مقالات

یادداشتها، سیاوش دانشور

“شجاعت” اکراینیزه کردن ایران

بموازات خیزش انقلابی در ایران و گسترش روزمره ابعاد آن، تلاشها از هر سو برای تشخیص ماهیت خیزش انقلابی جاری و تاثیرگذاری بر فرجام آن آغاز شده است. از جمله لابی های تشخیص شجاعت سرشان شلوغ است، باید روی آکتورها و لیدرها و نقش های مختلف کار شود. هدف روشن است: باید سر خیزش انقلابی ایران را زیر آب کنند. در اوج خیزش انقلابی ناگهان موسسه صلح در آمریکا جایزه نشان “شجاعت” را مشترکا به ولودیمیر زلنسکی و مسیح علینژاد میدهد. ما توهمی به نهادهای طبقه حاکم و لابی ها و سیاست هایشان نداریم. ما نیازی به این نهادها بعنوان مرجع ذیصلاح تشخیص شجاعت نداریم. مسئله فقط این نیست که فیک ترین شخصیتها را میخواهند نماد زنان شورشی و مردان انقلابی جا بزنند، مسئله نسبت و رابطه ای است که این موسسه تشخیص مصلحت شجاعت با خیزش انقلابی در ایران پیدا میکند. تصویری که مخابره میشود تلاش برای اکرائینیزه کردن خیزش انقلابی ایران است. زلنسکی اینجا نماد مهره گوش بفرمان و فاشیست آمریکا و ناتو است و مسیح علینژاد ورژن ایرانی آن. این کار خودش شجاعت میخواهد، شجاعت اعلام تلاش برای اکرائنیزه کردن خیزش انقلابی در ایران. اینها فکر میکنند اگر میشود خمینی را با آفتابه اش به انقلاب ایران سال ٥٧ تحمیل کرد، چرا یک آنسوان سوچی یا زلنسکی را قهرمان این انقلاب نکرد؟ ایران انقلاب مخملی برنمیدارد و هیچوقت چنین امکانی به روی آن باز نبوده است. شاید سال ٨٨ بهترین موقعیت برای چنین پروژه ای بود که همین هم در متن تناقض جناح اصلاح طلب و ارادتش به اصل نظام، به شکست بدل شد.

امروز زن و مرد و نسل جدید، علیه آخوند و اسلام و زن ستیزی و فقر و فلاکت بپاخاستند و هر روز دارند جمهوری اسلامی را با کلیه نمادهایش زیر پایشان له می کنند. کسی که دنبال شجاعت است باید به خیابانهای ایران نگاه کند، به زنان و مردان جوانی که مقابل گلوله و نیروی ضد شورش می نشینند و نفس دستگاه سرکوب را تحقیر میکنند. هدف این نهادها ابدا تقدیر از شجاعت مدنی آنطور که ادعا میشود نیست، هدف آیکون سازی و شخصیت پردازی در قبال یک وضعیت کنکرت سیاسی است. آلترناتیو سازی دست راستی را باید بیشتر افشا و منزوی کرد و در عین حال خطر آن را دستکم نگرفت. شعارهای تظاهراتهای ایران علیه ستمگر و شاه و رهبر باید هر کسی را قانع کرده باشد که جامعه بسیار قطبی تر و پلاریزه تر از تصورات تکرار سناریوهای پنجاه و هفتی و دروغ پردازی رسانه ای و سانسور حقایق است. برای یک تقابل واقعی باید نیروی مادی و در صحنه انقلاب صدها برابر سازمانیافته تر و قدرتمندتر باشد تا بسادگی بتوانیم هر خلاء قدرت مرکزی را با قدرت مستقیم انقلابی و توده ای پر کنیم.

