مقالات

سیاستهای اقتصادی دولت رئیسی تعرض به سفره خالی مردم سعید یگانه

همچنانکه قابل پیش بینی بود، دولت رئیسی جنایتکار بدتر از دولتهای قبلی برای کاهش تورم و جبران کمبود بودجه دولتی و تامین نیازهای مبرم دولت در جهت حفظ بقای نظام بحرانی و به گل نشسته، به جیب خالی مردم چنگ انداخته است. تمام اقتصاددانان حامی نظام را بسیج کرده اند تا راهی بیایند و رژیم تماما بحرانی را از این منجلاب رها بکنند، اما دست آخر مثل همیشه راهی جز حمله به جیبهای ضعیف مردم فقر زده نمی بینند تا آخرین نفسهای مردم را بکشند. دولت رئیسی مدعی بود که تورم را کاهش می دهد و به وضعیت معیشت مردم رسیدگی خواهند کرد، این ادعا تاکنون به سنگ خورده و اتفاقا وضع معیشتی مردم در دوره رئیسی بدتر و بدتر شده است. این را ما از اول گفتیم دولتی که دل بحرانهای پیچیده اقتصادی به قدرت رسیده است، هر چقدر هم ادعای مردمی داشته باشد و هر طرح اقتصادی را به میدان بیاورد، همانند دولتهای ماقبل خود، بزودی ناکارآمدی آنان آشکار خواهد شد و تناقضات جدیدی سر باز خواهند کرد و دولت را با موانع جدیدتری روبرو خواهد کرد، آنهم در شرایطی که روز به روز نارضایتی اکثریت مردم از فقر و گرانی بیشتر می شود و هیچگونه بهبودی برای امروز و فردای زندگی خود نمی بینند، شرایط را برای رژیم پیچیده و بحرانی تر کرده است. تازه اقدامات اقتصادی دولت رئیسی کوچکترین راه کار جدیدی نسبت به دولتهای پیشین ندارد که همه یکی بعد از دیگری به سنگ خورد و ناکار آمدی خود را در کاهش بحران موجود به نمایش گذاشتند.

تورم رسمی الان به گفته بانگ مرکزی۴۳ درصد و تورم میدانی بنا به گرانی سرسام آور به ۶۰ درصد و چه بسا بیشتر شده است. اقدامات دولت در این مدت چه بوده است؟ حذف ارز۴۲۰۰ تومانی که درازای آن یارانه ۱۵۰ هزار تومانی که معادل ۱ کیلوگوشت است ُ به یک نفر بصورت نقدی و بن کالایی داده می شود، بماند که حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی خود تورم زا است و دست سرمایه داران و کلاشان اقتصادی را برای گرانی کالاهای اساسی همچون دارو و غیره باز می گذارد و به تورم دامن می زند. گفته اند یارانه را دوبرابر یا بیشتر خواهند کرد، اما در عوض دولت اعلام کرده است که در روزهای آتی ۹ درصد مالیات در گمرکات بر کالاهای اساسی و وارداتی مثل دارو، گوشت، برنج و غیره خواهند بست. این یعنی گرانی همین کالاهای اساسی در بازار و حمله به جیب خالی مردم. دولت اعلام کرده است بنزین سهمیه بندی خواهد شد و به هر نفر ماهانه سهمیه بنزین خواهند داد و مردم هم آزادند در بازار آزاد به قیمت دلبخواه بفروشند، در عوض سهمیه بنزین ۱۵۰۰ تومانی را از دستور خارج می کنند و بنزین آزاد ۳۰۰۰ تومانی پایه فروش بنزین خواهد شد و شاید گرانتر. گفته اند بنزین از این گرانتر نخواهد شد، اما باید دید این داستان سر دراز دارد. این یعنی هرج و مرج در بازار و دست آخر کشیدن نقدینگی از جیب مردم. شغل جدید برای مردم ایجاد کرده اند، فروش بنزین در بازار آزاد و سیاست سهمیه بندی بنزین را اکنون به طور آزمایشی در کیش و قشم به اجرا درآورده اند. دولت جمهوری اسلامی سیاستهائی را از سر ناچاری اتخاذ می کند که در قوطی هیچ عطاری نیست. اینها اقدامات اقتصادی تاکنونی دولت رئیسی در رابطه با بهبود معیشت مردم به اجرا درآورده یا قرار است در آینده به اجرا درآید. سیاستهای اقتصادی دولت جمهوری اسلامی عین گردابی است که هر چه به دورخود می چرخد فقط خرابی و نابودی و بحران می آفریند و این را خواهیم دید.

