جامعه ایران در کشاکش یک انفجار عظیم، یک نبرد شورانگیز و قهرمانانه، یک تحول بیسابقه و دورانساز است. این یک تحول انقلابی است که ماهیتاً با کل تاریخ سیاسی یک قرن گذشته ایران متمایز است. این خیزش منکوب شدگان و سرکوب شدگانی است که دیگر سلطه ننگین ارتجاع اسلامی و استبداد پلیسی سرمایه را نمی پذیرند. این حرکت انقلابی نسل جدید زنان و مردانی است که آمده اند تا تاریخی نوین را بسازند. این تحولی رادیکال و ضد اسلامی است که به تغییراتی زیر و رو کننده در خاورمیانه و کشورهای اسلام زده منجر خواهد شد. این تحول فی الحال دنیا را تکان داده است و سمپاتی صدها میلیون انسان پیشرو و آزادیخواه را بخود جلب کرده است. این خیزش انقلابی جنبش آزادی زن را گامها بجلو برده است و میرود که الگوی آزادی زن در ایران را جهانی کند.
زنان یک آکتور اجتماعی مُهم و پیشتاز این تحولِ انقلابی اند. در کمتر تحول توده ای و انقلابی قرن بیستم زنان اینگونه در قامت رهبر و میلیتانت ظاهر شده اند. برگرفتن دستجمعی حجاب اسلامی و به آتش کشیدن این بیرق بردگی زن امر ساده ای نیست. این آغاز تلاشی برای درهم کوبیدن جنبش تروریستی اسلام سیاسی، تحولی مهمتر از رنسانس، حرکتی پیشروتر و سیاسی تر از جنبشهای تاکنونی زنان در جهان است. هدفِ بلافصل خیزش عظیم و توده ای انقلابی زنان و مردان در گام اول سرنگونی رژیم اسلامی است اما به این محدود نخواهد شد. طوفان سیاسی قدرتمندی که راه افتاده است، ظرفیت اینرا دارد که کل بنیادهای ارتجاع و استبداد، کل ارکانهای ستم و تبعیض و نابرابری را درهم بکوبد.
صورت مسئله اساسی و محوری این جدال قدرتِ سیاسی و تعیین نظام آتی است. برخلاف دوره های پیشین اینبار طبقات و جنبشهای طبقاتی با راه حلهای متمایز طبقاتی بجلو صحنه آمدند. دو افق، دو آینده، دو جنبش؛ جنبش راستِ و بورژوائی پرو غرب و جنبش طبقه کارگر و کمونیسم، نیروهای اصلی این نبرد تعیین کننده اند. هر دو جنبش و احزاب سیاسی شان در اقتصاد سیاسی یک نظام سرمایه داری ریشه دارند و هر دو جنبش شانس پیروزی دارند. جدال برسر اعاده وضع موجود و بازسازی سرمایه داری، و نفی نظام مبتنی بر استبداد و استثمار و زن ستیزی است. حزب کمونیست کارگری- حکمتیست یک نیروی معرفه جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر، حزب انقلاب کارگری، حزبی ضد اسلامی، حزب نماینده آمال و آرزوهای دهها میلیون زن و مرد و مردم کارگر و زحمتکش است.
شرط پیروزی جنبش انقلابی جاری اینست که اولاً، مبارزه توده ای کنونی وسیعاً و میلیونی گسترش یابد تا امکان سرکوب را به حداقل برساند. ثانیاً، گسترش مبارزه توده ای رژیم و نیروی سرکوب را ازهم می پاشاند و سنگرهای فتح شده تاکنونی را تثبیت میکند. ثالثاً، بخشهای مختلف جامعه از ادارات و بخشهای خدماتی و فرهنگی و هنری و ورزشی را بمیدان میکشد. رابعاً، این امکان را به طبقه کارگر میدهد تا در بخشهای مُهم و نفسگیر با اعتصاب کمر رژیم را بشکند. همین امروز فرزندان کارگران و مردم حاشیه نشین و ستمدیده، دانشجویان و جوانان عاصی از وضع موجود، توده های فقر زده و به فلاکت کشیده شده، بوسعت در اعتراضات و مبارزه انقلابی حضور دارند. اما حضور سیاسی و اعتصابی طبقه کارگر نه فقط پیروزی را تضمین میکند بلکه کل تحول سیاسی و انقلابی را وارد فازی نوین و یک انقلاب عظیم اجتماعی میکند.
