کمتر روزی است که لابلای ستون اخبار “حوادث کار” از مرگ و نقض عضو کارگران خبری منتشر نشود. آمارها از “سانحه کار” در هر ٧ ثانیه خبر میدهد. این جنگی بشدت گرم و “نامرئی” و “برسمیت نشناخته شده” است که بیش از هر جنگ و هولوکاست از کارگران قربانی میگیرد. آمارهای سازمان جهانی کار که بنا به فقدان تشکل و نهادهای ذیربط در کشورهائی مانند ایران هنوز نادقیق و گوشه ای از واقعیت اند، از “حوادث کار” بعنوان سومین عامل مرگ در جهان و دومین عامل مرگ در ایران سخن میگویند. “روزانه حدود ۳۷۴ میلیون حادثه ناشی از کار و حدود ۲۸۰.۰۰۰ فوت”! به اینها میزان نقض عضو، از کار افتادگی، بیماریهای ناشی از آن، فقر و بی امکاناتی و پاشیدن خانواده های کارگری، و هزینه مادی و معنوی که روی دست خانواده کارگری میگذارد را اضافه کنید. اگر به اینها مرگ و میر کارگران در جاده ها و حین رفتن به کار را لااقل در ایران محاسبه کنید، به رقم دهشتناک تری میرسیم. کارفرمایان و ادارات دولتی در همدستی باهم، دلیل این جنایات را بیشرمانه “خستگی و یا اشتباه سهوی” کارگران اعلام میکنند. در قاموس کارفرمایان و سرمایه داران در بحث “سوانح کار” همواره این کارگران هستند که “مجرم” قلمداد میشوند، کارگرانی که با “سهو” و “اشتباه” و “بی دقتی” موجب خسارت به خود و کارفرما شده اند!
محیطهای ناامن کار قتلگاه کارگران اند
آمار دقیق و منصفانه ای از میزان قربانیان ناامنی محیط کار وجود ندارد. آی ال او سازمان جهانی کار از وقوع سالیانه ۲۵۰ میلیون حادثه در محیطهای کار، کشته شدن دو میلیون و سیصد هزار کارگر و مصدوم شدن قریب ۱۲۸ میلیون کارگر سخن میگوید. واضح است که این آمار با فرض موقعیت بهتر جنبش کارگری در کشورهای پیشرفته برای تحمیل درجه ای از استانداردهای ایمنی محیط کار و آموزش های ضروری به کارگران و گزارشهای جنبش سندیکائی، همینطور آمار غیر دقیق و آگاهانه تعدیل یافته توسط دولتها و کارفرمایان از میزان قربانیان محیط کار در کشورهائی تهیه شده که کارگران از بدیهی ترین حقوق کار محروم است. کارگر در کشورهائی مانند بنگلادش و ترکیه و ایران و هند و چین که باید ارزان کار کند و صدایش درنیاید و از حداقل ایمنی محیط کار برخوردار نیست، بسیار بیشتر قربانی محیط ناامن کار میشود. جمهوری اسلامی در هر شاخصی ته لیست کشورهای جهان باشد، در اعدام و در قتل در محیط کار و در میزان شکاف طبقاتی رکورددار است!
