در سالهای اخیر، شاید بیشتر از اواخر دهه شصت، با صفی مواجه هستیم که میگویند از انقلاب کردن پشیمان اند، از شرکت در انقلاب پشیمان اند، از مردم و نسل جدید عذر می خواهند، بعضا میگویند غلط کردم، بیشتر هم می گویند.
مناسبت بهمن ماه هر سال فرصتی میدهد که اپوزیسیون راست ایران، با منطق همیشگی “انتخاب بین بد و بدتر”، اولاً از رژیم شاه و سلطنت اعاده حیثیت کند و ثانیاً مجدداً همان سناریوی ۵۷ و راه دست بدست شدن قدرت بین دو بخش بورژوازی ایران را تسهیل کند. آنچه چهار دهه پیش رخ داده دیگر تاریخ دور یک جامعه محسوب میشود و “اگر”های ته تاریخی فاقد یک ذره بار علمی و حتی تحلیلی برای مسائل امروز است.
اما جنبش پشیمان های انقلاب و عبارات “من پشیمانم” و “من غلط کردم” و “ما معذرت میخواهیم” و … یک عمل سیاسی مشخص و هدفدار است. گذشته را باید به گذشتگان سپرد، آنچه جستجو میشود بهانه اش گذشته است اما هدفی در همین امروز و آینده نزدیک دنبال می کند. اشتباه است اگر کسی فکر کند این سخنان از وجود گویندگانش برخاسته و باور امروزشان است. نخیر، این بازار است و قواعد خودش را دارد. بحث برسر تجارت و یارگیری است، بحث برسر دفاع از منافع طبقات مشخصی است، بحث برسر دستور کاری همین امروز و تهیه مقدماتی برای فردا است. واکاوی و ارزیابی گذشته همواره جائی در عمل امروز پیدا می کند. پشیمان ها در واقع از چیزی پشیمان نیستند، عمده شان یا اصولا در انقلابی شرکت نداشتند و یا اگر شرکت مختصری داشتند، کنار راست ترین عناصر ضدانقلابی و جریانات عهد عتیقی بیتوته کرده بودند. آنها آنروز هم علیه انقلابیون حرف میزدند. آنروزها که پشیمان های امروز عمدتا کنار رژیم اسلامی و کنار خمینی “امام ضد امپریالیست” شان بودند، کارشان مبارزه نبود بلکه تثیبت ارتجاع و همراهی با سرکوب انقلاب توسط ضد انقلاب اسلامی بود. کارشان دفاع از حقوق زن و علیه حجاب نبود بلکه یا راسا در تحمیل روسری به زنان دست داشتند و یا می گفتند و می نوشتند که “مسئله زنان در ایران حجاب نیست”. این پشیمان ها، حتی در خارج هم، مدتها لچک را بعنوان یک رکن هویت شان حفظ کردند.
با اینحال پشیمان ها بعنوان عناصر خودشان فاقد محتوای امروزی اند. کسی که میگوید چهار دهه پیش فلان اقدام اشتباه بود، راجع به تاریخ حرف میزند، یک راوی از میان میلیونها، بدون تاثیری در آن گذشته. اما معنی امروز حرفشان مهم تر است. کمپین سلطنت طلبان و فاشیست های فرشگردی برای اعاده حیثیت از رژیم سلطنتی، برای راه انداختن موجی از غلط کردم در میان جنبش ضدشاهی، برای بیعت مجدد روشنفکران شرق زده و اسلام زده با رکن ملی و سلطنتی و معطر به گلاب دمکراسی لیبرال است. پشیمانان البته حق دارند از موضع امروز عمل گذشته خویش را بیرحمانه به نقد بکشند. آنها نهایتا میان دو جناح مشروعه – مشروطه در نوسانند. تاریخ صد سال گذشته ایران را این دو خانواده بزرگ و دو جنبش ارتجاعی رقم زده اند. خامنه ای ها رفتنی اند، همدستان دیروز باید پشیمان شوند و بفکر آینده و بیزنس شان باشند. برای این باید در نقش صاحب و شرکت کننده در انقلاب و “کسانی که انقلاب کردند”، ظاهر شد و بعد همان عمل را به شلاق کشید با این امید واهی که سرنگونی خواهی امروز جامعه به انقلابی دیگر فرا نروید.
خیلی از این پشیمان ها نقش مهم و قابل توجه ای در آن انقلاب و عمل بزرگ نداشتند. بسیاری روایتها جعلی و وارونه اند و از نظر پایبندی به حقایق تاریخی در حد صفر است. این هم گوشه دیگری از فرهنگ ارتجاع و سانسور و استبداد است که رسانه ها روایت وارونه و رسما دروغ را بعنوان حقایق مُسَلّم پخش می کنند و عده ای بیزنسمن سیاسی که عمدتا تا دیروز در رکاب حکومت اسلامی بودند، سرکوب شدگان و اعدام شدگان همین رژیم را به “مدافع خمینی” و حامیان و شرکای دیروز خمینی را به مدافع رژیم سلطنت و دمکراسی بدل می کند! راویان ما، جنبش پشیمان ها، فشرده دو ارتجاع سلطنتی و اسلامی را علیه انقلاب معنی کردند.
تاریخ واقعی اما در خیابانها دارد رقم میخورد. تاریخ شکست نخوردگان که زندگی و رفاه و آزادی میخواهند، از شاه و ولی فقیه و استبداد و تبعیض و نابرابری و فساد بیزارند. این نسل اینترنت و هوش مصنوعی است. این نسل را نمیتوان با خرافات ملی و اسلامی مسخ کرد.
١٦ فوریه ٢٠٢٢