حمایت و همبستگی مبارزاتی دراوضاع سیاسی کنونی ایران، در شرایطی که هر روز اعتراض و نارضایتی در میان کارگران واقشار تهیدست جامعه اوج میگیرد، از نان شب واجبتر است. اگر بر این باوریم که اعتراض به بیآبی، بیبرقی، گرانی بنزین، دستمزد و زندگیِ چند درجه زیرِخط فقر و بالاخره اعتراض و اعتصاب کارگران علیه خصوصیسازی و سیاست پیمانکاری که دمار از روزگار کارگر درآوردهاند، همه یک نقطه عزیمت دارند و جملگی مجرایی برای جارو کردن کلیت نظام سرکوب واستثمار و اختناق حاکم است، آنوقت حمایت و همبستگی مبارزاتی میان کارگران و اقشار ستمدیده در جایجای ایران برای گسترش، بههمبافتن و به میدانآمدن قدرت میلیونی ستمدیدگان از اهمیت صدچندان برخوردار است. اگر معتقدیم که اعتراض جوانان، مردم کارگر و زحمتکش و حاشیهنشین شهرهای خوزستان ادامهی دیماه و آبانماه و از اعماق جامعه برمیخیزد و ریشه در نابرابریها، تبعیض، فقر و فلاکت همگانی دارد، آنگاه تقویت و حمایت از این اعتراضات درسایر مناطق، از کردستان تا بلوچستان ضروری و مبرم است.
اگر بر این باوریم که ریشه همه نابسامانیها ومصائبی که اکثریت مردم کارگر و زحمتکش به آن دچار شده اند، جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری حاکم بر ایران است ، آنوقت برای رفع این مشکلات ،انتخابی جز سرنگونی انقلابی حکومت جمهوری اسلامی در مقابل ما قرار ندارد. برای این امر مهم که آینده و خوشبختی همه ما به آن گره خورده است، لازم و بسیار ضروری است ، اکثریت عظیمی از مردم که از این اوضاع به تنگ آمده اند دست در دست هم و متحدانه برای پیشبرد و اعتلای این مبارزات به میدان بیائیم.
اعتراضات دیماه از شهر مشهد آغاز شدو به سرعت بیشتر از صد شهر را در بر گرفت.به دلیل اینکه درد و رنج مردم یکی است و از اعماق جامعه برمی خیزد. خیزش تودهای آبانماه از تهران شروع شد و به سرعت شهرهای زیادی را درنوردید و خطر سرنگونی از بیخ گوش نظام رد شد. اعتراضات اخیر از شهرهای خوزستان آغاز شد و حمایت وسیعی در شهرهای مختلفی ازآن به عمل آمد. کارگران اعتصابی شرکت نفت و پتروشیمی، کارگران اعتصابی هفت تپه، فعالین کارگری و اجتماعی، خانواده جانباختگان آبانماه ۹۸ و همه سازمانهای چپ و کمونیست ومدافع آزادی و برابری به حمایت ازآن بر خواستند. مردم معترض وجان به لب رسیده در شهرهای خوزستان چندین روز متمادی با دست خالی با شعار ”مرگ برجمهوری اسلامی“ بار دیگراعلام کردند که جمهوری اسلامی را نمیخواهند. رژیم اسلامی که با نهایت بی رحمی و وحشیانه به امید ارعاب جامعه و سکوت مردم، دست به کشتار وحشیانه زد. اعتراض کارگران و اعتراض تودهای وحضور جنبشهای اجتماعی نشان میدهد که جامعه مرعوب نیست وبا شجاعت بیشتری به میدان آمده است.
کردستان کجای این تحولات قراردارد؟
قابل تامل است که از شروع اعتراضات دی ماه ۹۶ به اینسو، این سئوال مطرح است که مردم در شهرهای کردستان آنچنان که انتظارهست فعالانه دراین اعتراضات شرکت و همراهی نمیکنند. این انتظاراز مردم مبارز کردستان، از جوانان، زنان، کارگران که سابقه درخشانی از مبارزه در سختترین شرایط اختناق علیه جمهوری اسلامی دارند اصلا خطا نیست. کردستان سنگرِ دفاع از آزادی و انقلاب در مقابل حملهی ارتجاع و رژیم سرکوبگر اسلامی، در دفاع از آزادی و برابری، تاریخی سرشار از مبارزه و فداکاری پشتسر دارد. هیچوقت علیرغم سرکوب و زندان و اعدام و کوچ اجباری خانواده جانباختگان و مبارزین و انقلابیون در کردستان تن به حاکمیت سیاه اسلامی ندادند. کارگران ، زنان و فعالین اجتماعی در سالهای گذشته در جنبشهای اجتماعی حضورفعال داشتهاند. امروز که رژیم اسلامی در نتیجه اعتراض و مبارزه کارگران و سایر اقشارتهیدست به تنگ آمده و به سرازیری افتاده است، شرکت در این اعتراضات و حمایت و پشتیبانی ازاعتصاب کارگران و مردم زحمتکش در سایر نقاط ایران صد چندان ضروری و باید همهی توان را برای تقویت آن به کار انداخت. این ضعف مبارزاتی در کردستان هر دلیلی داشته باشد بدون ترددید یکی ازاین موانع وجود احزاب ناسیونالیست و ملیگرا و انزواطلب است که این اعتراضات را بیربط به خود میدانند و چندان استقبالی ازآن به عمل نمیآورند. بارها شنیده و دیده ایم که گفتهاند چرا زمانی که کولبرمیکشند مردم به آن معترض نیستند (اگرچه این خود انتظار برحقی است)، یا مردم کردستان مشکل ستم ملی دارند و خود را قربانی دیگران نمیکنند، این افکار برای مبارزه امروزمردم علیه جمهوری اسلامی سم است. اگراین سیاست برای احزاب ناسیونالیست که هنوز گوشه چشمی به بالاییها دارند و هرگز بندوبست و سازش را از دستورکارخارج نکردهاند، نفعی دارد. اگر آنها دست به عصا راه میروند و بنا به سیاست و اهداف محلی و محدودنگرانهی خود از اتحاد و پیوند مبارزهی مردم در کردستان با مبارزات سراسری خشنود نیستند، این سیاست و این افکار برای کارگر و زحمتکش کردستان، برای زنان که منفعتی جدا از منفعت مردم در سایر نقاط ایران ندارند، سم است. این تفکر به اتحاد وهمسرنوشتی وهمبستگی مبارزاتی آنان لطمه میزند. واقعیت این است مردم کردستان به تنهایی قادربه رفع مشکلات نیستند. سرنگونی جمهوری اسلامی فقط با اعتراض سراسری و قدرت میلیونی مردم متنفراز رژیم حاکم از جمله در کردستان ممکن و میسراست. مردم در کردستان، آزادیخواهان، احزاب چپ و کمونیست با استفاده ازسابقه و تجارب مبارزاتی خود، می توانند سهم بزرگی در گسترش اعتراضات برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایفا بکنند. گذراز این جهنم و بدست آوردن آزادی و برابری، رفع ستم ملی، فقط با همبستگی و اعتراض سراسری از کردستان تا بلوچستان، از تهران تا خوزستان و سرنگونی جمهوری اسلامی ممکن و عملی است. این موانع را با آگاهی وهوشیاری و مقابله با افکارناسیونالیستی و انزواطلبانه باید پیش ببریم. فعالین کارگری، آزادیخواهان و احزاب چپ و کمونیست و مترقی بزرگترین وظیفه را در این مصاف به عهده دارند. حزب حکمتیست در این مسیرهمه توان و کوشش خودرا به عمل خواهد آورد.
سعید یگانه