در روز یکشنبه ١٨ اکتبر تحریمهای تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی برداشته شد. لغو تحریمهای تسلیحاتی براساس برجام، توافقی که پنج سال پیش بین جمهوری اسلامی و پنج قدرت جهانی انجام گرفت، صورت پذیرفت. وزارت خارجه جمهوری اسلامی طی اطلاعیه ای در روز ١٨ اکتبر عنوان نمود از امروز ممنوعیت خرید و فروش تسلیحات و اقدامات مالی مرتبط با آن به پایان رسیده، همچنین ممنوعیت سفر برخی از مقامات نظامی جمهوری اسلامی به کشورهای عضو سازمان ملل لغو گردیده است.
در طی یکسال گذشته چگونگی برداشته شدن این تحریمها موضوع مناقشه و جنگ لفظی میان دولتهای آمریکا و جمهوری اسلامی بوده است. دولت آمریکا تلاش کرد با فعال سازی مکانیسم ماشه در چهارچوب برجام و همچنین اعمال تحریمهای مالی شدید، از لغو این تحریمها جلوگیری کند. اما روز یکشنبه روحانی لغو این تحریمها را “یک پیروزی” برای جمهوری اسلامی و در راستای موفقیت برجام خواند.
آنچه دربالا ذکرشد در واقع گوشه ای از ادامه کشمکش میان دولتهای جمهوری اسلامی و آمریکاست. اهدافی که از هر دو سو تعقیب میشود، نه ربطی به مردم دارد، نه برسر این جنگ و دعوا از آنها سوال شده است. در هیچ جای این منازعات که مبتنی بر حفظ منافع طبقات حاکمه است، طبیعتا به مردم توجهی نشده است. آنچه مسلم است در کشمکش و رقابت کشورهای فروشنده سلاح، بازار هدف و سود تنها توجیه و خواستگاه است و در این رقابت برسر بازارها حقوق انسان هیچ تعریف و جایگاهی ندارد. با نگاهی به منطقه خاورمیانه و قفقاز بعنوان کانونهای بحران در منطقه درحال حاضر، مشاهد میشود که هر حوزه متشکل از چند جغرافیای سیاسی در واقع بازار هدف یکی از کشورهای تولید کننده اسلحه می باشند. منطقه قفقاز بازار روسیه و اسرائیل، کشورهای حوزه خیلج فارس بازار آمریکا و در درجه دوم چند کشور اروپایی، افغانستان و ترکیه و عراق هم خریدار اسلحه از آمریکا و روسیه هستند. ایران تحت حاکمیت نظام اسلامی با داشتن ذخایر فروان نفت و گاز، چه به لحاظ ثروت و چه به لحاظ توسعه طلبی مذهبی قدرت حاکمه، بازار بسیار مناسبی برای کشورهای صادر کننده سلاح است. دراین میان چین و بدرجه ای روسیه برای انحصار این بازار دندان تیز کرده اند. مقاومت و مخالفت در تصویب قطعنامه های پیشنهادی از سوی آمریکا علیه ایران از سوی چین و روسیه، گوشه ای از این رقابت جهانی و منطقه ای قدرتها و دولتهای سرمایه داری برای فتح بازارها و گسترش حوزه ها نفوذ است. جنگ و رقابتی که هزینه و تاوان آنرا طبقه کارگر و مردم بیدفاع این کشورها میدهند.
جمهوری اسلامی تا این حد ذلیل شده که رفع یک تحریم را یک “پیروزی بزرگ” می داند. نه جمهوری اسلامی صادر کننده سلاح است و نه کشورهائی خریدار اسلحه از ایران هستند. صادرات نظامی جمهوری اسلامی برای گروههای تروریستی در منطقه است. واضح است که سیستم متکی بر دروغ جمهوری اسلامی که مورد تمسخر جامعه است، به خوبی میداند جامعه ملتهب و تحت فقر و سرکوب ایران آبستن یک انفجار و انقلاب اجتماعی است. این تبلیغات و جا و جنحال سبک، مصرف بسیج داخلی ناسیونالیستی حول حکومت و انسجام نیروهای خودی دارد. لایه هائی که کماکان تامین منافعشان در گرو بقای حاکمیت جمهوری اسلامیست. اما جمهوری اسلامی همواره در صدد خرید تسلیحات نظامی، بخصوص در بخش موشکی مانند سیستم های دفاعی اس ٣٠٠ و ٤٠٠ و همچنین تجهیزات سرکوب خیابانی جهت مقابله با اعتراضات داخلی بوده است. سیاست تجهیز گروه های اسلامی و عمدتا منتسب به شیعی در منطقه با هدف ایجاد جنگهای نیابتی در خدمت رقابتهای منطقه ای، گسترش تروریسم بعنوان یک اهرم فشار برای تضمین موقعیت و بقای خود همواره دنبال شده است. اکنون با رفع این تحریمها جمهوری اسلامی ساده تر میتواند رفت و آمد نیروهایش تحت عنوان “مستشاران نظامی” برای تسلیح و آموزش گروههای اسلامی در منطقه را تامین کند و براین اساس این را یک موفقیت و باعث خوشحالی می بیند.
حالا فرض کنیم که رفع تحریم تسلیحاتی باعث میشود جمهوری اسلامی بتواند به کشورهای مختلف تجهیزات نظامی و سلاح بفروشد. قراردادهای بزرگ امضا کند. چه نفعی به حال ما دارد، به حال ما کارگران، گرسنگان، حاشیه نشینان، کودکانی که بدلیل فقر و آرزوی یک تلفن خودکشی میکنند، به حال ما کارگران که ماهها حقوقهای موقع خود را دریافت نکرده ایم، این قرادادهای فرضی چه تاثیری بر معیشت و زندگی ما دارد؟ در جامعه ای که زباله گردی، فقر، بیکاری، اعتیاد و تن فروشی بیداد میکند، حکومت فقط با سلاح سرکوب و نمایش قدرت با گرداندن متهمان در خیابان عرض اندام میکند، خط فقر براساس آمار رسمی خود حکومت بالای ١٠ میلیون تومان هست درحالی که درآمد متوسط مردم زیر ٢ میلیون تومان است، اعتصابات کارگری برای مقابله با این وضعیت وحشتناک برقرار است، رفع تحریم تسلیحاتی و هر قراردادی تاثیری بر معیشت و زندگی ما ندارد. تنها رفع جمهوری اسلامی است که راه را باز میکند و جامعه را به مرحله عالی تری می برد. بنظر درحال حاضر آگاهی سیاسی و درک تفاوتهای طبقاتی در جامعه تا آن حد هست که به درستی براین نکته واقف است که برای نیل به یک دنیای بهتر و یک جامعه آزاد و مرفه نباید چشم به قدرت های جهانی داشت. در پرتو همین آگاهی است که جامعه به پروژه های آلترناتیو سازی اپوزیسیون راست مانند رضا پهلوی و یا سایر گروهای ناسیونالیست نه میگوید و اقبالی میان مردم پیدا نمی کند.
واقعیت اینست که نظام سرمایه داری امروز در کلیت خود مسئول این شرایط دهشتناک در جهان است. این قدرت و این نظام باید نفی و با قدرتی برتر در خدمت منافع همگانی جایگزین شود. نفی سرمایه داری تنها در یک انقلاب اجتماعی سوسیالیستی پیروزمند ممکن است که بر قدرت شوراها و اعمال اراده و قدرت توده های کارگر و انسان آزاد متکی است. آلترناتیو دیگری برای رهائی از سرمایه داری وجود ندارد.
٢٢ اکتبر ٢٠٢٠