مقالات

٨ مرداد و روایت های مختلف صالح سرداری

* این یادداشت در بیست و ششمین سالروز یورش ٢٨ مرداد نوشته شده و در این مناسبت مجددا آنرا منتشر میکنیم.

بیست و شش سال از فرمان حمله خمینی به مردم کردستان می گذرد. اکنون بعد از این سال ها تغییرات بسیاری در صحنه سیاست در ایران در میان مردم و رژیم، نیروها و احزاب دخیل در آن دوره بوجود آمده است. جمهوری اسلامی تازه بقدرت رسیده برای سرکوب انقلاب برای سرکوب آزادی های سیاسی، برای استقرار پایه های قدرت خود، برای بشکست کشاندن انقلاب ٥٧ مردم ایران دست به حمله به همه دستاوردهای انقلاب کرد. بعد از حمله به دانشگاهها و ترکمن صحرا و به گلوله بستن کارگران بیکار در اصفهان یورشی جنایتکارانه به کردستان را سازمان دادند. کردستان سنگری مهم در ادامه انقلاب ٥٧ بود. رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی با مسلح کردن مرتجعین محلی و فئودالها و با در اختیار قرار دادن پول و امکانات زیادی به احمد مفتی زاده و دایر کردن مکتب های قرآن در اکثر شهرهای کردستان می خواست جا پای خود را در کردستان باز کند. در کردستان بخاطر قدرت چپ این دارودسته های ارتجاعی نتوانستند در میان مردم جمهوری اسلامی را به مردم بقبولانند. ناسیونالیسم کرد در قالب حجب دمکرات نیز مرتب با جمهوری اسلامی در مذاکره و بند بست بود.

جمهوری اسلامی می خواست به بهانه خلع سلاح مقر مزدوران محلی و مکتب قرآنی های طرفدار مفتی زاده در روز ٢٣ تیرماه ٥٨ در شهر مریوان توسط مردم این شهر حمله خود را به کردستان آغاز کند که با هشیاری کمونیست های آن شهر و خصوصا رفیق فواد مصطفی سلطانی خنثی گردید. برای جلوگیری از این جنگ زودرس و نابرابر در یک اقدام تاریخی شهر را به نشانه اعتراض تخلیه کرده و کوچ مشهور مردم شهر را سازمان دادند. اما ٢ هفته بعد از پایان این کوچ بهانه ای را در منطقه پاوه برای این حمله جنایتکارانه پیداکردند. در روز بیست و هشت مرداد ماه ٥٨ با فرمان خمینی جلاد گله های حجب الله و پاسداران و بسیجیان و ارتش جمهوری اسلامی با همه سلاح های خود از زمین و هوا به کردستان حمله کردند. خیلی از کسانیکه امروز دکتر و مهندس و جامعه شناس دوم خردادی تشریف دارند از فرماندهان و آمران این جنایت برعلیه مردم کردستان بودند. اینها معماران و بنیانگذاران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و دیگر دستگاههای مخوف و آدمکش جمهوری اسلامی بودند که در مقاطع مختلف برای حفظ این حکومت شیوه های مختلفی را برگزیده اند. اگرچه جمهوری اسلامی با تکیه بر خشونت و جنایت و توهماتی که مردم به این رژیم داشتند توانست شهرهای کردستان را به اشغال درآورد، اما دیری نگذشت که اعتراضات مردم در شهرهای کردستان و همچنین فعالیت نیروهای مسلح پیشمرگ توانست جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کرده و خمینی را وادار کرد اولین جام زهر را بنوشد و در ٢٦ آبانماه به مردم کردستان پیام آتش بس بدهد تا بلکه بتواند نیروهای خسته و فرسوده اش را برای مدتی بازسازی و دوباره به کردستان حمله کند.

