کنگره پنجم حزب کنگره های حزب

کنگره ها// ۵// بیانیه کنگره پنجم حزب حکمتیست کمونیستها و انقلابات شمال آفریقا و خاورمیانه

 

بیانیه کنگره پنجم حزب حکمتیست

کمونیستها و انقلابات شمال آفریقا و خاورمیانه

١- خیزش دسامبر ۲٠١٠ در تونس، آغازگر انقلابات و خیزشهای توده ای متعددی شد که سراسر سال ۲٠١١ و تا هم اکنون با تپش خیره کننده ادامه داشته است. سرنگونی راس دو دولت بورژوایی مستبد، بن علی و مبارک، به دست توده های بپاخاسته تونس و مصر، امید به کارائی اراده انقلابی کارگران و مردم اعماق جامعه در ایجاد تغییر و بهبود اوضاع را در دل آزادیخواهان جهان زنده کرده است. پیروزیهای اولیه انقلاب تونس و مصر سریعا بر شعله ور شدن خیزشهای گسترده علیه استبداد سیاسی در جوامع شمال آفریقا و خاورمیانه تاثیر گذاشت، اما دامنه تاثیر آن به جوامع استبدادزده عرب زبان محدود نماند. با الهام از انقلاب مصر و “میدان تحریر”، در تعدادی از کشورهای متروپل از آمریکا تا اروپا هم جنبشهای اعتراضی نوینی بر پایه اعتراضات و اعتصابات سالهای گذشته با شور تغییر وضع موجود، حول جهتگیری عام بر ضد نظام سرمایه داری به میدان آمده اند.      

۲- تاثیرگذاری انقلاب تونس و مصر بر خیزشهای شمال آفریقا و خاورمیانه و جنبشهای آمریکا و اروپا، گواه آن است که روندهای اقتصادی اجتماعی پایدار و مشترکی در پشت این مجموعه تحولات و تلاطمات سیاسی جریان دارد. انقلابات، خیزشها و جنبشهای جاری، بروزات انفجاری آن روندهای پایدار مبارزات طبقاتی هستند که بر زمینه تناقضات روزافزون سرمایه داری جهانی و بحران اقتصادی سالهای اخیر، در این کشور و آن کشور سرمایه داری رشد و گسترش یافته اند.

۳- تعرضات سالهای اخیر بورژوازی و دولتهای آن به معیشت و حقوق کارگران و محرومان در سراسر جهان، طبقه کارگر و توده های اعماق جامعه را به میدان نبردهای طبقاتی آشکار و سازماندهی عمل مستقیم اعتراضی کشانده است. در این دوره، این نبردهای طبقاتی در جوامع شمال آفریقا و خاورمیانه به شکل انقلابات و در کشورهای متروپل به شکل اعتصابات کارگری و اعتراضات میلیونی بروز پیدا کرده است. انقلابات و اعتراضات جاری، حاصل تناقضات ذاتی نظام سرمایه داری هستند و نیروی بالقوهمبارزه طبقه کارگر در مسیر انقلاب سوسیالیستی به حساب میآیند.    

