اما مناسبات تولیدی همچنان بر مدار استثمار انسان از انسان می چرخد. اوج تجلی این نظم ضد انسانی، جایی است که آدمها را مطابق با طرح و تشریفاتی خاص، به نام تمدن و قانون و با خونسردی کامل اعدام می کنند. این دیگر تمسخر مدنیت و تحقیر انسانیت است و حکومت اسلامی سردمدار آن. دژخیمان داعشی با هر اعدامی انگار نیشتر به قلب تمام جامعه فرو می کنند. پس از چهل و دو سال برپایی چوبه های دار، حالا دیگر حکومت شهامت حلق آویز کردن کسی را ندارد مگر با فریب و خدعه و نیرنگ. همان ها که روزگاری توصیه به اعدام علنی مخالفین در نمازهای جمعه می کردند حالا مخفیانه و با خدعه و نیرنگ آدم می کشند. علنی یا مخفی اما خونخواران همچنان خون می ریزند.

هفته گذشته به جاسم حیدری و سه زندانی دیگر اجازه ملاقات با خانواده هایشان می دهند. سپس مدعی می شوند می خواهیم محکومین را به زندان شیبان اهواز منتقل کنیم. زندانی ها به خانواده های خود می گویند اینها به روال همیشه دروغ گفته و قصد دارند ما را اعدام کنند. خانواده ها، مستاصل و مضطرب پشت درهای زندان به انتظار می نشینند. نیم ساعت بعد جلوی چشمان بهت زده خانواده ها، جنازه اعدامی ها را از زندان خارج می کنند. دردناکتر آنکه قربانیان در حال اعتصاب غذا و با لبان دوخته به قتل رسیدند. تصور کنید مادری که مشاهده پرنده ای در قفس آن هم با آب و دانه را تاب نمی آورد چگونه اعدام جگرگوشه خود را با لبانی دوخته و در اوج گرسنگی شاهد باشد و نشکند. راستی که در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا!!

نهادها و فعالین حقوق بشر به این اعدام ها اعتراض کرده اند. کاری بسیار بجا و همانقدر بیهوده. حکومت اسلامی برای بقای خود بیشتر خون می ریزد و نهادهای حقوق بشر بیشتر ابراز نگرانی می کنند. آیا مسلم نشده است با ابراز نگرانی و اعتراض مدنی نمی شود ماشین کشتار حکومت اسلامی را از کار انداخت؟ آیا مسلم نشده است راه جلوگیری از قصاص، خواهش و تمنا از ولی دم برای گذشت نیست؟ آیا مسلم نشده است حکومت حتی بی هیچ بهانه ای نیز همچنان “دنبال گردن برای طناب دار می گردد”؟ مادر جاسم حیدری را یک ماه بازداشت و شکنجه می کنند تا جاسم اعتراف کند جاسوس است. وقتی مصطفی صالحی تحت سخت ترین شکنجه ها نیز زیر بار اعتراف به کار نکرده نرفت، گفتند او یک جاسوس تربیت شده و حرفه ای است و باز اعدامش کردند.

تردیدی نیست برای نجات جان یک محکوم به اعدام باید از هیچ کاری دریغ نکرد اما کتمان حقیقت نیز کمکی به مردم نمی کند. حقیقت عبارت از این است که حکومت اسلامی نمی تواند اعدام نکند و اعدام را هم نمی شود با نافرمانی مدنی لغو کرد. فقط با سرنگونی حکومت اسلامی از طریق یک برآمده توده ای می توان ماشین کشتار رژیم را از کار انداخت. تزهایی نظیر اینکه خشونت، خشونت می آورد، انقلاب خشونت است، گذار مسالمت آمیز به آزادی، رجوع به رفراندوم، تمنا از خامنه ای برای استعفا، انتظار از سران سپاه برای پیوستن به مردم و امثالهم عین شیادی است و نه حتی از سر جهالت‌. آخر چطور حکومت اعدام و سنگسار به زبان خوش از مسند قدرت کنار می رود یا خامنه ای تن به استعفا می دهد وقتی می دانند فردای خلع قدرت همگی محاکمه خواهند شد. مگر می شود هزاران مادران اعدامی ها، فردای استعفای خامنه ای به خاطر گل روی استعفاطلبان از خون عزیزان خود بگذرند و خواهان محاکمه و مجازات او نشوند؟

اگر مدارا و توسل به شیوه های مدنی، برای خلاص شدن از مجازات های قرون وسطایی و لغو اعدام مطلقا به کار توده ها نمی آید، آنگاه سوال این است چرا همچنان از سوی عده ای بر چنین شیوه هایی اصرار ورزیده می شود. اگر یک روز ادامه حکومت اسلامی مساوی است یا قتل عمد دهها زندانی سیاسی، چرا برخی شخصیت ها که خود در زندان و تحت شکنجه هستند شتاب ندارند برای سرنگونی انقلابی، چرا مصر هستند برای شکایت از قوه قضاییه به قوه قضاییه! پاسخ این است که “نافرمانی مدنی” شیوه مطلوب طیف های بریده از حاکمیت و نیز اپوزیسیون راست خواهان جابجایی ساده قدرت از بالاست.

مغضوبین فعلی که حداقل نیمی از چهل سال حکومت اسلامی را در دستگاه بوده و به آن خدمت می کرده اند حالا در موقعیت دوگانه با مردم و علیه مردم قرار گرفته اند. می دانند حکومت رفتتی است لیکن می خواهند طوری برود که نه سردمداران و نه خودشان مجبور به پاسخگویی نباشند. گذار بدون خشونت نزد اینها یعنی عبور بدون بازخواست و بی دردسر از خامنه ای، رئیسی ، موسوی، کروبی و همه کاربدستان حکومت از جمله خودشان. هیهات که چنین روشی هیچ معترضی حتی خودشان را از خطر اعدام توسط بنیانگذاران داعش نمی رهاند.

اما اصرار اپوزیسیون راست بیرون حکومت بر مبارزه در چارچوب نافرمانی مدنی برای مقابله با حکومت اعدام نیز کاملا قابل درک است.‌ بعید است اینها به رغم مخالفت صوری با اعدام واقعا به آنچه می گویند متعهد باشند. ادعای آزادی را از کسی که مدافع استثمار است نباید قبول کرد. صرف نظر از این، بر دشمنی این اپوزیسیون به ویژه طیف سلطنت طلب با انقلاب و تصرف خیابان توسط توده ها حرجی نیست. اینها حاضرند با سران سپاه به تفاهم برسند اما پابرهنه ها پا را از گلیم شان درازتر نکنند.

تنها کارگران هستند که به حکم موقعیت عینی شان در تولید مخالف جدی اعدام هستند. طبقه ای که از قِبَل استثمار دیگران زندگی نمی کند هیچ نیازی هم به استبداد سیاسی و اعدام مخالف خود ندارد. تنها کمونیست ها هستند که به مثابه نماینده کارگران، صحیح ترین سیاست برای لغو اعدام را اتخاذ می کنند. تنها کارگران و کمونیست ها هستند که می گویند برای لغو مجازات اعدام هیچ راهی نیست جز سرنگونی انقلابی حکومت مبتنی بر اعدام.
٤ مارس ٢٠٢١