جنگ برسر نفی حجاب اسلامی و تقابل با گزمه های رژیم آپارتاید به مراحل حادّی رسیده است. این جنگ قدیمی است و طی چهار دهه گذشته پرده های متفاوتی از آنرا دیده ایم. این جنگ از روزهای اول حاکمیت اسلامی شروع شد و اکنون به مرحله تعیین کننده رسیده است. اگر جمهوری اسلامی در روز “حجاب و عفاف” حکومتی که علی القاعده باید صحنه نمایش گسترش روآوری به حجاب این سمبل بردگی زن باشد؛ با حجاب برکشیدن و سوزاندن حجاب مواجه میشود، به تنهائی و بروشنی نمودار این جنگ را در شرایط کنونی منعکس میکند.
ویدئوهای منتشر شده اینروزها و نمایش جسارت و اعتماد بنفس قوی زنان برای نفی حجاب اسلامی و درگیری با مزدوران و گزمه های خامنه ای، تنها نوک کوه یخ است. این اعتراض عمیق و گسترده و آشتی ناپذیر است. این تقابلی صرفاً برسر “پوشش” و تفاوت “اجبار و اختیار” نیست، این تقلیل دادن صورت مسئله است. واضح است نفی جنبه اجبار قانونی و تضمین آزادی پوشش از ارکان این بحث است اما کل موضوع به این محدود نمیشود. دیدگاه هائی که بدرجات مختلف حجاب را یک “پوشش” حال از نوع اسلامی میدانند، روی اجبار و اختیار مانور میدهند. در صورتی که مسئله فراتر است، حجاب اسلامی قانونا اجباری است و نفی عملی و قهری این قانون یک هدف است. اما چه کسی نمیداند که حجاب نه برای حکومت و نه برای زنان و جنبش آزادیخواهی محدود به این جوانب قانونی و حقوقی نیست. چه کسی نمیداند پوشش خواندن حجاب تنها راه را برای اسلامیون باز می کند. حجاب پوشش نیست، حجاب اسلامی پرچم حکومت آپارتاید اسلامی، بیرق بردگی زن در جوامع اسلام زده، نماد ستمکشی و فرودستی زن در حکومتهای اسلامی، یک رکن مهم ایدئولوژیک جنبش اسلام سیاسی است. وقتی میگوئید حجاب پوشش است، دارید آنرا با مینی و ماکسی و دکلته و غیره مقایسه می کنید. مثل اینست بگوئید یونیفرم فاشیستی یک پوشش است! نخیر، حجاب پوشش نیست، لوگوی اسلامیزه کردن و سلطه اسلام بر زنان و جامعه است. به این اعتبار تقابل زنان و مردان آزادیخواه با حجاب اسلامی، تقابلی ماهیتاً سرنگونی طلبانه و ضد اسلامی است. تقابلی برای نفی سلطه اسلام و حجاب اسلامی بمثابه لوگوی آپارتاید بر زندگی و کار زنان است.
“سپیده رشنو” جوان ۲۸ ساله، ویراستار و داستان نویس، که توسط عوامل حکومتی بازداشت شده است یک نماد نسل جدید و زنان مدرن و برابری طلب است. نماد یک اعتراض میلیونی که طی چهاردهه به ایستگاه امروز رسیده است. سپیده از نسل زنانی است که نه گفتند، چاقو و تیزبر خوردند، به پیشانی شان پونز کوبیده شد، در میدانهای اعدام تیرباران شدند، به خونین ترین شکل سرکوب شدند اما تن ندادند. سپیده نماد اعتراض اجتماعی و نسلی است که در تناقضی مهلک با رژیم اسلامی و مشغله های پوسیده آن قرار دارند. زنان هیچ دلیلی برای رعایت این حدود و ثغور نمی بینند و بدرست هر دیوار جداسازی و فرودستی و زورگوئی را ویران می کنند و با اعتماد بنفس میگویند خودم تعیین می کنم چه بپوشم، چقدر بپوشم، به تو هم ربطی ندارد و دخالت و زبان درازی موقوف!