عنوان ” حوادث ناشى از کار” که لیستی از اتفاقات و “اشتباهات کارگر” و مسائل غیر مترقبه را در تعریف خود جای داده است، عنوان مناسبی برای قتل عام مستمر و روزمره ای که در جلوی چشم دنیا از کارگران صورت میگیرد، نیست. همین آمار و ارقام از وجود یک جنگ گرم و خونین و بیوقفه سرمایه داران و حکومتهایشان علیه کارگران سخن میگویند. در کدام جنگ و در کدام تروریسم کور سالیانه حداقل دو میلیون و چهارصد هزار نفر کشته میشوند؟ کارفرمایان و سرمایه دارانی که با انگیزه کسب سود بیشتر، هزینه های تولید از جمله دستمزد و بیمه و ایمنی محیط کار و آموزش و بازرسی را کاهش میدهند و با جان و زندگی کارگران بازی میکنند. به عبارت دیگر قاتلین کارگران که به دلیل عدم تامین امکانات ایمنی ضروری و لازم در محیط کار که حتی بصورت فرمال قانونا به آن متعهد شده اند، راست راست در جامعه راه میروند و مورد احترام و جزو “عالیجنابان” شمرده میشوند و کارگرانی که با مسئولیت اینان به قتل رسیده اند، “مقصر” قلمداد میشوند که با “بی دقتی” و “عجله” و “اشتباه” موجب “ضرر به تولید و توقف موقتی تولید و ایجاد هزینه های دیگر” شده اند!
آیا کارگران حین کار اشتباه نمی کنند؟ واقعیت اینست که هر کسی که دو روز مشغول کاری بوده باشد، میداند که اشتباه و بی دقتی در کار رُخ میدهد و حتی بطور آمپریک و ساده هم میتواند اشتباهات احتمالی را پیش بینی کند. ضریب فاکتور “اشتباه و سهو و بی دقتی” در کل پروسه کار و اتفاقات ناگواری که رُخ میدهند، بزور به چند درصد میرسد و تعیین کننده و توضیح دهنده میزان قربانیان دهشتناک محیط کار نیست. کارفرمایان این فاکتور و ضریب خطای ناچیز کارگر در کل پروسه کار را برجسته میکنند تا شانه از زیر بار مسئولیت جنایتی که رسما و قانونا مرتکب میشوند خالی کنند. حتی اشتباه کارگر بخشا با تجهیزات ایمنی و آموزش قابل پیشگیری است. فشار کار و استرس از موارد دیگری هستند که توسط کارفرما به کارگر تحمیل میشود. این فشار به سهم خود امکان “اشتباه” کارگر را بالا میبرد و نمیتوان وقتی “حادثه” رخ داد کارگر را “مقصر” نامید!
ضرورت یک پلاتفرم کارگری
مسئله ایمنی محیط کار یک از خواستهای قدیمی جنبش کارگری ایران است. با توجه به میزان گسترده قربانیان محیط کار در ایران بویژه در بخش ساخت و ساز پروژه های صنعتی و مسکن و ساختمان، همینطور بالا رفتن مرتب و سالیانه قربانیان محیطهای ناامن کار و چشم انداز بدتر شدن اوضاع، بیش از هر زمان ضروری است که خواست تامین ایمنی محیط کار در مرکز خواستهای مبارزاتی جنبش کارگری قرار گیرد. از نظر هر کارگر و انسان منصف، به محیطهای ناامن کار نمیتوان “محیط کار” اطلاق کرد. محیط ناامن کار قتلگاه کارگران است. انگیزه و نیروی محرکه جنایت کارفرما علیه کارگر سود است و بس. متقابلا تلاش کارگر برای برخورداری از محیط کار ایمن تقابل با جنایت و سودپرستی کارفرمایان و سرمایه داران و دفاع از موجودیت خویش است. کارگر تن و جانش را به سرمایه نفروخته است، کارگر نیروی کارش را در ازای دستمزد به سرمایه دار فروخته است و سرمایه دار حق ندارد و نمیتواند بخاطر هدف کسب سود بیشتر با جان و زندگی کارگر و خانواده کارگری بازی کند. جمهوری اسلامی در قانون کار و آئین نامه های بیمه و بهداشت محیط کار و تعریف “حادثه محیط کار” و مسئولیت آن، از جمله با بحث “بیمه و مسئولیت مدنی” و انواع شرکتهای بیمه و بسته های مختلف بیمه، که متناسب با منافع دولت بعنوان بزرگترین کارفرما و دیگر سرمایه داران است، عملا شرایطی فراهم کرده است که کارفرمایان را از تامین سر راست ایمنی محیط کار و تامین استانداردهای ویژه ایمنی هر مرکز تولیدی و محیط کار معین، معاف و یا راه فرار از قبول مسئولیت را برای آنها باز میگذارد. به اینها اگر خیل “کارشناسان” وزارت کار و تامین اجتماعی و غیره را که با رشوه کارفرما گزارش وارونه میدهند را اضافه کنید، دست آخر کارگر قربانی محیط ناامن کار بدهکار هم میشود!