وضعیت کنونی و چشم انداز سیر رویدادها
١- به یُمن حاکمیتِ جهل و جنایتِ سرمایه داری، ایران دومین کشور فلاکت زده جهان است. شکاف طبقاتی و تفاوت درآمدها، مقایسه دستمزد و سطح معیشت کارگران و اکثریت مردم با طبقاتِ دارا و بورژواها، بیانگر یک گسست تمام عیار طبقاتی است. فقر روزافزون در کنار فلاکت اقتصادی، توده های دهها میلیونی طبقه کارگر را در موقعیتِ ویژه و غیرقابل تحملی قرار داده است. سر کار آوردن رئیسی جنایتکار تنها در یکسال فقر مطلق را چند برابر کرده و سیاست “جراحی اقتصادی” و آزاد سازی قیمتها، دورنمای تاریک تری را مقابل مردم کارگر و زحمتکش قرار داده است.
٢- تا قبل از خیزش توده ای و انقلابی اخیر، جنبش طبقه کارگر موثرترین و قدرتمندترین جنبش سیاسی و طبقاتی در صحنه سیاستِ ایران بود. اعتصابات و اعتراضات پرشور و گسترده معلمان، پرستاران، بازنشستگان، رانندگان، حاشیه نشینان، هنوز گوشه کوچکی از قدرتِ اجتماعی طبقه کارگر را منعکس میکند. خصلتِ این اعتراضات شکستن مرتب تناسب قوا و ترسیم افق و خواستهای جامعه است که خود را هر بار در شعارهای اعتراضاتِ توده ای منعکس میکند. مبارزات و اعتراضات کارگری علیه کارفرمایان و حکومت حافظ سرمایه، مقدماتِ عروج خیزش توده ای کنونی و در ادامه بمیدان آمدن جنبش میلیونی طبقه کارگر است.
٣- یکی از سوالاتِ کلیدی جامعه ایران مسئله زن است. وجود یک حکومت اسلامی و تحمیلِ آپارتاید جنسی، ستمکشی زن و تقابل بیوقفه حکومت با زنان، مسئله زن را به یکی از محوری ترین جبهه های نبرد سیاسی بدل کرده است. تقابلِ صریح و رادیکالِ زنان با حجاب اسلامی و تبعیض براساس جنسیت از موضعِ برابری طلبی، جنبش آزادی زن را به یک رُکنِ مبارزه سوسیالیستی بدل کرده است. ما بدرست تاکید کرده ایم که هر تحول سیاسی و انقلابی در ایران رنگی زنانه دارد و به این معنا انقلاب آتی ایران، “انقلابی زنانه” است. مبارزات پرشور و گسترده علیه قتل حکومتی مهسا امینی با پیشتازی زنان همین واقعیت را تاکید میکند. واضح است، مسئله آزادی و رهائی کاملِ زن به پیروزی بر نظامِ مملو از تبعیض و استثمار سرمایه گره خورده است. ایران از نادر کشورهای جهان است که یک جنبش سرزنده کارگری علیه فقر و فلاکت و یک جنبش توفنده و رادیکالِ زنان برای استیفای برابری زن و مرد دارد. جنبش طبقه کارگر و جنبشِ آزادی زن، دو رُکنِ اساسی و رادیکال سرنگونی جمهوری اسلامی است.
٤- سرنگونی جمهوری اسلامی محتوم است. نیروی اصلی سرنگونی نسل جدید، زنان آزادیخواه، دهها میلیون مردمی هستند که به فقر و فلاکت و تبعیض و سرکوب محکوم شدند. لذا اعتصابات کارگری سیر روبه رشد و کیفیت جدیدی به تناسب اوضاع انقلابی خواهند یافت و خیزشهای توده ای رادیکال زحمتکشان شهری علیه فقر و فلاکت دامنه گسترده تری خواهند یافت. هر اقدام حکومت برای تشدید فقر و سرکوب، مانند شمشیر دولبه عمل میکند و دامنه تعرض انقلابی و توده ای به حکومت را بمراتب گسترش میدهد. حکومت اسلامی در متن تشدید بحرانهای حاد و فسادِ بی حّد و حصر، بیش از هر زمان نامشروع تر، بی افق تر و ناتوان از تامینِ حداقل نیازهای پایهای شهروندان است.