سپیده ها یکی دو تا نیستند، این یک اعتراض اجتماعی و یک صف وسیع است. زنان در این کشمکش پرشور و جسورانه تنها نیستند، خیلی جاها حمایت مردان برابری طلب و انقلابی را همراه دارند اما هنوز باندازه کافی نیست، هنوز صحنه های آزاردهنده بازداشت وحشیانه زنان و تماشاچی بودن اطرافیان دیده میشود. باید بروشنی و ضمن درک محدودیتهای شرایط گفت؛ ناظر بی عمل تعرض وحشیانه اوباش حکومتی به زنان بودن، حتی اگر با نفرت ناظرین همراه باشد، بنفع جمهوری اسلامی و ارتش ضد زن آنست. اصولا قرار است ما را بزنند و بقیه جرات دخالت نداشته باشند، این هدف ارعاب و سرکوب است. دعوا برسر نفی حجاب اسلامی بعنوان پرچم بردگی زن امری “زنانه” یا تنها امر “زنان” نیست، این یک قلمرو مبارزه اجتماعی است و زن و مرد در آن ذینفع است و مسئولیت جمعی دارند. نمیتوان برای نابودی جداسازی جنسیتی و رژیم آپارتاید تلاش کرد و همزمان مسئله را “صنفی” و “زنانه” تلقی کرد و یا بدتر از سوبسید مردسالاری در نظام اسلامی بهره برد. مردان برابری طلب و انقلابی موظفند در هر مورد نیروی مقاومت و تعرض متقابل به نیروی سرکوب در حمایت از همسنگران زن باشند. قابل قبول نیست که نیروی سرکوب وحشیانه زنان مبارز و سپیده ها را مورد تهاجم و توهین و آزار قرار دهد و جواب مناسب همانجا از زنان و مردان مبارز نگیرد.
در پاسخ به تعرض سرکوبگرانه حکومتی باید تعرض انقلابی را سازمان دهیم. مرحله پرت کردن حجاب را با ابتکارات مختلف گسترش دهیم. تعرض به آخوند و گروه های “نهی از منکر” را هر روز به مرحله جدیدی برسانیم. جواب زور را با زور بدهیم. ایجاد آگاهانه یک حس همبستگی قوی و در عمل واقعی، موجب وحشتی همه جانبه برای نیروی سرکوب و ایجاد شرایط بهتر برای نفی حجاب اسلامی است. ما میرویم به سمتی که حجاب اسلامی را در میادین و محلات و جمعهای شبانه به آتش بکشیم. با به آتش کشیدن حجاب به رژیم خامنه ای ها می گوئیم که داریم ستون های نظام اسلامی را می سوزانیم. داریم آزادی را با نفی ارتجاع تجربه و برای تعیین تکلیف نهائی آماده میشویم.
رژیم اسلامی و دستگاه های ابله امنیتی اش ممکن است برای تعدادی از زنان بازداشت شده سناریوی جدیدی سرهم کند و صورت خود را با سیلی سرخ نگاهدارد. براستی که کفگیر رژیم اسلامی به ته دیگ خورده است. در شرایطی که فساد و تباهی و اختلاس و جاسوسی از سرتاپای حکومت می بارد، این تشبثات زیادی مسخره است و تنها آتش خشم انزجار و نفرت عمومی را شعله ورتر می کند.
سپیده رشنو یکی از دهها میلیون زن است که از گورکنان رژیم آپارتاید جنسی و اسلامی اند. به خامنه ای و آخوندهای ریز و درشت باید گفت دوران تان بسر رسیده، دیگه “تمومه ماجرا”، حکومت شما با عبا و عمامه و حجاب بگور سپرده میشود و اینروزها لحظه هایی از این روند است. مشکل امروز شما این نیست که با تعرض و تهدید حجاب را برسر زنان نگاهدارید، مشکل شما امروز اینست که بتوانید عبا و عمامه را برتنِ تن پرورتان نگاهدارید. شماها جرات ندارید بدون دغدغه یکساعت با لباس آخوندی در شهر قدم بزنید و مورد تعرض قرار نگیرید.
حجاب اسلامی نمیخوایم! حکومت حجاب و آپارتاید سرنگون! حجاب ها را بسوزانید! درود بر عزم و جسارت سپیده های آزادی و برابری!
سردبیر.
٢١ جولای ٢٠٢٢