ملکه عزتی :موقعيت و جايگاه حقوق زنان در يك سال گذشته به روال همیشگی چه در ايران و چه در منطقه با سرکوب و تعرض وحشیانه روبرو بود. زنان در افغانستان، عراق، تركيه، پاكستان، ايران و بسياری ديگر از كشورهای منطقه در معرض آزار و اذيت جنسی قرار گرفتند و شاهد پایمال شدن ابتدایی ترین حقوق پایه ایی خود بودند. در تركيه با وقوع دهها قتل ناموسی قتلگاهی ایجاد شد که زنان قربانیان اصلی آن بودند. وضعيت زنان در افغانستان با بازگشت طالبان در بدترین و فجیع ترین شکل ممکن بود. کشتن زنان، ربودن آنها از خانه هایشان ممانعت از حق آموزش، ممانعت از حضور در خیابان و امکان عمومی و ایجاد رعب و وحشت برای زنان تنها یک پرده از هزاران مورد اجحاف و بیحقوقی است که زنان درافغانستان با بازگشت طالبان متحمل شده اند. فاجعه ازدواج كودكان، فروش رسمی دختر بچه هايی كه بابت تامين معيشت خانواده معامله ميشوند و بجای نيمكت مدرسه و بازی های کودکانه به سرنوشتی محكوم ميشوند كه شايسته انسان امروز نيست. پاكستان كماكان جهنم زنان است و زنان در آنجا در بدترين موقعيت اجتماعی و انسانی قرار دارند. درعراق اين روزها جدا از همه معضلات اقتصادی و پيچيدگی های سياسی، زنان حتی از کمترین و ابتدایی ترین امنیت اجتماعی هم برخودار نیستند. نفوذ جمهوری اسلامی در کردستان عراق و بند و بست با سران حکومت اقلیم و احزاب اسلامی مستقر در شهرهای کردستان، زنان و دختران جوان در این مناطق با مشکلات جدی و محدودیتهای عدیده ای روبرو هستند.
حضوردستجات اسلامی بعنوان دشمن اصلی زنان و حضور اسلام سیاسی بعنوان عامل اساسی آپارتايد جنسی در منطقه وضعيتی فراهم كرده كه زنان روزانه و بطور مداوم با سيستم حاكم بر اين كشورها در جدالی گاه پنهان و گاه آشكار درگیرهستند. در ايران عليرغم شرايط بسيار نابرابر در جامعه و خانواده، مقاومت جانانه و خواستهای رادیکال و وجود یک جنبش ماگزیمالیست زنان در طی بیش از ٤ دهه در مقابل يكی از هارترين رژيم های منطقه ایستاده اند و در همه عرصه های اعتراضی و مبارزاتی حضور داشته اند. حضوریک صف وسیع از زنان مبارز و معترض به حجاب اسلامی به بیحقوقی وعلیه انکار سیستماتیک موجودیت نيمی ازشهروندان جامعه، اعتراض به تحقير و تحميل نابرابری فاحش در زندگي و در عرصه های متفاوت اجتماعی، خشونت نهادينه شده رسمی و غير رسمی و تحمیل فقر و فلاکت سرسام آوربه زنان کارگر و محروم جامعه از موارد و مومنتهايی است كه دررابطه با مبارزات زنان در بين كشورهای منطقه سرآمد است. اما با این وجود از نظر من سال گذشته يكی از سياه ترين و بدترين سالها دررابطه با حقوق زن در ایران بود. با روی کار آمدن دولت رییسی قاتل فشار بر زنان در همه عرصه ها افزایش پیدا کرد. گله آخوند و پاسدار در هر خطبه و تریبونی که در اختیار داشتند زنان را مورد حمله قرار دادند و برای تنگ تر کردن عرصه بر زنان هر چه که در چنته داشتند خرج کردند. صدای شوم این سمفونی سیاه ضد زن همه جا پیچیده از طویله اسلامی تا تریبونهای فاشیستی سپاه و گله های بسیجی. فعالين زن با شديدترين برخورد و فشار از طرف جمهوری اسلامی و گله های بسیج و سپاه به مثابه یکی از اصليترين عوامل خشونت و فرودستی در جامعه روبرو بودند. سروصدای خواست افزایش جمعیت و جلوگیری از فروش امکانات پیشگیری از حاملگی و تمکین زنان و لاطلاتی از این قبیل عرصه دیگری بود که زنان سال گذشته با آن روبرو بودند.