٥- مسئله بقای نظام و سرکوبِ اعتراضاتِ روبه رشد جاری محوری ترین سوال حکومت اسلامی است. جمهوری اسلامی با بازی در شکافِ و رقابت قدرتهای جهانی و منطقه ای و اتکا به تروریسم، تلاش دارد تضمینِ بقای حکومت را بگیرد. در اوضاع جهانی امروز، بازیگران صحنه سیاست ایران محدود به کارگران و توده مردم با رژیم اسلامی نیست. در دنیای امروز هر نیروی سیاسی راست سرنوشت خود را به جنگ و رقابت یکی از قدرتهای سرمایه داری گره زده و جمهوری اسلامی نیز در مذاکرات با دول غربی و نزدیکی با دولتهای سرمایه داری چین و روسیه، همین سیاست را دنبال میکند. سرنوشتِ حکومت اما در داخل کشور رقم میخورد. نه تولید بمبِ هسته ای و نه وارد شدن به هر ائتلاف سیاسی و اقتصادی کمکی به رفع بحران رژیم و تغییر رابطه بشدت آنتاگونیزه مردم و حکومت نمیکند.
٦- عناصر حکومتی و مفسران بورژوا دیروز از “خطر” انقلاب سخن میگفتند و امروز تلاش دارند حرکت انقلابی را مسخ کنند. بورژوازی کابوس عروج پرولتاریا و کمونیسم را دارد. لذا برای مُمانعت از پیامدهای اجتماعی بحران سیاسی و اقتصادی و عروج جنبش سوسیالیستی کارگران، تلاش میکنند حدّالامکان بدون دخالتِ مردم، ملزوماتِ دست بدست کردن قدرت و یک دولت انتقالی را از درون صفوف طبقه بورژوازی فراهم کنند. در عین حال گسترشِ مبارزه توده های طبقه کارگر علیه بیحقوقی و فساد سیستماتیکِ حکومتی، به گسترشِ انتقادِ سوسیالیستی علیه وضع موجود کمک شایانی کرده است. اگر هر تازه ژورنالیست و تازه اقتصاددانی علیه سوسیالیسم و کمونیسم مِنبر میرود، این چیزی جز انعکاسِ وارونه پتانسیلِ جنبشِ اعتراضِ سوسیالیستی طبقه کارگر و اهدافِ آزادیبخشِ کارگری نیست.
٧- حزب کمونیست کارگری- حکمتیست نماینده رادیکال ترین انتقاد سوسیالیستی و مارکسی به وضع موجود و جزئی لاینفک از این نبردهاست. برای حزب کمونیست کارگری- حکمتیست و کمونیسم در ایران، ایندوره تعیین کننده و سرنوشت ساز است. شرطِ پیروزی اینست که جنبش طبقه کارگر سازمانیافته با پرچم سوسیالیستی در این کشمکش حضور یابد و تصویر روشنی از معنای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی داشته باشد. برای هر تغییر انقلابی باید بدواً از قدرتِ حاکم خلع ید کرد و قدرتِ سیاسی را بکف آورد. نبرد اساسی تازه بعد از سرنگونی برای تعیینِ تکلیف آینده آغاز میشود. کنگره دهم حزب به جامعه و طبقه کارگر متعهد میشود که این فرصت را از دست ندهد و با تمام قوا برای بسیج و سازماندهی نیروی پیروزی کمونیسم و انقلاب کارگری در ایران تلاش میکند.
خط مشی سیاسی و تاکتیکی حزب در دوره کنونی
در این راستا خط مشی سیاسی و تاکتیکی ما در ایندوران پرتحول مبتنی است بر:
الف- تامینِ استقلالِ سیاسی و تشکیلاتی طبقه کارگر و اردوی سوسیالیست ها از جنبشها و صفوف بورژوازی.
ب- جدال بیوقفه برسر افق و هژمونی انقلابی و سوسیالیستی در تحولات جاری بمثابه یک رکن قدرتگیری کمونیسم.
پ- ظاهر شدن بمثابه قدرتِ آلترناتیو. نه قاطع به هر راه حل بورژوائی، برای حاکمیتِ کارگران و شوراها.