اکنون بعد از بیست و شش سال از فرمان جهاد بر علیه مردم گذشته است. در میان جمهوری اسلامی و نیروهای شرکت کننده در این نظام تغییرات بسیاری بوجود آمده است. بنی صدر رئیس جمهور وقت که به سربازان و پاسداران دستور داد تا کردستان را به اشغال درنیاورید بند پوتین هایتان را باز نکنید خود در تبعید بسر می برد و از دست همان پاسداران که برایشان فرمان صادر میکرد خود را در اروپا نیز مخفی میکند. بنی صدر در تمام مصاحبه ها و نوشته ها و سوالاتی که بمناسبت های مختلفی از وی کرده اند نه تنها حاضر نیست این جنایت خود در آن دوره را محکوم کند و از مردم پوزش بخواهد بلکه مردم کردستان و نیروهای سیاسی کرد را مسئول اتفاقات آن دوره می داند. در مورد حمله ٢٨ مرداد به کردستان و این وقایع روایات مختلفی داده می شود. بعضی ها آن را “جنگ کرد و فارس” می نامند، بعضی ها به “جنگ شیعه و سنی” ربطش می دهند. اما این روایتها گمرا کننده اند. ذره ای به واقعیت های آن دوره نزدیک نیستند. واقعیت این است این حمله جمهوری اسلامی به کردستان حمله به آخرین سنگر انقلاب در ایران بود. کسانیکه این حمله را “حمله فارس ها و غیر کردها به کردستان” میدانند پس حمله جمهوری اسلامی به ترکمن صحرا به دانشگاها و اعدام کردن صدهزار نفر از شریف ترین انسان های آزادیخواه در سایر نقاط ایران را چگونه توجیه میکنند؟ همه ما میدانیم که در این حمله به کردستان آنهایی که جلودار نیروهای جنایتکار به مردم در کردستان بودند کرد زبان بودند و هستند. و بر عکس خیلی از انسان های چپ و کمونیست غیرکرد هم در مقابل این جنایت جمهوری اسلامی در کردستان ایستادند و جان باختند. روایت دیگری که مذهبی های کردستان اکنون از آن تاریخ میدهند بی پایه و اساس است. همین سنی مذهب های کرد که آنوقت ها در مکتب قرآن احمد مفتی زاده و سازمان پیشمرگان کرد مسلمان سازمان داده شده بودند، پیشقراولان حمله سرکوبگران سپاه و بسیج و گله های حزب الله در کردستان بودند و صدها انسان کمونیست و آزادیخواه را در شهرهای کردستان به خلخالی جلاد سپردند و بعضی از آنها هنور هم دارند به این رژیم خدمت می کنند.

واقعیت این است در کردستان بعد از سقوط رژیم شاه تحت تاثیر سازمان کومه له که سازمانی چپ و نقوذی اجتماعی داشت مردم در شوراها و بنکه های های محلات خود را سازمان دادند. تشکلات توده ای مانند سندیکاهای کارگری، تشکل های زنان، جامعه معلمان، اتحادیه های دهقانان و تشکل های دانش آموزان ایجاد گردیدند. مردم پادگانها و مراکز نطامی را خلع سلاح کرده بودند و خود در شکل ملیشیای توده ای مسلح بودند. حقاظت شهرها و روستاها را خود بعهده داشتند. انواع اجتماعات و تظاهرات و برپا می شد. ضد انقلاب جمهوری اسلامی تاب تحمل این اوضاع را در کردستان نداشت و اساسی ترین دلیل فرمان حمله به کردستان به این خاطر بود که نمی توانست تحمل کند مردم در سرنوشت خود دخالت کنند بخصوص که کمونیست ها و چپ ها در آن دست بالا داشتند. در آن دوره توده ایها و بعدا سازمان اکثریت هرچه در چنته داشتند در کنار جمهوری اسلامی برعلیه مردم کردستان و کومه له بیرون ریختند، کومه له و مردم کردستان را عوامل پالیزبان و بیگانه و ضدانقلاب نامیدند. در خدمت جمهوری اسلامی کمر به شکار کمونیست ها و آزادیخواهان در کردستان بستند و مانند سایر نقاط ایران به لو دادن مبارزین و مخالفین جمهوری اسلامی پرداختند. اکنون و بعد از گذشت ٢٦ سال از آن تاریخ بخشی از سازندگان این تاریخ کومه له با جعل نام کومه له به کسان و جریاناتی پیوسته اند که مقاومت و مبارزه مردم کردستان را علیه جمهوری اسلامی را به مسئله قومی و ملی ربط میدادند و می گویند جمهوری اسلامی به این خاطر به کردستان حمله کرده است. انگار نه شورایی نه اتحادیه ای نه بنکه ای نه تشکلی وجود داشته اند و اجتماعات و تظاهرات و شعارها و مطالباتی که مردم برای خواست های انسانی خود و برای تغییر و بهبود در زندگی در آن سال ها مبارزه می کردند برای خودمختاری و تدرالیسم بوده است! و جالبتر از همه در این مدت سازمان عبدالله مهتدی و ایلخانی زاده با سازمان اکثریت که سابقه نامبارکش برای همه روشن است مرتب اعلامیه و اطلاعیه مشترک صادر می کنند و همکار همدیگر شده اند.

در سالگرد ٢٨ مرداد جا دارد از دستاوردها و تجارب آن درس گرقت. اکنون بعد از اعتراضات اخیر و بخصوص بعد از اعتصاب عمومی ١٦ مرداد در همه شهرهای کردستان چپ در جامعه در موقعیت بهتری قرار گرفته است. باید این موقعیت را ارتقا بخشید. این دست کمونیست ها را می بوسد.

***