پلاتفرم کارگری برای ایمنی محیط کار باید از جمله شامل چند محور شود که باید از نظر فنی و عملی توسط کارگران در هر رشته و محیط کار معین بسط داده شود:
اول، برخورداری از یک محیط کار و زیست ایمن حق پایه ای شهروندان است و دولت و نظام موجود موظف به تامین آنست. هر پروژه صنعتی و غیر صنعتی که امنیت و سلامتی و بهداشت شهروندان را عموما و کارگران را در محیط کار به مخاطره می اندازد، باید متوقف شود. به طریق اولی، برخورداری از یک محیط ایمن کار و مجهز بودن محیطهای کار به استانداردهای ایمنی کار یک حق پایه ای کارگران و یک خواست قدیمی جنبش کارگری در ایران و جهان است.
دوم، کارفرمایان حق ندارند به هر دلیلی کارگران را وادار به کار کردن در محیط کار ناامن کنند. قربانی شدن کارگران در محیط کار غیر ایمن باید توسط کارگران تحت عنوان اقدام آگاهانه کارفرمایان به قتل عمد کارگر تلقی شود.
سوم، کارگران حق دارند از کار کردن در هر محیط کار ناامن، قاطعانه امتناع کنند و کارفرما نمیتواند تحت فشار و تهدید به اخراج و بهره برداری از صف عظیم بیکاران کارگر را وادار به تمکین در محیط کار غیر ایمن و خطرناک کند.
چهارم، تشخیص ایمنی محیط کار در صلاحیت نهادهای منتخب کارگران است. کارفرمایان صرفا موظف به تامین سیستم و استانداردهای ایمنی کار بعنوان جزئی از پروسه فنی کار و تولید هستند. تنها کمیته های ویژه ایمنی محیط کار و منتخب نهادهای مستقل کارگران، که آموزش کافی برای چک کردن ایمنی و تشخیص مخاطرات را دارند، صلاحیت بررسی و تائید ایمنی محیط کار را دارند.
پنجم، در فقدان تامین استانداردهای ایمنی محیط کار، مسئولیت کامل هر حادثه ناگواری برعهده کارفرماست و باید با محاکمه مُسببین بجرم قتل عمد پاسخ گیرد. خانواده های قربانیان باید از بیمه های کامل و معیشت برخوردار شوند، مصدومین باید بتوانند کار و زندگی شان را بعد از مصدومیت ادامه دهند، و کارفرما و دولت مستقیما در قبال هزاران کارگری که هر سال مصدوم و نقص عضو میشوند، مسئول اند.
بیش از هر زمان ضروری است که فعالین و رهبران جنبش کارگری برای تحقق خواست ایمنی محیط کار و مقابله با جنایت روزمره بورژوازی اسلامی دست بکار شوند و در قلمرو سراسری و رشته ای و حقوقی و مفاد قراردادهای کار از حقوق کارگران در حین کار دفاع کنند. ضروری است حول این مسئله اساسی و خواست دیرینه جنبش کارگری حرکتی در مراکز کار و تولید با شرکت توده کارگران آغاز شود. یک مکانیزم در دسترس اتکا کارگران هر مرکز صنعتی به مجامع عمومی و انتخاب کمیته های ایمنی محیط کار برای تقابل و کاهش تراژدیهائی است که تحت عنوان “سوانح محیط کار” خانواده های کارگری را نابود میکند.
سردبیر.
٢ سپتامبر ٢٠٢٢