۴- تجربه دو انقلاب تونس و مصر، بویژه تجربه انقلاب مصر همچون انقلابی یزرگ در یک جامعه سرمایه داری مدرن با روبنای سیاسی استبدادی، تجربه زنده و آموزنده ای برای کمونیستهای انقلابی سراسر جهان است. این تجربه نشان میدهد که نیروی محرک و پیشبرنده در کسب پیروزی انقلابی و در روند ادامه انقلاب، اساسا بخشهای پیشرو طبقه کارگر و نسل جوان پرجمعیتی است که رکن اصلی ارتش بیکاران جامعه را تشکیل میدهد. در مصر، سرمایه داری متکی بر بردگی مزدی نیروی کار ارزان است و روبنای سیاسیمتناسب با آن، استبداد سیاسی و خفقان پلیسی و سرکوب عریان است. رویاروئی دو طبقه پرولتاریا و بورژوازی، روند اصلی و پایدار پشت هر تحول سیاسی در این جامعه است. طبقه کارگر مصر همچون گردانی از پرولتاریای جهانی بنا به موقعیتی که در تولید اجتماعی دارد، نیروی تعیین کننده در مبارزه برای براندازی دولت بورژوایی مستبد، در دفاع از تداوم انقلاب و بسط دستاوردهای آن، در دفاع از آزادیهای سیاسی و مدنی شهروندان و پیشبرد بیوقفه انقلاب در مسیر انقلاب سوسیالیستی است. متقابلا بورژوازی مصر همچون بخشی از بورژوازی جهانی، تمام قد علیه انقلاب ایستاده و برای متوقف کردن انقلاب و تنزل دستاوردهای آن به “دمکراسی پارلمانی” از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. دمکراسی پارلمانی در این دوره انقلابی، جز پوششی برای تحکیم مجدد دیکتاتوری طبقاتی بورژوازی در مصر و حفظ استبداد سیاسی همزاد آن نیست. در رویاروئی کنونی انقلاب و ضدانقلاب در مصر،ارتش همچون ستون فقرات دولت بورژوایی، نماینده منافع بورژوازی علیه انقلاب است، حفاظت از ماشین دولت و دستگاههای سرکوب و خفقان را به عهده دارد، محور ضدانقلاب بورژواامپریالیستی است و نیروی اصلی متوقف کردن چرخ انقلاب در مصر است. به موازات ارتش و همسو با آن، احزاب اسلامی، دست راستی ترین نمایندگان سیاسی بورژوازی و آماده ترین کاندید ایفای نقش ضدانقلاب بورژوایی در دوره انقلاب هستند. احزاب بورژوایی دیگر هم از ناسیونالیستهای قومی عربی تا لیبرالها و غیره در همین زمین بازی میکنند.

٥- طی بیش از یک سال، بورژوازی منطقه و جهان و دولتهایشان، فراتر ازتلاش برای متوقف کردن انقلاب مصر و تونس، در جبهه های متعددی برای متوقف کردن و کنترل انقلابات شمال آفریقا و خاورمیانه تلاش کرده اند. دخالت نظامی ناتو در لیبی آشکارترین شکل از ریل خارج کردن خیزش مردم لیبی و نشاندن آلترناتیو ارتجاعی بخشی از همان دستگاه دولتی لیبی به جای حکومت قذافی بود. این سناریو در اولین روزهای خیزش مردم علیه رژیم قذافی از کانال همکاری بخش جداشده آن رژیم با ناتو به اجرا در آمد و به قیمت ویرانی جامعه و قربانی شدن دهها هزار انسان در جنگی ارتجاعی به سرانجام رسید. دولتهای بزرگ امپریالیست در قالب ناتو از فرصت به چنگ آمده در لیبی برای کنترل تحولات انقلابی شمال آفریقا و خاورمیانه و جایگزینی نظامهای استبدادی حاکم با نسخه های تعدیل شده همان نظامها استفاده کردند. سناریوی انتقال قدرت در یمن نیز به رغم تلاش توده های بپاخاسته برای به کرسی نشاندن اراده انقلابی خود، به همین روال از کانال بندوبست احزاب بورژوایی اپوزیسیون با رژیم حاکم پیش رفته است. در سوریه کشتار وحشیانه مردم بپاخاسته، توسط ماشین سرکوب دولت استبدادی بشار اسد یک سال است ادامه دارد. در غیاب صف مستقل و قدرتمند طبقه کارگر در پیشاپیش توده های بپاخاسته سوریه، جریانات ارتجاعی اسلامی و قومی اپوزیسیون در تلاشند که با ترکیبی از سناریوهایبورژواامپریالیستی در لیبی و یمن، استبداد بشار اسد را با استبداد اصلاح شده مشابهی جایگزین سازند. در بحرین جنبش ‌اعتراضی مردمتهیدست جامعه در کوران کشمکش ارتجاعی جمهوری اسلامی و دولتهایخلیج حاشیه ای شد و زیر سرکوب عریان ارتش بحرین و عربستان سعودی در هم کوبیده شد. تلاش مشترک بورژوازی جهانی و بورژوازی منطقه بر این است که روبنای سیاسی استبدادی متناسب با سرمایه داری متکی به نیروی کار ارزان و کشیدن سود سرشار از گرده طبقه کارگر در این منطقه، در هر سطح ممکن از تعرض انقلابات جاری نجات داده شود و محفوظ بماند.        

