مقالات

“کارزار باکره گی” ارتجاع مشدّد پروین کابلی

حالا نوبت کارزارچی ها است که روی تبعیض و ستم به زن کیسه بدوزند. دهه های قبل یکبار از زبان خمینی گفته شده بود: “دختران باکره به بهشت می روند”! وقتی در سال شصت خبر آمد که جلادان براساس دین اسلام به دختران زندانی سیاسی قبل از اعدام تجاوز میکنند تا “باکره” نباشند و به “بهشت” نروند، تازه عمق جنایت رژیم اسلامی و خمینی بیرون افتاد.

مژده که “کارزاری در ممنوعیت صدور گواهی بکارت” از ٩ آذر ۱۴۰۰ شروع شده و تاکنون هزار نفری با امضا به آن پیوسته اند. آنها در متنی که برای محمد باقر قالیباف رئیس مجلس رژیم اسلامی ارسال کرده اند، خواهان برچیدن “مسیر آزمایش باکره گی” شده اند. در میان مسائل متعدد و مهم زنان، انتخاب “باکره گی” و راه انداختن “کارزار” فی النفسه وارونه و عجیب است. از آین بدتر تقاضا از قالیباف دزد و فاسد و از سردمداران جنایتکاران ضد زن.

سوالی که پیش می آید این است که دست اندرکاران این کارزار که برای قالیباف عریضه مینویسند، آیا خبر ندارند که برای میلیونها زن و دختر در ایران مدتهای مدید است که باکره گی موضوعیت ندارد؟ (در اینجا وارد این بحث نمی شوم که باکره گی افسانه ای بیش نیست. داستان پرده بکارت پدیده ای بشدت تحقیقر آمیز، ضد زن، و برای کنترل سکسوالیته زنان سرهم شده است). اگر خبر ندارند حتما در گوش گاو خوابیده اند. چون نسل جوان گوششان را در مقابل این خزعبلات بسته اند و راه خودشان را میروند. با سیاستهای ضد زن جمهوری اسلامی، کار کلینک های “ترمیم بکارت” مدتی گرفت ولی بسرعت از رونق افتاد. برای بسیاری از جوانان مدتهاست که داشتن رابطه جنسی به ازدواج و تشکیل خانواده ربط داده نمی شود. گسترش اشکال مختلف زندگی و روابط زن و مرد و زوج ها، از رنگ باختن روابط سنتی و اسلام زده سخن میگوید.

نامه به قالیباف دقیقا نگران همین روند است و از رابطه جنسی قبل از ازدواج اینگونه توصیف میکند: “در واقعیت و در مقام عمل و از منظر دینی کاهنده استمرار گناه و مهمتر از همه تسهیل کننده مسیر ازدواج در میان جوانان است و در نظام حقی و حقوقی که صاحب حق، خطای شریک زندگی اش را پذیرفته و بخشیده”…(از متن نامه کارزارچی ها به قالیباف). سراسر این متن ضد زن و به غایت ارتجاعیست. نفس این جملات و نامه و بیحرمتی و توهین به زنان است.

اما از نظر فقه اسلام و آیت اله صافی گلپایگانی می گوید: (جرّاحی برای ترمیم بکارت اگر موجب نظر و لمس غیر شوهر باشد حرام است، و در صورت ترمیم چنان چه شوهر در موقع ازدواج شرط بکارت کند یا عقد را مبنی بر بکارت دختر جاری کنند، و بکارت بر اثر نزدیکی برطرف شده باشد، حق فسخ برای شوهر وجود دارد و جرّاحی، در آن تأثیری ندارد).

حجاب اسلامی، بی حقوقی زن، اسید پاشی، آپارتاید جنسی، قتل ناموسی و انواع مصائب زنان هر روز تشدید میشود. مسبب این اوضاع حکومتی است که ضدیت با زن فلسفه وجودی آنست. آنوقت تعدادی مرتجع که منفعت مادی و زمینی دارند، از جانوران و آیت اله های متحجر قرن وسطایی و قالیباف متخصص لوله کردن دانشجویان معترض، تقاضای بهبود و شفای عاجل دارند! ما میگوئیم اگر درد شما مسئله زن است، اول باید حکومت ضد زن را برانداخت، نه برسمیتش شناخت و در لابلای قرآن و حدیث دنبال “حقوق زن در اسلام” بود. شیرین عبادی ها زودتر این راه را رفتند و خیلی وقت است که سرشکسته بیرون آمدند.

در ایران یک نبرد روزانه میلیون ها زن و مرد جوان برعلیه نفس موجودیت رژیم اسلامی و قوانین اسلامی در کوچه و خیابان جاریست. زنان در مدرسه و خیابان و تظاهرات و هر اجتماعی آگاهانه قوانین آپارتاید را می شکنند، آگاهانه علیه ضد ارزشهای اسلامی می ایستند، آگاهانه آخوند و اوباش ضد زن را میکوبند و بعضا کتک شان میزنند، میگویند غلط کردی در امور شخصی من دخالت میکنی، آگاهانه پایان جمهوری اسلامی و قوانین اش را اعلام می کنند. کارزارچی ها خیلی دیر آمدند و البته بجائی نمیرسند. نسلهای جدید زنان و مردان بفکر انقلابی زیر و رو کننده اند و و کارزارچی ها در فکر ممنوعیت آزمایش “پرده بکارت و باکره گی”!

واقعا نفس آدم بند می آید. احساس خفگی به آدم دست میدهد وقتی عده ای بنا به منافع سقف خواستها را به قعر زمین سقوط میدهند و عده ای که هنوز ذهنیت شان اسیر گذشته است به تمجید کارزارچی های مرتجع می نشینند و خود را “مدافع حقوق زن” معرفی می کنند. این دکان را جمع کنید! الغای آپارتاید جنسی، الغای کلیه قوانین ضد زن، رفع تبعیض و نابرابری در تمام سطوح، آزادی پوشش، آزادی معاشرت و روابط اجتماعی، جزو آگاهی جامعه و بدیهیات شده است. دنیای بهتری ممکن است.

***