مقالات

در حاشیه رویدادها نادر شریفی

محرومیت ۱۳۰ هزار کودک و نوجوان از حق تحصیل در سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان یکی از استانهائی است که مردم آن با بی اعتنائی کامل حکومت اسلامی روبرو می باشند. شهروندان سیستان و بلوچستانی در کنار مشکلاتی عدیده ای همانند فقدان بیمارستان و مراکز پزشکی، فقدان مراکز آموزشی و تحصیلی و غیره با مشکلات جدی تری همانند فقدان شناسنامه برای کودکان و نوجوانان در این استان نیز روبرو می باشند. اغلب خانواده های زحمتکش، مجبورند با قبول هزینه های سنگین برای دریافت شناسنامه برای نوزادان و کودکان خود صدها کیلومتر به شهرهای بزرگ استان مسافرت کنند. اغلب مراجعه کننده گان اما با ممانعت صدور شناسنامه برای فرزندان خود روبرو می شوند، مرکز دولتی به دلایل واهی از صدور شناسنامه برای خانواده های زحمتکشان و کارگری امتناع میکنند. مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش استان سیستان وبلوچستان با اعلان اینکه تا سال ۱۴۰۰ حداقل ۶۱ هزار نفر کودک و نوجوان در این استان بازمانده از تحصیل می باشند و یا بخاطر عدم امکانات مجبور به ترک تحصیل شده اند، گفت: بیش از ۱۳ هزار دانش آموز منع خدمات دولتی دارند که “هیچ کاری نمیتوان” برای آنها انجام داد. آمار گویای آنند که حداقل ۱۳۰ هزار نفر بازمانده از تحصیل در این استان و این که این افراد به دلیل نداشتن مدارک هویتی و شناسنامه و همچنین مشکلات قضایی از تحصیل بازمانده اند، روشن است در جامعه ای که حکومت اش حتی از ثبت احوال و ساخت مجوز شناسنامه از فرزندان مردم سرباز میزند و آنان را حتی بعنوان شهروندان جامعه اش برسمیت نمی شناسد، این کودکان حال و آینده شان در نظام اسلامی از قبل نوشته شده است. آنها از روز اول تولدشان در حکومت نکبت اسلامی از خدمات آموزشی، درمانی و غیره محروم می مانند و راهی بجز یافتن کار بی مزایا و تن دادن به بردگی مزدی در بنگاههای کاری و آنهم در محیطهای غیر بهداشتی عاری از هرگونه حمایتهای دولتی ندارند. از موضع دولت اسلامی و طبقه سرمایه دار این “سرنوشت محتوم” ماست، بردگی مزدی تا زمان مرگ! اما اگر میگویئم خیر “محتوم نیست”، آنوقت باید این بردگی را ورندازیم!

هشتادمین سالروز قتل عام جمعی سی و سه هزار یهودی و ضد فاشیست در اوکرائین
حکومت نازیسیست آلمان در حمله به روسیه در راستای سرکوب و کشتار کمونیستها و یهودیان در ٢٩-٣٠ سپتامبر ١٩٤١ بیش از ٣٣ هزار یهودی را در دره ای در نزدیک کیف (پایتخت امروز کشور اوکرائین) جمع آوری کردند و سپس در محاصره ارتش فاشیستی آلمان توسط سربازان آلمان هیتلری قتل عام شدند. قتل عام بیش از ٣٣ هزار کودک و زن و پیر و جوان توسط ارتش آلمان هیتلری بیش از یک روز طول کشید. ارتش فاشیست آلمان در هنگام قتل عام آنها و برای اینکه صدای فریاد قربانیان شنیده نشود با بلندگوهای بزرگ موزیک اپرا پخش میکرد. در مقابل آن سربازان ارتش فاشیستی هیتلر با غذا و مشروب فراوان آماده شده بود تا ساعتها به کشتار مردم بیگناه “بدون خستگی” ادامه دهند. متاسفانه تا امروز و پس از گذشت هشتاد سال از این قتل عام تاریخی، هیچ مقام نظامی و غیر نظامی ارتش هیتلری بخاطر شرکت و تدارک این قتل عام دادگاهی نشده است. روشن است پشت اینگونه این اعداد، انسانهای واقعی قرار داشتند که برای آینده خود و خانواده خود برنامه ریزی و تلاش کرده بودند. کشته شدن هر نفر، نه کشتن یک نفر که باید با کشته شدن یک نسل تفسیر شود.