٦- کمونیستها سوای هر تحلیل و تبیینی که از این انقلابات و واکنشهای ضدانقلاب بورژوایی به آنها دارند، موظف به دخالتگری فعال کمونیستی در تحولات انقلابی جاری و جنبشهای اعتراض علیه وضع موجود هستند. پاسخ طبقه کارگر و کمونیسم پرولتری به تناقضات و بحرانهای سرمایه داری در همه کشورهای جهان، انقلاب کارگری و سوسیالیسم است. انقلابات تونس و مصر و نظایر آنها به دلیل حضور طبقه کارگر در ساختار سرمایه دارانه آن جوامع، پیشدرآمد انقلاب سوسیالیستی هستند. غیاب حزب کمونیستی مدعی قدرت و فراهم کننده ملزومات پیمودن مسیر سوسیالیستی در انقلابات مصر و تونس، یک عامل مهم عدم پیشروی سیاسی طبقه کارگر در دل این انقلابات عظیم بوده است. لازمه پیشروی طبقه کارگر در مسیر انقلاب سوسیالیستی،بالارفتن آگاهی و سازمانیافتگی صفوف طبقه، تشکیل احزاب کمونیستی پرولتری و آمادگی لازم آنها برای کسب قدرت سیاسی است. این در گرو دخالتگری فعال کمونیستها در صف مقدم بخش پیشرو طبقه در این انقلابات و در روند ادامه انقلاب است. مساله اساسی هر انقلابی تعیین تکلیف قدرت سیاسی است. طبقه کارگر به میزان پیشرفت آگاهی و سازمانیافتگی در صفوف خود و آمادگی و نفوذ توده ای حزب کمونیستی خود، قادر به پیشروی در جهت کسب قدرت سیاسی و تحقق انقلاب سوسیالیستی خواهد بود.

٧- حمایت عاجل از مبارزات طبقه کارگر مصر و تونس و دیگر کشورهایی که تحولات انقلابی در آنها جریان دارد، حمایت محکم و پایدار از صف مستقل طبقه کارگر در این انقلابات، بویژه حمایت همه جانبه از تشکلهای مستقل کارگری در مصر و مبارزات گسترده و روزمره آنها در دفاع از معیشت و حقوق طبقه کارگر و در راستای بسط دستاوردهایی که  در انقلاب کسبکرده اند، وظیفه مبرم کمونیستها، فعالین کارگری و هر مبارز آزادیخواهیاست.

۸- انتقال تجارب طبقه کارگر در انقلابات مصر و تونس به صفوف کارگران دیگر کشورهای جهان، وظیفه هر فعال کمونیستی است. انتقال این تجارب انقلابی به صفوف طبقه کارگر در ایران، وظیفه کمونیستها، فعالین کارگری و فعالین و دوستداران حزب حکمتیست است.

۹- کنگره پنجم حزب حکمتیست بر هرچه فعالتر کردن همکاری و همفکری حزب حکمتیست و دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان در عرصه دخالتگری کمونیستی در قبال تحولات انقلابی شمال آفریقا و خاورمیانه و حمایت از مبارزات مستقل طبقه کارگر در آن کشورها تاکید میگذارد. کنگرههمچنین حمایت خود را از فعالیت “مرکز کمونیسم پرولتری در جهان عرب” دراشاعه افق و اهداف کمونیستی در صفوف طبقه کارگر کشورهای عرب زباناعلام میدارد.

کنگره پنجم حزب کمونیست کارگری ایران حکمتیست

۲١ اسفند  ١۳۹٠١١ مارس ۲٠۱۲