مقالات

دولت را موظف کنیم! قرنطینه و تامین معیشت سیاوش دانشور

 

موج دوم کرونا با ابعاد خانمان براندازی مردم ایران را مورد هجوم قرار داده است. بنا به آمار رسمی هر روز بیش از صد نفر جان می بازند و تعداد قربانیان رقم ۱۰ هزار نفر را پشت سرگذاشت. تردیدی نیست این آمار تماما جعلی و بسیار دور از واقعیت است. قبول آمار ابتلای چهل درصدی در برخی شهرها و بیست الی پانزده درصدی در شهرهای دیگر توسط مقامات وزارت بهداشت (که این هم دقیق نیست) و محاسبه نسبت فوتی ها به مبتلایان و جمعیت، میتواند سرنخی به ابعاد وسیع فاجعه باشد. این یک هولاکاست است که دیگر مسئول آن طبیعت و مصائب ناشناخته طبیعی نیست، بلکه دولت و نظام اسلامی است که در دو ماه اخیر همان محدودیت حداقل و بی پشتوانه حمایتی را آگاهانه کنار گذاشت و جامعه را زیر فشار امرار معاش به کار اجباری تحت پاندمی کرونا واداشت.

مسئول این جنایت بزرگ، این قتل عام آگاهانه مردم و عمدتا کارگران و مردم محروم، خامنه ای ها، روحانی ها و مسئولان درجه یک این نظام جنایتکارند. حتی زمانی که شعار “درخانه بمانید” را میدادند، اساسا برای کسانی بود که میتوانستند مدتی را بدون کار روزگار بگذرانند. اما برای مردمی که نه مسکنی دارند تا در آن بمانند یا برای خیل وسیع کارگرانی که محتاج یک وعده غذا برای فرزندانشان هستند، برای کودکان کار و خیابان و میلیونها حاشیه نشین در هر کلان شهر، شعاری پوچ و بی معنی بود. دولت اسلامی سران و ابواب جمعی خود و آخوندها را به جاهای ایمن فرستاد، به سرمایه داران و کارفرماها تا توانست کمک مالی کرد، اما حتی حاضر نشد برای دو ماه قرنطینه، وسائل معاش و بهداشت و سلامتی مردم را تامین کند. روحانی رئیس دولت اسلامی با وقیحانه ترین شکل ممکن در جلسه شورای عالی امنیت ملی گفت که بهتر است چند میلیون نفر بمیرند تا با انفجار بیست سی میلیونی گرسنگان روبرو شویم! امروز معاون روحانی، جهانگیری فاسد، کاسه چه کنم دست گرفته و از “نخبگان راهکار میخواهد” چون کشورموقعیت کشور را بحرانی میداند!

آنچه رژیم اسلامی مرتکب شده است با عناوین “مدیریت بد” و “ناآمادگی” قابل توضیح نیست، این یک اقدام آگاهانه و عامدانه برای قتل عام بود. این اقدامی از سر وحشت برای تقابل با شعله های زیر خاکستر آبانماه بود که هنوز کابوس هر روزه رژیم اسلامی است. جمهوری اسلامی به پاندمی کرونا بعنوان یک فرصت نگاه کرد که بتواند با تکیه به آن تجدید قوا کند. پاندمی کرونا بُرج و باروی عمارت مذهب در ایران را ویران کرد و صنعت دین و منادیانش را بی اعتبارتر و بی آبروتر کرد. اما در عوض به رژیم اسلامی فرصتی برای کشتار داد. از پنهانکاری اولیه بخاطر مصالح سیاسی و برگزاری مناسک های حکومتی تا تداوم رفت و آمد به مناطق بحرانی جهان مانند چین، از احتکار مواد شوینده و بهداشتی و ماسک تا محروم کردن مهاجرین از پذیرش و حتی بازاری کردن تست و پذیرش در بیمارستان، رژیم اسلامی آگاهانه کمر به قتل تعداد زیادی از مردم به بهانه کرونا بست. امروز و در دور جدید تهاجم کرونا، جان کارگران و کارکنان در مراکز کار، جان شهروندان در اتوبوسها و قطارهای مملو از جمعیت، در خطر جدی قرار دارد و هر توصیه بهداشتی اعم از فاصله گذاری اجتماعی تا رعایت استاندارهای بهداشتی را به شوخی بدل میکند. در حالی که در استانهائی مانند خوزستان و کردستان بنا به اظهارت رسمی با “اپیدمی سنگین” روبرو هستیم، روحانی شیاد لطف کرده و بر “ضرورت استفاده از ماسک” تاکید کرده است! بسیاری از بیمارستانهای کشور پر شده اند و ساختار درمانی کشور ظرفیت مقابله با فاجعه را ندارد. مقامات استانی و بهداشتی حکومت، هر روز بر ابتلای چند برابر و در مواردی هفت برابر مبتلایان سخن میگویند و بلافاصله مردم را مسئول قلمداد میکنند که “کدهای بهداشتی را رعایت نمیکنند وگرنه این وضع پیش نمی آمد”!؟ این جماعت براستی در فریبکاری و دروغگوئی و ضدیت با جامعه گوی سبقت را از تمامی مستبدان و خونخواران تاریخ ربوده اند!

