١- جامعه ایران در منگنه بحرانهای فزاینده و لاینحل در اعتراض و اعتصاب است. از کوبیدن رژیم در انتخابات تا امواج اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای، صرفاً نوک کوه یخ پتانسیل قدرتمند اعتراضی در جامعه علیه وضع موجود است. بحران رژيم اسلامى از بنيادى ترين خصوصيات جامعه و اوضاع سياسى ايران ناشى ميشود. امروز این حرف قدیمی ما که رفع این بحران نه فقط در چهارچوب جمهورى اسلامى ممکن نیست بلکه با تعمیق ناگزير آن زمینه ساز سرنگونی خویش را فراهم می آورد، به آگاهی عمومی بدل شده است. سرنگونی خواهی به بستر اصلی سیاست ایران تبدیل شده و مسئله قدرت سیاسی را بعنوان کلیدی ترین سوال روز بجلو رانده است. حزب کمونیست کارگری- حکمتیست برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، کسب قدرت سیاسی و برقراری یک حکومت کارگری، یک جمهوری سوسیالیستی، مبارزه می کند.
٢- یک مشخصه مهم وضعیت کنونی تشدید کشمکش طبقاتی و قطبی شدن سیاست است. در بالا، نیاز بورژوازی حاکم به فشرده شدن و تغییر آرایش سیاسی جهت مواجهه با نخواستن جامعه و مبارزات رو به رشد کارگری است. لذا رئیسی برای اجرای یک پلاتفرم اقتصادی متمایز نیامده است، دوره این حرفها گذشته است، رئیسی چکیده ورشکستگی خامنه ای و ناتوانی نظام اسلامی در مقابل یک جامعه خشمگین و آماده نبرد است. اما سیاست سرکوب و ارعاب، توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد. رئیسی قبل از اینکه بیان قدرت جمهوری اسلامی باشد، نشان ضعف و بن بست لاعلاج رژیم اسلامی است.
٣- سیاست دولتهای آمریکا و اروپا در قبال رژیم اسلامی، تامین کننده منافع آنی و آتی این دولتهاست. حمایت از اسلام سیاسی در ایران، تلاش برای مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی، حضور نمایندگان اتحادیه اروپا در مراسم تحلیف رئیسی جلاد، بدلیل “عدم اطلاع” از کارکرد جنایتکارانه رژیم و شخص رئیسی از جانب دول غربی نیست. منافع و ترجیح سیاست خارجی آنها در منطقه ایجاب میکند که اولا، جمهوری اسلامی را حتی الامکان رام کنند و سرپا نگهدارند. ثانیا،ً از پتانسیل قوی کمونیسم و برابری طلبی در جامعه ایران وحشت دارند. علیرغم اختلافات درون طبقاتی با جمهوری اسلامی، منفعت استراتژیک و طبقاتی دولتهای غربی، آنها را کنار تداوم سلطه حکومت اسلامی سرمایه در مقابل جامعه ای میگذارد که يک حاکميت اسلامى و استثمارگر را بيش از اين تحمل نميکند و عليه آن بپاخاسته است. هر زمان پایان حکومت اسلامی مُسجل شود، همین دولتها و سیاستمداران ریاکار پشت بورژوازی در حاشیه حکومت و اپوزیسیون میروند. اپوزیسیون بورژوائی ایران منتظر این لحظه موعود است.
اعتصابات کارگری – اعتراضات توده ای
دو رکن نبرد سرنوشت ساز
٤- اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای دو قلمروی سرنوشت ساز مبارزه انقلابی علیه جمهوری اسلامی است. همزمانی اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای، ادامه دینامیزم خیزش آبان در کیفیت جدیدی است. برخلاف سال ٥٧ امروز با یک جامعه خودآگاه روبروئیم که جنبشی حرکت میکند و نیاز اتحاد را می شناسد. آنچه امروز در جریان است، آغاز دور جدیدی از حضور فعال جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی است. اين روند بدون تردید افت و خیز خواهد داشت و میتواند اَشکالِ مختلفى بخود بپذيرد. جامعه ایران نظر به مشخصات سیاسی و صفبندی طبقات و کشمکشهای جاری، آبستن یک تحول ریشه ای و زیر و رو کننده، یک انقلاب اجتماعی است. جنبش سرنگونی رژیم اسلامی در سیر خود حول افق و راه حل چپ یا افق و راه حل راست پلاریزه میشود. جدال برسر اينکه چه نظامى بايد برجاى رژيم اسلامى بنشيند از هم اکنون در بطنِ مبارزه عليه اين حکومت آغاز شده است و در پى سرنگونى رژيم اسلامى تا تثبيت حکومت بعدى ادامه خواهد يافت. در اين جدال هم اپوزيسيون راست پروغربی و هم جنبش کمونيستى کارگرى شانس عينى پيروزى دارند.