متاسفانه دنیای آنروز نتوانست جلوی این قتل عام وحشیانه توسط حکومت هیتلر را در شوروی سابق بگیرند ولی جوامع امروز بشری باید بتوانند با تکیه بر همبستگی جهانی در مقابل نظامهای فاشیستی مانند جمهوری اسلامی از جمله در روز جهانی علیه اعدام بایستند. امروز جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای در کنار نیروهای سیاه اسلامی همانند طالبان در کشتار هزاران بل صدها هزار انسان بی گناه سهیم می باشند. تردید نباید داشت که مردم این کشورها حکومتهای اسلامی را بزیر می کشند، آنچه لازم دارند همبستگی جهانی کارگران و مردم آزادیخواه با جنبشی آزادیخواهانه و انقلابی و سکولار است که امروز میخواهد از شر این حکومتهای مرتجع رها شود اما به انقلاب کارگری چشم دوخته است، به برپائی یک جامعه آزاد و خوشبخت سوسیالیستی.

«پیمان نوین» و نقش رضا پهلوی در اپوزیسیون راست
بیش از شش ماه از فراخوان رضا پهلوی تحت نام “پیمان نوین” در “گذار از جمهوری اسلامی” میگذرد. رضا پهلوی بعد از شکست پی در پی پروژه هایش، با هدف بازسازی و دادن تحرکی به اپوزیسیون پروغرب سرشکسته از ترامپ و ناامید از بایدن، در پیام ١٥ دقیقه ای در ١٥ مارس ٢٠٢١ خود، خواستار گذار از “جمهوری اسلامی” با شعار “نه به جمهوری اسلامی” شد. بنابراین آقای رضا پهلوی پس از چهل و دو سال برسر قدرت بودن جمهوری اسلامی، علیرغم مدنی چی و اصلاح طلب و جمهوریخواه شدن ها، با این فراخوان واضحتر به صف سرنگونی طلبانه جمهوری اسلامی پیوست. ما همان زمان در بیانیه حزب و مقالات اهداف ضد کارگری و ضد انقلابی این “بیانیه” را افشاء کردیم. امروز و با گذشت بیش از ششماه از این بیانیه، اپوزیسیون پروغرب حتی متفرق تر و شکننده تر از قبل خود شده است. چرا؟ با نگاهی به تاکید آمریکا بر سر توافق با جمهوری اسلامی و حوادث سه ماه قبل در افغانستان و واگذاری قدرت به طالبان توسط آمریکا، نشان میدهد که سیاست هیئت حاکمه در آمریکا، مستقل از اینکه جمهوری خواهان یا دمکراتها در قدرت باشند، پیش میرود و تا اطلاع ثانوی در این سیاست جائی برای اپوزیسیون بورژوائی و امثال رضا پهلوی و حتی هواداران غرب در حاشیه و درون حکومت در نظر گرفته نشده است. پیمان “نوین” از اولش کهنه بود اما حالا کهنه تر شده است.

امروز جمهوری اسلامی و امثال آن تنها یک خاصیت دارند و آن ظرفیت تقابلشان با کمونیسم و نیروهای انقلابی است. جمهوری اسلامی حکومت مطلوب آمریکا در ایران و یا حکومت انکشاف سرمایه نیست، اما دشمن طبقه کارگر است بیشتر از هر بورژوای دیگر. برای همین این در این فضای ناتوانی و بحران و نداشتن راه حل، با جنبش اسلامی سازش می کنند تا لااقل جلوی روندهای پیشرو را بگیرند. طالبان، جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان و احتمالا بزودی حشدشعبی در عراق، همان کمربند سبز سابق که الان بعنوان “محور مقاومت” نقش سگ هار پاسبان سرمایه را در مقابل تعرض کارگر و آزادیخواهی موقتا ایفا کند.