دولتی که اساسا امورات اکثریت مردم کارگر و محتاج را بر پایه یارانه، بن کالایی، سبد کالایی، سهمیه بندی بنزین و سیاستهایی از این دست سازمان می دهد و امورات خود را می گذراند، فقط نشانه ویرانی و بحران عمیق اقتصادی است که دامن رژیم سرمایه داری ایران را گرفته است و عواقب مخرب آنرا مردم کارگر و زحمتکش بر دوش می کشند. سراسرعمر جمهوری اسلامی با این سیاستها پیش رفته است و روز به روز این بحرانها تشدید و وخیمتر شده اند. گره اصلی و مانع اصلی رفع این بحرانها، نه تنها بحران اقتصادی، خود جمهوری اسلامی است و ما بارها این را تاکید کرده ایم و معتقدیم که تا زمانی که جمهوری اسلامی در مسند قدرت باشد اوضاع به همین منوال پیش خواهد رفت و مردم رنج آن را می کشند. ما اساسا از بیخ و بن با سیستم سرمایه داری حاکم مخالفیم، جامعه ای که مبتنی بر استثمار نیروی کار اکثریت و سودآوری به نفع اقلیت سرمایه دار و قدرتمندان سازمان یافته باشد، فقر و فلاکت و اختلاف عمق طبقاتی جز ذات این نظام است و کشوری همانند ایران که نیروی کار کارگر به شیوه ای خشن و وحشیانه استثمار می شود و اکثریت آنان از حداقل مزایای قانونی بی بهره اندُ، وضع بمراتب بدتر و فلاکت بیشتر خواهد بود. در جامعه ای که در چهارچوب همین نظام امنیت شغلی نیست، بیکاری بیداد می کند، مراکز تولیدی یکی بعد از دیگری تعطیل و بر خیل بیکاران افزوده می شود. در جامعه ای که نه کارگر و نه جوان و نه زن امیدی به فردا ندارد و آینده ای نمی بینند، در جامعه ای که تورم و گرانی افسارگسیخته زندگی اکثریت مردم را به نابودی کشانده است، در جامعه ای که حتی گردش سرمایه در آن برای تولید شغل و سود امنیت ندارد، نشانه آنست که این جامعه با دولتش در بحرانهای عمیقی به سر می برد که حل آنان از عهده رژیم سرمایه داری و مذهبی ایران خارج است و خو د یکی از موانع اصلی رفع این بحرانها است.

نگاهی به بودجه بندی دولت در سال ۱۴۰۱ بخوبی نشان می دهد که دولت جمهوری اسلامی پول و ثروتی که در اختیار دارد نه صرف امکانات و نیازهای ضرروی مردم، باز به تامین نیازهای ضروری دولت در جهت بقای نظام اختصاص می دهد. بودجه حوزه علمیه قم از اختصاص بودجه آموزش و پرورش بیشتراست. اختصاص بودجه به نیروهای نظامی، اماکن مذهبی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی و تولید موشک و بمب چندین برابر بودجه ای است که به امورات ضروری مردم همچون حقوق و بهداشت و سلامت و بیمه درمانی و تهیه کالاهای ضروری اختصاص داده اند. دولت پول دارد اما برای مردم خرج نمی کند و برایش اهمیتی ندارد.

امید به اینکه در چهارچوب نظام کنونی بهبودی در زندگی مردم حاصل شود به صفر رسیده است. مشکل تنها معیشت و فقر نیست. مردم در این نظام گندیده اسلامی نمی توانند نفس بکشند. هر اعتراضی را با گلوله و زندان و شکنجه جواب می دهند. در اعتراض مردم اصفهان به کمبود آب چشم چهل نفر را کور کردند. تازگیها محدودیت را بر زنان دارند بیشتر می کنند. آخوندهای مرتجع و نمایندگان مرتجع مجلس مثل سگ هار فتوا علیه “بی حجابی” و “بی بند و باری” صادر می کنند.

جمهوری اسلامی همه جانبه تحت فشاراست. دولت را به خیال خود یکدست کردند، هرچه آدم جنایتکار را سراغ دارند به راس قدرت آوردند به امید اینکه مردم را بترسانند و جامعه را منکوب کنند. سرکوب و ارعاب و دستگیری را گسترش داده اند به امید اینکه مردم وحشت کنند و دست از اعتراض و نارضایتی بردارند، اما با همه اینهاُ تجربه این دوره نیز و بعد از آمدن دولت رئیسی جنایتکار، نشان داد که مردم نه تنها مرعوب نمی شوند بلکه معرض تر و رادیکال تر از همیشه به میدان آمده اند. در کنار اعتراض و اعتصاب روزمره کارگران، معلمان وسیعتر و با عزم جزمتری به میدان آمده اند و گفته اند که کوتاه نمی آیند. به قول یکی از زنان معلم که در اعتراضات اخیر گفته است؛ “که شما ما را نابود کردید، ما شما را نابود می کنیم.” اصل بر این است که اکثریت مردم کارگر و تهیدست جامعه از این وضع به تنگ آمده اند. رفاه وآسایش و امنیت و آزادی می خواهند. کارگر، معلم، بازنشسته، زن، مرد، جوان به وضعیت کنونی معترضند و خواهان تغییرند. جمهور اسلامی نه می خواهد، نه توان حل مشکلات عدیده مردم را دارد. جمهوری اسلامی باید برود، بدست مردم به شیوه ای انقلابی باید سرنگون شود. راه دیگری در مقابل مردم قرار ندارد. طاقت مردم به انتها رسیده است. وقتی زنی در ملأعام عمامه آخوند را زیر لگد می گیرد، باید منتظر باشند کلیت نظام را زیر پا له بکنند و به این جهنم پایان دهند.

٣٠ دسامبر ٢٠٢١