احكام سنگين زندان، تعقيب و پيگرد فعالين زن در عرصه های مختلف، تهديد زنان به برخورد فيزيكی از طرف امامان مرتجع جمعه، قتل های ناموسی و خودسوزی و خودكشی زنان در اعتراض به وضع موجود و يا بدليل درماندگی و روبرو شدن با بن بست تنها گوشه كوچكی از مصايبی بود كه زندگی وحيات زنان را در سال گذشته با چالشهای بزرگی روبرو کرد. پاندمی کرونا هم مزید بر علت شد و بیشترین حجم ازخشونت خانگی و سرکوب بر سر زنان آوار شد. این را ضرب کنید در بیکاری و فقر شدید بیشتر خانواده ها و تاثیر آن بر میزان خشونت و آزار زنان. اما اين فقط يك روی سکه بود، روی ديگر سکه مبارزه مداوم و تعطیل ناپذیر زنان در مقابل تحقیر و بيحقوقی است. اگر زنان تسلیم شده بودند، اگر تحقير و توهين و فرودستی را بعد از چهار دهه مبارزه و چالش روزمره پذیرفته بودند و این معضلات با بی تفاوتی و عدم واکنش انسانهای آزاديخواه و برابری طلب روبرو ميشد اين حجم از سركوب هم اعمال نمیشد، احكام سنگين زندان صادر نمیشد و بازداشتهای روزانه و فله ایی هم انجام نمیگرفت. برای زنان و مردان معترض به آپارتاید جنسی مبارزه و اعتراض هرگز پایانی نداشته و بهمين دليل است كه جمهوری اسلامی با اين درجه از وحشيگری در مقابل اعتراضات بر حق این صف ظاهر میشود. حضور وسیع زنان در تجمعات اعتراضی معلمان، سخنرانهای پرشور زنان در دفاع از آموزش رایگان و عدم خصوصی سازی و اعتراض به حقوق های زیر خط فقر عرصه جدیدی برای اعتراض و ایستادگی زنان در مقابل بیحقوقی سیستماتیک در عرصه کار و زندگی بود. زنان با حضور در این عرصه هم نشان دادند کوتاه نخواهند آمد و سر سازش و مصالحه با این حکومت را ندارند. علیرغم همه سرکوب ها و ایجاد فضای رعب و وحشت، مبارزه، اعتراض و جدالی روزمره در جامعه در جريان بوده و هست كه هرروزه قوانين نابرابر و ضد زن را به چالش ميكشد و دقيقا اين جريان پويای مبارزاتی است كه حاكميت اعدام و آپارتايد جنسي را به هراس و وحشت ميندازد. زنان معترض عرصه را بر مرتجعين و گله آخوند و پاسدار و بسیجي تنگ كرده اند. صحنه عليرغم هر فشار و سركوبی که در جریان است تنها يك بازيگر ندارد و این وضعیت گویای باور به تغییر است. تغییر وضع موجود و به شکست کشاندن سرکوبگرانی که جان و حیاتشان به تار موی زنانی بسته است که بیش از چهل سال است بطور مداوم یکی از عرصه های نبرد بود و نبود جمهوری اعدام و سرکوب اسلامی بوده.
