مقالات

یادداشتها، سیاوش دانشور

در باره خلع مولانا گرگیج
در تقابل با تحریک مذهبی و قومی هشیار باشیم

آخوند مولانا گرگیج امام جمعه اهل سنت آزادشهر در استان گلستان است. وی امروز جمعه ۲۶ آذر، با حکم خامنه ای عزل و برکنار شد. بدنبال تعدادی از هواداران آخوند گرگیج تجمع کردند و نعره “الله و اکبر” سر دادند. حکومت هم محیط را پلیسی و امنیتی کرده است.

در این زمینه تاکید چند نکته ضروری است:

اول، دعوای خانوادگی دایناسور- امام جمعه ها، اعم از “اهل سنت” یا “اهل تشیع” هرچه هست، به همین خانواده و طبقه طفیلی و مرتجع آخوندها و صنعت خونین دین مربوط است، به کارگر و مردم زحمتکش و آزادیخواه سرسوزنی ربط ندارد. دفاع سر راست و روشن از حقوق پایه ای همه مردم ایران نیازی به صدور شناسنامه قومی و مذهبی ندارد.

دوم، حکومت اسلامی در متن بن بست و بحران و مواجهه با اعتراضات مستمر، تلاش دارد با تحریک قومی و مذهبی سیر اعتراضات را به مسیر دیگری هدایت کند. تلاش دارد در مقابل امواج همبستگی و اتحاد شکل گرفته، تفرقه و کشمکش کاذب ایجاد کند، همدردی را به نفرت و اتحاد را به انشقاق تبدیل کند تا راحت تر بتواند سرکوب کند و بماند.

سوم، برخی جریانات مرتجع که همخونی اجتماعی و آرمانی با امثال مولانا گرگیج و مولانا عبدالحمید و آخوندهای “اهل سنت دارند، تلاش دارند از امثال اینها “مولوی های مردمی” بسازند که گویا از حقوق مردم در مقابل نظام دفاع می کنند! کسانی که تلاش دارند از گرگیج ها “مولوی مردمی” علیه خامنه ای بسازند، در دست خود خامنه ای بازی می کنند. چون رژیم و دستگاههای امنیتی اش نیز براساس تعلق مذهبی و قومی تحریک میکنند و هدف این تحریک ایجاد شکاف در صفوف مردم معترض، ممانعت از قویتر شدن جنبش سرنگونی حکومت اسلامی و سرکوب آنست.

زمانی دور چپ پرو- سوویت در سیمای کشیشان امریکای لاتینی که زیر فشار اعتراض در جامعه کمی چرخیده و از در سازش درآمده بودند، “الهیات رهائیبخش” کشف کردند! چند دهه بعد، عده دیگری از “مولوی های مردمی” و آخوندهای “طرفدار مردم” سخن میگویند! دوران آخوند خوب و آخوند بد و اسلام کمتر وحشی و دگراندیش گذشته است. آخوند در ایران فی النفسه سمبل جنایت و دنائت و فساد و ضدیت با هر جلوه ای از زندگی مردم است. اینها البته آینده ای ندارند. آنچه مهم است، هشیاری جامعه و کارگران است که آگاهانه تحریکات قومی و مذهبی را منزوی کنند و اجازه ندهند حکومتی ها و عده ای مرتجع مسیر مبارزه اجتماعی را منحرف کنند.

١٧ دسامبر ٢٠٢١

جدال روسیه و اکرائین
کارگران در این جنگ منفعتی ندارند

پروپاگاند جنگی بین آمریکا و اکرائین از یکسو و روسیه از سوی دیگر برسر شبه جزیره کریمه و امکان حمله روسیه به اکرائین بالا گرفته است. آمریکا و ناتو در چهارچوب استراتژی محاصره روسیه، تلاش دارند خود را به مرزهای روسیه نزدیک کنند. روسیه با شناخت هدف ناتو مخالف این سیاست است و میخواهد حیاط خلوت و حوزه نفوذ خویش را نگاهدارد.

