اعتراضات توده ای دور اخیر در ایران وارد سومین هفته خود شد. اعتراض علیه گرانی نان و سیاست «جراحی اقتصادی» متوقف نشد بلکه با جنایت متروپل در آبادان دگرباره شعله ور شد. مجرای بروز اعتراض هرچه باشد، علت برآمد توده ای خواست سرنگونی حکومتی است که زیادی مانده و باید هرچه زودتر از صحنه سیاست ایران پاک شود. برای هر ناظر ابژکتیو ایران کشوری است که در آن اعتراض همواره جاری استِ؛ خیزشهای مکرر توده ای، اعتراض علیه غارتگران آب، اعتراض علیه گرانی بنزین و عاملهای انرژی، اعتصابات گسترده کارگران بخشهای مختلف برای دستمزد و حقوق پایهای، اعتراض علیه فقر و نداری، علیه فلاکت اقتصادی، علیه سرکوب سیاسی و خشونت سازمانیافته دولتی.
این جامعه ای است که در کشمکشی دائمی با بانیان وضع موجود است. از آنجا که هر روز بر دامنه و ابعاد مشکلات و مسائل افزوده میشود و مطلقا هیچ چشم انداز گشایش یا بهبودی وجود ندارد، لاجرم چنین جامعه ای بناگزیر واکنش نشان میدهد، راه دیگری برویش باز نیست، تمام روندهای دیگر طی شدند و نتایج فاجعه بار خود را ببار آورده اند. لذا تنها راه خلاصی یک جراحی سیاسی است، جراحی غده چرکین حکومت اسلامی از پیکر جامعه ایران. سرنگونی خواهی عمیق جامعه یعنی رابطه مردم با حکومت آنتاگونیزه و آشتی ناپذیر است، راه سازشی وجود ندارد، راه بینابینی نمانده است، واقعیتی که خود را در ورشکستگی تمام عیار کلیه جناح ها و انزوای اپوزیسیون بازاری و پاره تن حکومت بیان می کند.
ماهیت و مضمون جنبش اعتراضی
ماهیت و مضمون جنبش اعتراضی جاری نخواستن حکومت و تلاش برای سرنگونی أن است. روشن است که نخواستن حکومت اسلامی و جنبش توده ای برای سرنگونی رژیم جدید و فیالبداهه نیست بلکه تاریخ و تجارب مشخصی دارد. اما سرنگونی خواهی سالهای اخیر که خود را در چند برآمد گسترده توده ای نشان داده است، شکل ویژه ای از نخواستن حکومت است که بر علیه فقر و فلاکت اقتصادی قد علم کرده است. بافت و ترکیب طبقاتی این جنبش نیز اساسا کارگران و زحمتکشان شهری هستند. بعبارت دیگر، همانطور که بارها تاکید کردیم، رویدادهای ۹۶ و ۹۸ تا امروز صورتی از اعتراض اجتماعی طبقه کارگر است که دیگر نمیتواند قبول کند و براستی چیزی برای ازدست دادن ندارد. اعتراض طبقه کارگر مختص به اعتصاب در فابریک نیست، کارگر یک طبقه اجتماعی است که با جنبش اعتصابی افقی را در جامعه تسری میدهد و اعتراضات توده ای زحمتکشان شهری و طبقات محروم شکلی از اعتراض طبقه کارگر علیه فقر و تبعیض و برای نفی نظامی است که بانی و مسبب مشقات شرایط غیرقابل تحمل کنونی است. لذا دیوار چینی بین حرکتهای اعتصابی و جنبش های توده ای زحمتکشان شهری وجود ندارد و تفکیک تصنعی اعتصابات کارگری و حرکتهای توده ای سالهای اخیر آنهم نظر به بافت و ترکیب طبقاتی و خواستگاه اعتراضی یکسان آن درست نیست. آنچه که این دو تحرک را از هم جدا میکند نه ماهیت و مضمون طبقاتی آن بلکه مکانیسم و کارکرد متمایز آنهاست.
تردیدی نیست در اعتراضات توده ای و سرنگونی خواهانه گرایشات و جنبش های سیاسی متضاد که هر کدام در سرنگونی حکومت ذینفع اند شرکت می کنند و تلاش دارند سیر رویدادها را به سمت راه حل مطلوب خود هدایت کنند. اما برای بورژوازی در حکومت و در اپوزیسیون روشن و مبرهن است که این جنبش هیچ بودگان است که نان و آزادی میخواهد و نظم کنونی حافظ سرمایه را هدف قرار داده است. وحشت بورژوازی در حکومت و در اپوزیسیون از «شورش گرسنگان» و تلاش رسانه ها برای دادن تصویری جعلی و ابتر با خبرتراشی و دروغ پردازی، بیانگر برسمیت شناسی این حقیقت است.
