کنگره پنجم حزب کنگره های حزب

کنگره ها // ۵// قطعنامه اوضاع سیاسی ایران و مصافهای پیش رو (مصوب کنگره پنجم حزب حکمتیست)

قطعنامه اوضاع سیاسی ایران و مصافهای پیش رو

(مصوب کنگره پنجم حزب حکمتیست)

١معضلات اقتصادی و سیاسی پایه ای بورژوازی ایران و هیئت حاکمه جمهوری اسلامی در رابطه با بحران اقتصادی جهان و تکانهای سیاسی جوامع سرمایه داری و تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا عمیق تر شده است. در عین حال تعرضات وسیع کل هیات حاکمه و بورژوازی به معیشت طبقه کارگر و سرکوبگری خشن ماشین عریض و طویل سرکوب دولتی نتوانسته کارگران و توده های تشنه آزادی را از تکاپوی دایم برای بهبود وضعیت زندگی و خلاصی جامعه از کابوس جمهوری اسلامی باز دارد.

٢بحران اقتصادى سرمايه دارى ايران مبناى اصلى تنگناها و معضلات مزمن و چاره ناپذير حکومت اسلامى است. این تنگناهای واقعی جانسختو این وضعیت جدید، مشکل جمهوری اسلامی را برای بورژوازی ایران برجسته تر کرده است.  جمهورى اسلامى نه فقط توان رفع بحران اقتصاد سرمايه دارى ايران را ندارد، بلکه خود موجب تشديد اين بحران و این تنگناها است و آن را مدام تعمیق میکند. اوضاعی که جمهوری اسلامی را با اعتراض و حرکت اعتراضی از پائین و خطر سرنگونی روبرو میکند. مقابله با این روند به مضمون جدال درونی جناحهای اصلی حکومت اسلامی تبدیل شده است. کشمکشهایی که در درون جمهوری اسلامی بر سر انتقال و تقسیم قدرت میان جناحهای درون این حکومت شکل میگیردتلاشی برای بیرون آمدن از این وضعیت است. ترس سران جمهوری اسلامی از ادامه این وضعیت، در شرایط گسترش وخامت اقتصادی فعلی و در گرداب تحولات سیاسی منطقه، انعکاس این واقعیت است.سربرآوردن جدال درونی در راس جمهوری اسلامی در شکل تنش و تقابل خامنه ای و احمدی نژاد انعکاس این واقعیت و گواه حادتر شدن کشمکش در بالاترین سطح نظام حاکم بر سر راه حلهای متفاوت و نجات از این وضعیت است.

٣مبارزات طبقه کارگر علیه وجوه گوناگون استثمار و تشدید استثمار سرمایه و علیه اجحافات لجام گسیخته سرمایه داران و دولت اسلامی حامی سرمایه ولو بطور پراکنده، علیرغم تعرض مستمر جمهوری اسلامی به معیشت این طبقه و به رهبران و فعالین آن، تحرکی زنده و در جریان است. در کنار این، جنبش رهایی زن و جنبش جوانان آزادیخواه و برابری طلب و سکولار و پتانسیل اعتراضات و نارضایتیهای توده های محروم جامعه و امکانها و فرصتهای واقعی بروز آنها، دولت جمهوری اسلامی را در تقابل دائم با آنان و خطر دائم خیزش از پائین نگاه داشته است. تلاش دستگاههای پلیسی و سرکوبگر برای بازتولید استبداد سیاسی و خفقان حاکم و آماده باش دائم این ماشین بزرگ سرکوب برای مقابله با این وضعیت است.

٤بن بست تلاش برای اصلاحات و شکست پی در پی روند تعدیل و اصلاح جمهوری اسلامی، به توده کارگر و دیگر مردم آزادیخواه در ایران امکان درک این واقعیات و رسیدن به این سطح از آگاهی سیاسی را میدهد که جمهوری اسلامی از درون غیر قابل تعدیل و اصلاح است. توده کارگر و مردم معترض به جمهوری اسلامی در این شرایط میدانند که هر درجه خواست آزادی، بهبود معیشت، کسب ابتدائی ترین حقوق سیاسی و مدنی، برابری زن و مرد، خلاصی فرهنگی و آینده بهتر برای نسل جوان، با موجوديت جمهوری اسلامی در تضاد است. سران جناحهای درون حکومت اسلامی ثابت کرده اند که در حفظ جمهوری کشتار و جنایت علیه این اکثریت جامعه و تحمیل بی حقوقی مطلق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی به آنان متحد و متفق القول اند. ناجی ای غیر از خود طبقه کارگر و توده های مردم آزادیخواه همراه این طبقه علیه حاکمیت بورژوازی و کلیت جمهوری اسلامی موجود نیست.      