در متن رقابت قدرتهای جهانی امکان تنش و درگیری در منطقه اکرائین و دنباس کم نیست. تبلیغات ضد روسی و تبلیغات ضد آمریکائی و ضد اکرائینی فضای مسمومی است که قرار است به بسیج ناسیونالیستی از هر سو برای دفاع از “خاک پاک وطن” منجر شود.

این گوشه ای از جدال و رقابت قدرتهای سرمایه داری است و کارگران روسیه و اکرائین کمترین منفعتی در این جدال ندارند. چنین جنگی تماماً برعلیه اتحاد کارگران در هر دو کشور است. راه حل این بحران نیز در دست طبقه کارگر و اردوئی است که منفعتی در جدال دولتهای سرمایه داری ندارد.

وقت آنست بخشهای پیشرو طبقه کارگر در روسیه و اکرائین صفوف خود را از سیاستهای جنگ طلبانه و ناسیونالیستی و توسعه طلبانه جدا کنند. وقت آنست کارگران در روسیه و اکرائین اعلام کنند که تضاد منافعی با طبقه کارگر و مردم در هر دو کشور ندارند. وقت آنست کارگران روسیه و اکرائین با اعلام وحدت طبقاتی علیه منافع متضاد و یکسان بورژوازی در دو سوی این جدال صف آرائی کنند. وقت آنست سیاستها و تبلیغات نفرت انگیز ناسیونالیستی از هر دو سو کوبیده شود و اهداف طرفین درگیر افشا و منزوی شود. کارگران در جنگ بورژواهای متفرقه منفعتی ندارند و نباید به سرباز و گوشت دم توپ اهداف ناسیونالیستی و توسعه طلبانه امپریالیستی بدل شوند.

١٤ دسامبر ٢٠٢١

سرود “ای ایران” وصله ناجور به اعتراض معلمان قم

امروز در اجتماع معلمان قم از تریبون سرود “ای ایران” پخش شد و تعدادی از جمعیت بزرگ اعتصابی معلمان با آن همراهی کردند. تحصن و اعتصاب معلمان حرکتی بسیار برحق با خواستهائی پایه ای و مورد حمایت بخشهای گسترده طبقه کارگر و جامعه ایران است. اما سرود “ای ایران” وصله ای ناجور به این اعتراض است.

سرود “ای ایران” ماهیتاً فاشیستی و برتری جویانه است، این سرود با هزار مَن سریش به ریش طبقه کارگر و سیاستهای برابری طلبانه اش نمی چسپد. روشن است معلمان هم مثل بقیه جامعه عقاید و سیاستهای مختلف دارند، میان آنها گرایشات جا افتاده سیاسی و روشهای عملی متفاوت وجود دارد. اینها بجای خود محفوظ و در قلمرو فردی حق هر بنی بشری است.

بحث اما برسر این بدیهیات نیست، بلکه برسر اینست که همانطور که “تورم و گرانی بلای جان مردم است”، در صد سال گذشته “ملت” و “امت” نیز بلای جان مردم بوده است. بالاخره ناسیونالیسم و اسلام هر کدام کارگران و بقیه مردم محروم و زحمتکش را در گونی “ملت” یا “امت” چپانده اند تا منافع مشخص و متمایز آنها از طبقه حاکم را انکار کنند. چرا معلم شریف و زحمتکشی که قربانی همین عقاید و همین منافع و همین طبقه است، باید در اعتراضش به بیحقوقی سرود “ای ایران” بخواند؟ این سرود هیچ نسبتی با خواست معلمان، هیچ نسبتی با اعتراض کارگران علیه وضع موجود ندارد.

ناسیونالیسم و مذهب ما را “ملت” و “امت” معرفی میکنند تا منافع طبقه بورژوازی را صورتی “همگانی” بدهند. ایدئولوژی اسلام و ناسیونالیسم توجیه گر بیحقوقی ما و تداوم وضع موجود است. کار ما اینست که وضع موجود را تغییر دهیم و در این مسیر نیازی به میراث کپک زده بورژوازی نداریم.

١٢ دسامبر ٢٠٢١