شوک اقتصادی- شوک انسانی
وضعیت کنونی حاصل تشدید بحران همه جانبه و لاینحل حکومتی و به بن بست رسیدن سیاستهای تاکنونی برای بقای حکومت است. اینکه رژیم اسلامی در اوج وضعیت فلاکت بار مردم بازهم به سفره خالی کارگران تعرض میکند و اعتراض را با گلوله پاسخ میدهد، اگر حکومت و اپوزیسیون بورژوایی نگران ماهیت و جهت اعتراضات کارگری و توده ای است، این واقعیت که تلاشها از هر سو برای تحریف ماهیت و مضمون ان اعتراضات به وفور در جریان است، تنها براین حقیقت تاکید میکند که جنبش جاری اعتراضی کارگران و زحمتکشان شهری این پتانسیل را دارد که به سیلاب بنیان افکنی بدل شود و فرصتی برای کارگر و کمونیسم فراهم کند که ابتکار عمل سیاسی را بدست گیرند.
در این شرایط بحرانی و لاعلاج است که حکومت سیاست تعرض را بهترین دفاع تلقی میکند و اعمال ریاضت اقتصادی و سیاست ارزان سازی مستمر نیروی کار با شوک اقتصادی جدیدی ترکیب میشود. نفس اینکه حکومتی ها اذعان می کنند که ناچار به جراحی اقتصادی هستیم حتی اگر به قیمت انقلاب تمام شود، یعنی تنها راه بقای حکومت بجز سرکوب مستمر سیاسی سرکوب خشن اقتصادی و جنایت علیه موجودیت دهها میلیون خانواده کارگری است. بعبارت دیگر، حکومت سرمایه در ایران در یک دوراهی مرگبار و راه بدون بازگشت قرار گرفته است. فلسفه بقای حکومت بدون جنایت مستمر علیه مردم محروم ممکن نیست. این جنگ آخر حکومت است. خیابان و کارخانه سنگرهای خط مقدم این نبرد است، سنگرهایی که کارگران و خانواده های کارگری تا زحمتکشان و حاشیه نشینان ناچارند برای بقای خود بجنگند.
جنایت متروپل ادامه جنایت جراحی اقتصادی است. جنایت متروپل بیان مکرر این حقیقت است که بورژوازی اسلامی وحشی و قصی القلب و رذل است و برای سود حاضر است دست به هر جنایتی بزند. اما شوک انسانی متروپل و لاقیدی و بی مسئولیتی محض دولت و حکومت در قبال جان شهروندان که با دروغ و فریب علیه مردم داغدیده ترکیب شد، بنزینی بر آتش خشم انباشته مردم کارگر و زحمتکش ریخت تا برای تعیین تکلیف و شکل دادن به یک اراده جمعی برای نفی حکومت فساد و جنایت گام های محکم تری بردارد. جنایتی که جامعه را تکان داد و حکومتی ها مانند همیشه به تقلا افتادند تا خود صاحب عزا شوند، اعتراض و خشم را به عزاداری با علم و کتل «یا حسین» و سینه زنی بدل کنند، از سرعشیره ها و مرتجعین و مزدوران همیشگی بهره جویند تا قدیمی ترین منطقه کارگری در ایران را به میدان مانور قاتلین حکومتی و مزدوران عشیره ای با سینه زنی بدل کنند.
سیاست حکومت اسلامی برای اعلام عزای عمومی و کارنوال سینه زنی با حضور شمخانی و اطلاعاتی ها و امنیتی ها شکست خورد. شعار علیه شمخانی و شعارهای تند علیه سران حکومت پاسخ مردم هشیار به تاکتیک ورشکسته و عقبمانده عزاداری و سینه زنی برای قربانیان توسط قاتلین بود. همینطور تهدید توخالی عشایر و مزدوران وابسته به محسن رضایی و حکومتی ها با ریشخند مردم کارگر و زحمتکش مواجه شد. اخبار و تصویر جعلی و کذب بی بی سی و رسانه های متفرقه نیز یک به یک افشا شدند. حکومت اسلامی در دهمین روز جنایت متروپل، منطقه را بست و تصمیم به تخریب ساختمان گرفت. هنوز جنازه های قربانیان که عمدتا کارگران هستند زیر آوار مانده اند و بوی جنازه ها در منطقه حس میشود. این رژیم حتی نتوانست جنازه قربانیانش را از زیر آوار خارج کند و تحویل خانواده ها بدهد.
و بالاخره، این واقعه با حمایت و همدردی با آبادان در گوشه گوشه ایران همراه بود. جمهوری اسلامی و جنایتکاران از این رویداد ضعیف تر بیرون آمدند. پس لرزه های جنایت متروپل در راهند. رژیم اسلامی با قطع اینترنت و سرکوب و قرق نظامی و بازداشت معترضین راه بجایی نمی برد. دور جدیدی از مبارزه و کشمکش حاد برای سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی تازه آغاز شده است.
۱۱ خرداد ۱۴۰۱