ت- مبارزه آگاهانه برای تغییر مُستمر مُعادله تناسبِ قوا، عقب راندن دستگاه سرکوب و کشمکش برسر قدرت سیاسی.
ث- استقرار قدرتِ حزبی و کارگری به هر میزان و هر جا که ممکن است؛ در کارخانه ها و مراکز کار، در شهرها و محلات و محیطِ زندگی، با اتکا به شوراها، بریگادهای کارگری، نیروی نظامی و توده ای.
ج- درهم شکستن نقطه سازشهایی که جنبشهای بورژوائی در سیر مبارزه مردم طرح میکنند. علیه بند و بست نیروهای راست از بالای سر مردم.
چ- جنگ بیامان با ناسیونالیسم و ملی گرایی، با پوپولیسم و اپورتونیسم، افشا و انزوای سیاستِ ارتجاعی “همه باهم” و “آشتی طبقاتی”.
ح- علیه خاکریزهای بورژوازی در دوران گذار انقلابی مانند “مجلس موسسان” و “مجلس ملی”.
خ- سیاستِ سرنگونی هر دولتِ بورژوائی تا درهم کوبیدن کاملِ ماشینِ دولتی و ارکانِ قدرتِ بورژوازی.
د- کمک به سازماندهی و عروج یک جنبشِ قدرتمندِ شورائی، گسترش مجمع عمومی و ارتقای آن به یک جنبش مجمع عمومی بمثابه رُکنِ اساسی شوراهای کارگری. کمک به تشکیل شوراهای مردمی بمثابه ارگان حاکمیت مستقیم مردم.
ذ- کمک به ایجادِ سازمانهای مُستقلِ توده ای زنان، سازمانهای توده ای مردم زحمتکش در محلات و مراکز آموزشی.
ر- بسیج نیروی کمونیسم ایران و انقلابیون و سازماندهی قیام برای سرنگونی با یک پرچم کارگری و چپ.
ز- تسلیح عمومی کارگران و مردم زحمتکش برای دفاع از دستاوردهای قیام.
ژ- تلاش برای شکل دادن به دولتِ برآمده از قیام بمثابه دولتِ قیام کنندگان، استفاده از ابزار دولت برای بَسطِ مبارزه طبقاتی و بسیج طبقه کارگر برای تداوم انقلاب و سازماندهی انقلاب کارگری.
…
ایران در یکی از حساس ترین دوره های تاریخ یک قرن گذشته قرار دارد. از میان آکتورهای سیاسی، طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی اش یگانه نیروی اجتماعی برای خاتمه دادن به اوضاع مشقت بار کنونی است. ما و طبقه کارگر، ما و زنان و مردان آزادیخواه، در ابقای تبعیض و استبداد و استثمار ذینفع نیستیم بلکه تنها نیروی نفی این اوضاعیم. اما طبقه کارگر بدونِ درهم کوبیدنِ کُلِ نهادها و قدرتِ بورژوازی نمیتوانند بمثابه یک طبقه آزاد شود و برای آزادی بعنوان یک طبقه لازم است کُل جامعه را از قید بردگی مُزدی و مالکیت خصوصی و استثمار اقتصادی آزاد کند. این امر تنها با کمونیسم ممکن است. هیچ زمان مانند امروز کمونیسم به نیاز طبقه کارگر و مردم محروم جهان تبدیل نشده است.
حزب کمونیست کارگری- حکمتیست نماینده پرشور این کمونیسم است. کنگره دهم حزب، رهبران کمونیست طبقه کارگر و کارگران مبارز، زنان جسور و انقلابی و سوسیالیست ها را به اتحاد و تشکل تحت پرچم کمونیستی حزب فرامیخواند. دنیای امروز در متن جنگ و رقابت امپریالیستی و رکود اقتصادی نیازمندِ صفبندی ضد کاپیتالیستی و سوسیالیستی طبقه کارگر و انقلاب علیه کلیتِ حاکمیتِ سرمایه است. ایران بنا به شرایط و مشخصاتِ سیاسی اش، مناسب ترین کاندید برای این پیروزی است. پیروزی کارگر و کمونیسم در ایران کمونیسم را در جهان احیا میکند.
پیشنهاد دهندگان: سیاوش دانشور، عبه دارابی، همایون گدازگر، سعید یگانه
سپتامبر ٢٠٢٢