٢٧ اکتبر ٢٠٢٢

فراخوان مرکز همکاری در ٤ آبان پاسخ نگرفت

مرکز همکاری سازمانهای ناسیونالیسم کرد برای روز چهارم آبان فراخوان دادند مردم با لباس کردی ظاهر شوند. در این روز سقز فشرده خیزش انقلابی بود و وسیع ترین اعتراضات در سراسر کشور برگزار شد. در سقز و دیگر شهرهای کردستان همه در کار جنگ و اعمال قدرت خیابانی بودند و فرصتی برای نمایش دستجمعی با لباس کردی در فضائی سانتی مانتال نداشتند. زنان و مردان آزادیخواه در سراسر کشور فریاد میزدند؛ ما همه مهسا هستیم بجنگ تا بجنگیم! این دو واقعیت ٤ آبان در ماهیت واحد خیزش انقلابی ریشه دارد و دغدغه جامعه و نسل جدید را منعکس میکند. امری که ناسیونالیسم کرد و ناسیونالیسم ایرانی با آن بیگانه اند و تلاش دارند کل این پدیده شکوهمند و بزرگ جهانی را از فیلتر تنگ ملی و قومی عبور دهند. این بیانگر گوشه ای از تناقض جریانات ملی و مذهبی با روند خیزش انقلابی در ایران هم هست. جریاناتی که با ماهیت این حرکت و تمایلاتش همخوان نیستند و منافع خود را در خطر می بینند و از دریچه منافع محدود خود با واقعیات عظیم اجتماعی به ستیز برمیخزند. جواب نگرفتن فراخوان مرکز همکاری اگر پاسخی دارد باید در همین لجاجت ناسیونالیسم کرد با واقعیت بیرونی و جامعه تغییر یافته جستجو شود.

٢٧ اکتبر ٢٠٢٢

خیزش انقلابی ملی و مذهبی نیست
انقلاب و مهسا را کوچک نکنید

انقلاب محصول ذهن هیچ کسی نیست، انقلاب دستوری و حاصل تبلیغ انقلابیون نیست، انقلاب یک مکانیسم اجتماعی است. انقلاب وقتی ضروری میشود و رخ میدهد که دیگر راه های حل بحران در جامعه به بن بست رسیدند. انقلاب برآیند یک مجموعه شرایط و روندها و ترکیب آنها در کیفیت جدیدی است. هر انقلابی سوال/سوالات محوری دارد که تنها پاسخ به آن سوالات مطرح ضامن پیشروی انقلاب است. انقلاب را نیروهای سیاسی خلق نمی‌کنند اما با پاسخی که به سوالات میدهند، با سیاستی که در قبال انقلاب اتخاذ می‌کنند، با افقی که کمابیش بر روند انقلابی حاکم می‌کنند، مسیر انقلاب و نتیجه آن را تعیین میکنند. هر سیاستی که با روند اصلی و دینامیک انقلاب خوانایی ندارد بسرعت منزوی میشود و هر سیاستی که با «روح انقلاب» همخوان است توده گیر می‌شود.

از مشخصات خیزش انقلابی در ایران زنانه بودن، جهانی بودن، پتانسیل بالای همبستگی و مرزها را درنوردیدن، غیر ملی بودن، پیشرو و آوانگارد بودن، و غیر مذهبی بودن آنست. تلاش برای پوشاندن لباسهای ملی و مذهبی بر تن این انقلاب، تلاشی بیفایده و از جمله علیه نفس امر جهانی حقوق و آزادی زن است.

به همین اعتبار سیاست روز چهلم درگذشت گرفتن، عزاداری، سیاست و فرهنگ و لباس مذهبی است که به تن این انقلاب میکنند. یا قومیزه کردن و ناسیونالیزه کردن هویت خیزش انقلابی، توصیه پوشیدن همگانی لباس کردی در روز چهلم توسط قوم پرستان مرکز همکاری، یا ایران ایران کردن سلطنت طلبان شاه اللهی، تلاشهای عبث و لباس بدقواره به تن یک انقلاب پیشرو است.

مردم حق دارند هرچه بپوشند و هرچه بیاندیشند، اما جنبش‌های سیاسی اجندای خود را دارند که در بسیاری از موارد با منافع و سیر روند انقلابی نه تنها خوانایی ندارد بلکه بازدارنده، تفرقه امیز، تنگ نظرانه و ارتجاعی است.

خیزش انقلابی جاری ملی و مذهبی نیست، خروش نسل جدید علیه ۱۰۰ سال سلطه سنت واپسگرای ملی و مذهبی است. بویژه علیه حکومت اسلامی استاد عزا و هفته و چهلم و سینه زنی است. این انقلابی برای احیای عهد عتیق و اسلام نیست، انقلابی برای نقد اجتماعی مذهب و نفی گذشته است. تلاشهای مرکز همکاری سازمان ها و احزاب ناسیونالیست و سیاست چهلم گرفتن با لباس کردی عمیقأ ارتجاعی است.

مهسا تنها کرد زبان نبود، مهسا زن بود، مهسا نماد یک انقلاب است، مهسا جهانی است، انقلاب و مهسا را باندازه افق سازمان هایتان کوچک نکنید.

۲۵ اکتبر ۲۰۲۲