٥تشدید تحریمها، خطر حمله نظامی و گسترش فضای جنگی

الف تحریم اقتصادی بعنوان سلاح کشتار جمعی باید متوقف شود. قدرتهای بزرگ به بهانه هسته ای شدن جمهوری اسلامی با اعمال تحریمهای شدید مستقیما معیشت طبقه کارگر را هدف قرار داده اند. حزب حکمتیست اعمال تحریمهای اقتصادی را به هر بهانه و در هر سطحی را به شدت محکوم و عملی غیر انسانی میداند.

ب- به دنبال پیروزی ناتو و غرب در لیبی و در متن تناسب قوای جدید منطقه ای، تهدیدات تازه آمریکا و غرب ابعاد جدیتری به خود گرفته است. جمهوری اسلامی همچنان هدف مشخصی برای غرب و بویژه دولت آمریکا در قدرت نمایی و جدال قدرت جهانی است. علاوه بر افزایش تحریم های اقتصادی، ایجاد فضای نظامی و خطر جنگ که بر بالای سرمردم و جامعه ایران سایه افکنده است، دم دستترین اقدامات ضد انسانی قدرتهای غربی علیه جامعه و اعمال فشار مستقیم علیه مردم ایران است. این تهدیدات و فضای جنگی به جمهوری جنایتکار اسلامی نیز فرصت داده است که به بهانه کشمکش با غرب بیشترین تعرض اقتصادی و سیاسی را به طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران سازمان دهد و بر عمرننگین خود بیفزاید.

جحمله نظامی به ایران، در صورت وقوع آن، برخلاف تبلیغاتی که اپوزیسیون بورژوائی از راست و چپ آن راه انداخته اند، جنگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. پیامدهای فضای جنگی فعلی و حمله نظامی احتمالی مستقیما علیه مردم ایران و اعتراضات حق طلبانه آنها علیه جمهوری اسلامی است. پائین آمدن هر بمب اسرائیل یا آمریکا بر ایران منبع تبلیغاتی برای جمهوری اسلامی علیه این مردم خواهد بود. تخریب شیرازه مدنی جامعه جز به استیصالی که میتواند بخشی از مردمرا وادار کند که به هر اوباش قومی و اسلامی ای پناه ببرند، منجر نخواهد شد. هر کس و جریانی که با اتکا به دخالت ناتو و غرب به مردم وعده سرنگونی و انقلاب را میدهد، نه تنها خود را در تحمیل این سناریو به مردم از هم اکنون شریک میداند، بلکه جریان غیر مسئولی است که در راستای سناریوی سیاه مورد نظر غرب و ارتجاع گام برمیدارد.  

٦اپوزیسیون بورژوائی

الف- اپوزیسیون راست پروغرب

این جنبش اکنون وسیع ترین نیروی بورژوائی را در ایران تشکیل میدهد. جریانات ملی- مذهبی، لیبرال های ناراضی درون و بیرون حکومت، ناسیونالیسم پروغرب (جمهوریخواه یا مشروطه خواه) و احزاب و جریانات قومی که در رویدادهای دو سال گذشته زیر چتر جنبش سبز رفتند اکنون همه به این جنبش پیوسته اند. به شکست رهنمون شدن مردم معترض و نسل جوان توسط جنبش سبز در عین حال پیروزی دراز مدت تر جنبش راست طرفدار آمریکا و غرب بود. کل احزاب و سازمانهای جنبش ملی مذهبی در این دوره، آخرین ته مانده های ضد آمریکائی و ضد غربی خود را کنار گذاشتند و از نظر فرهنگی نیز به این صف و چشمداشت از آمریکا و غرب پیوسته و در جنبش بورژوازی راست پرو غرب ادغام شده اند. بعد از مشروطیت این اولین تحولی بود که ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی پرو غرب را در هم ادغام کرد. کل اپوزیسیون بورژوایی طبیعی است که به کمک آمریکا و غرب امید بسته و می بندد. بخصوص پس از سقوط قذافی توسط دخالت نظامی ناتو، و تهدیدات اخیرآمریکا و غرب و اسرائیل، به “لیبیائیزه کردن” ایران امید بسته اند. اپوزیسیون بورژوائی خود جزو این سناریو است. گرچه بخشهایی از این طیف با حمله نظامی به ایران مخالفت میکنند اما این موضع ظاهرسازانه، پرده پوشش موافقت آنها با همه سیاستهای آمریکا و غرب ازجمله در زمینه تشدید تحریمهای اقتصادی است. نقد و منزوی کردن اپوزیسیون راست طرفدار غرب از مصافهای اساسی جنبش کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست است.