چه باید کرد!
در مقابل این وضعیت باید سیاستی معقول داشت. قرنطینه فوری و ضروری شده است. اگر هنوز در دور اول اپیدمی به هر دلیلی از جمله خوشبینی یا عدم اطلاع و یا اجبار اقتصادی، میشد به سیاست قرنطینه شهرها و مناطق بحرانی با اغماض برخورد کرد، امروز تجربیات مردم کشورهای مختلف، اطلاعات کافی مردم از پاندمی کرونا و شناخت دقیق تر سیاست رژیم اسلامی، بر اتخاد سیاستی فعال در این زمینه تاکید میکند.

نتیجه فرمول “جان برای نان” در دو ماه گذشته، امروز ریزش خزان وار انسانها در چنگال کرونا شده است و سیاستهای اعمال فقر و فلاکت عمومی راهی جز شرکت در ماراتون مرگ برای لقمه ای نان و بقاء باقی نگذاشته است. این راه مرگبار را نباید پذیرفت. این معادله میتواند و باید تغییر کند؛ حال که بیش از دو ماه است شرایط را عادی کرده اند، امروز که نتیجه همین سیاست موج دوم کرونا است و هنوز در براین پاشنه میچرخد، تنها راه اعتراض گسترده برای وادار کردن دولت به قرنطینه کلیه اماکن و شهرها و تامین نیازهای بهداشتی و معیشتی مردم طی دوران قرنطینه است. امری که دولت اسلامی تاکنون به آن تن نداده است و باید وادارش کنیم که تن دهد. در غیر اینصورت راهی جز ادامه کار و فعالیت اجتماعی عادی و اجباری برای امرار معاش در میدان مین پاندمی کرونا وجود ندارد. این راه تاکنون قربانیان بیشماری از ما گرفته است، تداوم قبول این راه به نتیجه ای میرسد که حکومت اسلامی میخواهد. چند میلیون نفر از بازنشسته ها، رده های سنی بحرانی، بیماران و آسیب دیدگان، کارگران و پیر و جوان را قتل عام میکند و امیدوار است روی دوش این استیصال و فلاکت اقتصادی و مرگ روانی یک جامعه، خود را بازسازی کند. همه میدانیم که اینها خواب و خیالهای جمهوری است، همه از نفرت تلنبار شده و خشم عظیمی که هر لحظه امکان انفجار دارد مطلعیم، اما هیچ چیز بخودی خود ممکن نمیشود. اگر در مقابل سیاست حکومت اقدامی کارساز و آگاهانه صورت نگیرد، که نتیجه این اقدام جمعی دستکم عقب نشینی و موظف شدن دولت به قرنطینه و تامین معیشت و بهداشت همگانی شود، ما بتدریج نابود و ضعیف میشویم و به توان سرکوب حکومت افزوده میگردد.

فراخوان ما اینست که در سراسر کشور و به طرق مختلف اعتراض برای لزوم اقدامات فوری دولت برای قرنطینه و تامین نیازهای بهداشتی و درمانی و معیشتی کلیه شهروندان را گسترش و به صدر اعتراضات برانیم. مشخصا در شهرهای درگیر بحران این اقدام فوری تر است. سر کار نرویم و حقوقمان را بخواهیم، “قرنطینه و تامین معیشت” را به شعار روز تبدیل کنیم. یک اقدام مهم، دخالت جامعه در اِعمالِ قرنطینه و وادار کردن دولت در هر شهر به قبول آنست. بعبارت دیگر ما صرفا نباید به طرح خواست قرنطینه باضافه معیشت اکتفا کنیم. باید راسا در اعمالِ قرنطینه فعال شویم. این یک راه موظف کردن دولت است. اعمال قرنطینه و نرفتن به کار اعتصاب نیست اما پتانسیل اینرا دارد که مانند یک اعتصاب عمومی به حاکمیت اعمال فشار کند و در نگرانی از کنترل خارج شدن اعتراضات وادار به عقب نشینی شود. همینطور در کنار سیاست تاکید بر وظیفه دولت و عمل کردن به سیاستهائی برای وادار کردن دولت، باید دخالت مستقل جامعه را برای سلامتی عمومی گسترده تر کنیم. اعمال قرنطینه را با گسترش سازماندهی تیم ها و اکیپ های ضروری در محلات برای تخفیف مصائب بیماری و تقویت همبستگی انسانی ترکیب کنیم. دخالت تعداد هرچه بیشتر مردم در سازماندهی امور زندگی در محلات با اتکا به مکانیزمهای قابل دسترس و تصمیم جمعی، یک ضرورت حیاتی است.

٢٦ ژوئن ٢٠٢٠