اکتبر: هنوز راه دور و درازی در پیش است، چکار باید کرد ؟
ملکه عزتی: حق با شماست هنوز راه درازی در پيش است. زن ستيزی سازمانيافته و نابرابری جنسیتی كه در ايران بطور سيستماتيك اعمال ميشود و توحشی كه جمهوری اسلامی در جهت تحميل تحقير و فرودستی زنان اعمال میکند نتيجه بيش از چهار دهه سركوب مداوم است. زنان در آن جامعه از تولد تا مرگ و درطول حياتشان بعنوان شهروند درجه دو و بيحقوق مورد بيحرمتی و آزار و اذيت قرار گرفته اند. نه تنها سيستم كثيف حكومتی بلكه سنتهای ارتجاعی و مردسالارانه رايج در خانواده و جامعه هم ازعوامل جان سخت موقعيت نابرابر زنان است. زنان درجامعه در جبهه های متعددی ميجنگند. برای بدست آوردن ابتدايي ترين حقوق و خواسته هايشان در نبرد روزانه ايی هستند كه گاها مرگ را هم در پي دارد. به آمار خودکشی ها، قتل های ناموسی و خودسوزی ها در جامعه نگاه کنید تا عمق این فاجعه را ببینید. اما کماکان نقطه روشن و امیدواری در این برهوت بیحقوقی و خشونت و تحقیرعدم تسليم تن ندادن به سكوت و نپذیرفتن وضع موجود است. نپذيرفتن حقارت و فرودستی و اراده قوی برای حضوردر همه عرصه های اجتماعی و تلاش روزمره برای گرفتن و تثبیت حقوق برابر را صف زنان آگاه و جسور هرروزه با شکستن تابوها و مرزهای تعیین شده از طرف مشتی مغز بیمار ضد زن به سران جمهوری اسلامی اعلام ميكنند. از نظر من ٨ مارس میتواند روزی باشد در تداوم روزهای دیگر برای ابراز وجود چند باره فعالین عرصه زنان و یادآوری مجدد این اصل که ما هرگز عقب نخواهیم نشست. انسجام و اتحاد و سازمانیافتگی صف زنان و مردان آزادیخواه یکی از عوامل مهم در عرصه این نبرد ۴۰ ساله است. ۸ مارس امسال نه تنها باید مثل هرسال روز نمايش همبستگی و همسرنوشتی زنان و مردان آزاديخواه و برابری طلبی باشد، بلکه با توجه به اعتراضات وسیع معلمان، کارگران و سایر اقشار محروم موقعیت برای یک حضور قدرتمند خیابانی هم فراهم است. نمایشی از قدرت زنان در خیابان میتواند لرزه بر اندام حاکمین مرتجع و ارگانهای سرکوبگر حاکمیت بیندازد. یک حضور قدرتمند در ۸ مارس میتواند کابوس مرتجعینی را که زنان را عامل سرنگونی این سیستم میدانند، بیشتر به واقعیت نزدیک کند.
امسال این شانس وجود دارد که صدای برابری طلبی و حقوق برابر زن و مرد بلندتر از سالهای قبل باشد و جمهوری اسلامی بيشتر از هميشه به وحشت مرگ بيفتد. امسال شواهد نشان از آن دارد که میتوانیم حقوق جهانشمول و همه جانبه زنان در همه عرصه ها را بی اما و اگر و با صلابت بیشتر فرياد بزنیم و عرصه را بر حكومتی كه در بدترين و شکننده ترین روزهای حيات خود بسر ميبرد بيشتر از هميشه تنگ كنیم. بايد بتوانیم نشان دهیم كه مبارزه مردان و زنانی كه عليه قوانين عهد حجری جمهوری اسلامی بیش از ۴ دهه در میدان بوده اند با سرکوب و زندان و به بند کشیدن فعالین این عرصه پایان نمیگیرد و این صدا هيچ زمان ساكت نخواهد شد. امسال در سایه اعتراضات بیشماری که در بیشتر شهرهای ایران وجود داشته میتوان رساتر از همیشه اعلام كرد ما زنان و مردان، قوانين مبتنی بر بربریت مذهبی را نه تنها قبول نداریم بلکه آن را درهم میشکنیم. امیال این امکان موجود است که همبستگی و همسرنوشتی زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب را در ٨ مارس به بهترين شكل ممکن میتوان نمايش درآوریم.