بکمونیسم بورژوایی

کلیه احزاب و سازمانهای چپ بورژوا، امید خود را به شکافهای درون جمهوری اسلامی دوخته اند. در شکاف غرب و جمهوری اسلامی رویای “انقلاب مخملی” را تعقیب میکنند و در دوره ای از طریق جنبش سبز تحت نام “انقلاب” و “مبارزه توده ها” عملا به جنبش بورژوازی راست طرفدار غرب پیوستند. کارکرد سیاسی و عملی کمونیسم بورژوایی عملا مانع عروج صف مستقل طبقه کارگر با پرچم متمایز طبقاتی و کمونیستی است. نقد پیگیر کارکرد سیاسی و عملی کمونیسم بورژوایی از ملزومات عروج جنبش متمایز و کمونیستی طبقه کارگر است.

٧ جنبش کمونیسم کارگری، حزب حکمتیست و مصافهای پیش رو

تلاش برای سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و ایجاد بیشترین گشایش سیاسی و اقتصادی در جامعه و سازماندهی انقلاب کارگری امر فوری جنبش ما و حزب حکمتیست است. همزمان ما علیه هر نوع سناریوی ارتجاعی هستیم که آمریکا و غرب در نظر دارند به مردم و جامعه ایران تحمیل کنند.

طبقه کارگر و جنبش کمونیسم کارگری باید بعنوان يک نيروى مستقل و تحت پرچم سوسياليستى خود پا به ميدان مبارزه بر سر قدرت سياسى بگذارد، و با تلاش برای تغییر تناسب قوا و ایجاد شرایط مساعد، با بهره گرفتن از هر تحول سیاسی در راستای پیشبرد آلترناتیو مستقل خود، بکوشد توده وسيع مردم معترض به رژيم اسلامى را به گرد آمدن حول پرچم سوسیالیستی خود جلب کند.

در چنین شرایطی تقابل جنبش کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست بر سر قدرت سیاسی با نیروهای اپوزیسیون راست طرفدار غرب، مصاف جدی و محوری خواهد بود و آینده جامعه ایران را رقم خواهد زد. این شرایط نوع دیگری از کار و فعالیت اجتماعی سیاسی را در دستور ما و جنبش ما قرار میدهد:

الفطیف رهبران و فعالین کمونیست پرولتاریای ایران و بخش تحزب یافته آن، رهبری و کادرهای حزب حکمتیست باید به مثابه صف کمونیست و روشن بین طبقه کارگر، رو به جامعه و با کارآکتر اجتماعی ظاهر شوند. در جلو صحنه جدال سیاسی جامعه در تقابل با جمهوری اسلامی و کلیه احزاب و نیروهای راست و چپ بورژوا، پرچم آزادی و برابری و سوسیالیسم و پرچم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را برافرازند. تمامی اهرمهای قدرتیابی کمونیسم و طبقه کارگر را  در ابعاد مبارزه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حزبی مبتکرانه به کار بگیرند. سخنگو و پرچمدار سنت کمونیسم کارگرى، و فقط همين سنت در برابر کل جامعه بورژوایی و همه جناحهای طبقه بورژوازى باشند.

بحزب کمونیست کارگری – حکمتیست با این هدف و در مواجهه با تحولات آتی در ایران رهبران و فعالین کارگری و تشکلهای مستقل طبقه کارگر، زنان تشنه رهایی و جوانان آزادیخواه و برابری طلب و مدرن و سکولارو توده معترض مردم را به اتحاد حول حزبیت کمونیستی و پلاتفرم سیاسی و عملی حزب حکمتیست فرامیخواند.

***