افزايش تنش‌ها بین ایران و جمهوری آذریایجان
روابط حاکمان تهران و باکو طی هفته‌های اخیر در پی بهانه بازداشت دو راننده ایرانی در مسیر اصلی ترانزیت کالا میان دو کشور در منطقه قره‌باغ، بدلیل ورود غیرقانونی آنها به خاک آذربایجان و همچنین اخذ عوارض عبور از کامیونهای تردد کننده میان ایران و ارمنستان، وارد فاز جدیدی از تنش‌ها شد. رژیم اسلامی به دنبال تنش‌های خود با رژیم آذربایجان، رزمایشی با عنوان «فاتحان خیبر» در مرزهای شمال غربی خود با آذربایجان برگزار کرد. پس از “رزمایش ارتش” اسلامی در نزدیکی مرزهای آذربایجان، آنکارا از رزمایش مشترک خود با باکو در این هفته خبر میدهد. این رزمایش دوشنبه ٥ اکتبر در «تفلیس» پایتخت گرجستان با حضور نیروهای نظامی ترکیه، جمهوری آذربایجان و گرجستان آغاز شد و تا ٨ اکتبر ادامه خواهد داشت. در پی این رویدادها دفتر (امنیتی) نماینده خامنه‌ای در باکو پلمپ و به گزارش خبرگزاری «تسنیم»، مسجد و دفتر علی‌اکبر اجاق‌نژاد، نماینده علی خامنه‌ای در جمهوری آذربایجان، سه‌شنبه ٥ اکتبر در شهر باکو تعطیل شد. همچنین خبرگزاریهای وابسته به جمهوری ایران نوشته‌اند که مقامات آذربایجانی به بهانه «همه‌گیری کرونا» اقدام به تعطیلی «حسینیه اهل بیت» نیز کرده‌اند.

آیا جنگی در افق است؟ مستقل از اینکه جمهوری اسلامی با بالا آوردن بدهی بانکی ٦٤ درصدی تنها در یکساله گذشته و عدم توانش در سرکوب و به عقب راندن سرنگونی طلبی جامعه و به شکست کشاندن و به عقب راندن اعتصابات و اعتراضات دهها هزار نفر کارگر، معلم، بازنشسته گرسنه و عصبانی، توانی در راه اندازی یک جنگ حتی کوتاه مدت با کشورهای همجوارش را ندارد و مطلع است که هرگونه فشار و دست درازی به حکومت آذربایجان با واکنش حکومت اردوغان نیز روبرو خواهد شد. بنظر می آید جمهوری اسلامی برای فرار و مسئولیت پذیری از وضعیت بسیار بد اقتصادی جامعه، عدم دستیبابی اش به توافق با آمریکا و غرب، مرگ روزانه چند صد نفره شهروندان بخاطر شیوع کرونا و بی مسئولیتی کامل حکومت، بدنبال سرگرم کردن و به انحراف کشاندن اذهان جامعه پشت تبلیغات ارتجاعی ناسیونالیستی است تا از عزم راسخ جامعه برای سرنگونی نظام اسلامی نیرو بگیرد. روشن است برای جمهوری اسلامی، حفظ نظام هدف اصلی است، رئیسی را آوردند که مردم را این آدمکش بترسانند. اما برخلاف انتظارش، با روی کار آوردن جلاد رئیسی، و حتی بقدرت رسیدن طالبان توسط آمریکا، نه تنها جامعه ایران سانتیمتری در مقابل حکومت اسلامی عقب نشینی نکرده است، بلکه عزم خود در سرنگونی این رژیم را جزم تر کرده است.

***