٥- اپوزیسیون راست پروغرب، با شکست تاکنونی پروژه های آلترناتیو سازی و “رژیم چینج” و دوره ای سردرگمی، در کنار جمهوریخواهان و ناسیونالیست اسلامی ها، خود را با اوضاع جدید هماهنگ کرده اند. این نیروها، در هر ترکیبی و تحت هر پرچمی، نمایندگان بورژوازی ایران و اعاده نظم قدیم در دوره سرنگونی هستند. نیروی اینها را نباید دست کم گرفت، طرحهای ارتجاعی آنها را باید به شکست کشاند و منزوی کرد.
٦- جنبش کمونیستی کارگری تنها جنبشی است که با آمال و آرزوهای توده های میلیونی کارگران و مردم خواهان برابری و رفع تبعیض خوانائی دارد و به رادیکالیسم اجتماعی، به حضور گسترده طبقه کارگر، به برابری طلبی و آزادیخواهی، به سکولاریسم و ضد اسلامی بودن جامعه متکی است. حزب کمونيست کارگرى – حکمتیست تلاش میکند که جنبش کنونى برای سرنگونى انقلابی رژیم اسلامی، حلقه اى در يک انقلاب عظيم اجتماعى براى برقرارى يک نظام سوسياليستى در ايران باشد.
خط مشی تاکتیکی ما در دوره حاضر
٧- در این دوره حزب حکمتیست همگام با رهبران کارگری رادیکال و سوسیالیست و پیشروان اعتراضات توده ای، در نقشه ای هماهنگ و هدفمند برای گسترش اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای در سراسر ایران همه توان خود را بکار میگیرد. برای متحد و همگام کردن مبارزات کارگری و توده ای با اتکاء به شبکه مبارزاتی به هم مرتبط فعالین جنبش کارگری و جنبش توده ای، همه ظرفیتهای سیاسی و تشکیلاتی خود را بکار میگیرد. اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای در پیکره ای واحد و هماهنگ، میتوانند قدم به قدم تناسب قوا را به نفع خود تغییر دهند و حول پلاتفرم و معنای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و از جمله خواستها و شعارهای “آزادی، برای، رفاه همگانی” و “معیشت، سلامت، واکسیناسیون” بمیدان بیاید.
٨- یک اولویت فوری حزب ما و فعالین کمونیست در این دوره اقدام به برپائی مجامع عمومی منظم و برپائی شوراها در مراکز کار و در محلات است. مراکز کار به عنوان مکان شکلگیری اعتصابات و محلات شهرها به مثابه مکان شکل گرفتن اعتراضات شهری، بسترهای بسیار مساعدی برای ایجاد و گسترش جنبش مجامع عمومی و شورایی هستند. حزب حکمتیست فعالین کارگری و کمونیست را در مراکز کار و محلات به ایجاد و گسترش مجامع عمومی و سازمانیابی شورایی فرامیخواند.
٩- شوراها امروز ابزار تشکل و اتحاد و بسیج کارگران و توده مردم و از ارگانهای قیام در جدال برای سرنگونی هستند. تلاش ما اینست که دولت برآمده از قیام دولتی انقلابی باشد که نیروی طبقه کارگر را برای تداوم انقلاب و حرکت بیوقفه برای خلع ید سیاسی و اقتصادی از بورژوازی و پیشروی بسوی ایجاد سازمان سوسیالیستی نوین جامعه رهنمون شود.
١٠- حزب کمونیست کارگری حکمتیست کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگران را به ایجاد سنگرهای کمونیستی، به متحزب شدن در مبارزه جاری برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری یک جامعه آزاد، خوشبخت و مُرفه سوسیالیستی فرامیخواند. حزب حکمتیست ظرف اعتراض رادیکال کارگری و مبارزه انقلابی است. کارگران، کمونیست ها، زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب، جوانان انقلابی! این حزب شماست، به حزب تان بپیوندید!
مصوب دفتر سیاسی باتفاق آرا
٢٣ مرداد ١٤٠٠ – ١٤ اوت ٢٠٢١