مقالات

اول مه، علیه فاشیسم، علیه افغان ستیزی سیاوش دانشور

فضای جنگ در اوکراین شرایطی را ایجاد کرده که دولتهای مستبد سیاستهای ارتجاعی شان را با سرعت بیشتری پیش می برند. بمبگذاری های رشته ای در شهرهای افغانستان علیه هزاره ها را باید در کنار افغانستانی ستیزی جمهوری اسلامی و سیاست اخراج و دیپورت و بستن مرزها گذاشت. آنچه در یونان و ترکیه و لهستان و مجارستان علیه پناهجویان “غیر اروپائی” می بینیم، در ایران با شناعت بسیار بیشتری علیه کارگران و شهروندان افغانستانی اعمال میشود.

بار دیگر با وخیم شدن اوضاع اقتصادی، تریبونهای تبلیغاتی به سمت مهاجرین محروم افغانستانی برگشته است. گویا علت مشکل بیکاری در ایران توسط این دانشمندان کشف شده و آن کارگران ارزان افغانستانی هستند! از طرفی به کارفرمایان میگویند “استخدام افغانستانی جرم دارد” و از سوی دیگر برای کارفرمایان حریص “نمی صرفد”، چرا سرمایه دار از کارگر بدون بیمه و کمترین حمایت با دستمزد فوق ناچیز استقبال نکند! این فاشیسم ضد افغانستانی اساسا حکومتی است و توسط ناسیونالیسم ایرانی تکرار می شود. در این میان مزدوران “خانه کارگر” به بهانه روز کارگر دست در این انبان فاشیستی میبرند و تلاش دارند روز کارگر، روز اتحاد و همبستگی طبقاتی را به روز درگیری و کشمکش کارگران منتسب به ملیت های مختلف کند. “کارگران افغنستانی را بیرون کنید” شعار ضد کارگری و ننگینی است که مخترعش خانه کارگر و امثال علیرضا محجوب است.

این سیاست را کنار تهاجم موسمی نیروی سرکوب بگذارید که هر روز اول صبح، مزدوران انتظامی هر کلانتری با همراهی چندین دستگاه ون و مینی بوس در حوزه خود به گشت و تعقیب و بازداشت مهاجران افغانستانی می پردازند. به مراکز اصلی کار و زندگی کارگران افغانستانی که عمدتا ساختمانهای نیمه کاره و در حال احداث و همچنین مراکز بازیافت زباله در سطح شهر تهران است یورش میبرند. برخورد ماموران انتظامی حکومت اسلامی با کارگران و مهاجرین بی پناه افغانستانی بسیار خشن و وحشیانه و توام با ضرب و شتم در انظار عمومی است! در بسیاری از موارد این تهاجمات روزمره با هدف سرکیسه کردن و اخاذی صورت میگیرد. ماموران انتظامی در مقابل دریافت رشوه از کارگران افغانستانی اقدام به آزادی آنها می نمایند. اخاذی و دریافت رشوه از مهاجران و کارگران زجر کشیده افغانستانی در مقابل آزادیشان برای ماموران سرکوبگر حکومت اسلامی به یک منبع کسب درآمد تبدیل شده است! گاها فشار و سرکوب آنچنان شدید است که مهاجران افغانستانی از ظاهر شدن در اماکن عمومی، در استفاده از مراکز درمانی، و حتی تهیه نان و خوراک روزانه خود داری می کنند !

در سالهای گذشته طرحی را اجرا کردند که مطابق آن شهروندان افغانستانى فاقد مدارک قانونی اقامت در ایران را در “اردوگاههایی” زندانی کنند. جمهورى اسلامى از تجارب دولت اسرائيل استفاده کرد و اردوگاه هائى شبيه به اردوگاههاى فلسطينيان را براى شهروندان افغانستانى تدارک ديد. اولین کمپها مخوف فاشیستی را برای کارگران و مهاجران افغانستانی ساختند. با اعمال زور و خشونت فرزندان را از خانواده ها جدا کردند و با کتک کارگران را سرکار دستگير و ديپورت کردند. عکس و جزئیات برخی از قربانیان این سیاستها در بيمارستانهاى کابل و کسانى که زير شکنجه جانشان را از دست دادند توسط شاهدان عينى در اخبار منعکس شد. این یک طرح اسارت جمعی و پاکسازى کثيف قومى بود. البته، مثل هميشه، هر فاشیستی “توجيهات اقتصادى” براى سياست روزش در جیب دارد. کمپين پاکسازى قومی را با ریختن اشک تمساح براى “جوانان بيکار خودمان” شروع کردند !این سیاست در آستانه اول مه مجددا فعال شده است.

کارگران افغانستانی در ایران در دشوارترین شرایط توسط سرمایه داران استثمار میشوند. کارگران افغانستانی بی حقوق ترین و محرومترين بخش طبقه کارگر ايران هستند. سرکوب خونين، زندگى تروريزه شده، تبليغات راسيستى مداوم در رسانه ها و توسط ارگانهاى دولتى، دستمزد کمتر، ساعت کار طولانى، کار شاق و طاقت فرسا، منشا سود سرشار سرمایه داران در ایران بوده است. بساط لفت و ليس سرمايه دارى در ايران با کار کارگر- چه متولد ايران و چه مهاجر- ميچرخد و تمام جلال و جبروت اين مرتجعين را کارگران تامين کرده اند !

فاشيسم ايرانى و اوکراینی و آلمانى و اسرائيلى و غیره از یک قماش اند. کودکان شهروندان افغانى را صرفا بدليل نداشتن يک تکه کاغذ به اسم شناسنامه از تحصيل محروم کردند، مرتبا اتهام “قاتل و دزد و تجاوزگر” را بالاى سر اين مردم شريف نگاهداشته اند. مانند هر فاشيست ديگری در دنيا “منشا بيکارى را مهاجرين قلمداد ميکنند”. یک منشاء توجیه این جنایت طوق لعنت “مليت افغانى” است. “مليتى” که هيچکس خود داوطلبانه انتخاب نميکند و ظاهرا راه گریزی هم از آن نیست. ظاهرا میشود عقیده، مذهب و مرام دیگری داشت اما “ملیت” آن طوق لعنتی است که گویا برای ابد بر پیشانی انسانها حک شده است. دستگيرى، اخراج، زندانى کردن کارگران و خانواده های شهروندان افغانستانى هدفى جز رواج خرافه ملیت و ناسيوناليسم با هدف ضربه زدن به اتحاد و خودآگاهی طبقه کارگر ندارد. اين تعرضى عليه انسانیت و طبقه کارگر ايران بطور کلى است. کارگران آگاه فريب این سیاستهای سرمايه داران “خودى” که به فکر “جوانان بيکار خودمان” اند را نميخورند! کارگران آگاه ميدانند سرمایه مرز نمی شناسد، کارگران ميدانند سرمايه به کارگر نه به چشم یک انسان بلکه به چشم یک ابزار تولید سود نگاه ميکند و از موقعيت کارگر مهاجر براى پائين نگهداشتن سطح دستمزدها و ايجاد رقابت میان صفوف طبقه کارگر استفاده ميکند. کارگران پیشرو ميدانند خرافه “مليت و تفاوتهای ملى” تنها زنجير بردگى طبقه ما را محکم ميکند. کارگران نباید فريب اين تبليغات پوچ فاشيستى را بخورند.

بسیار ضروری است که در مناسبت اول مه، در مراسمها و اسناد، کارگران تبليغات فاشيستى حکومت اسلامى و تهاجم سرکوبگران به کارگران افغانستانی را قويا محکوم کنند. کارگران در مقابل اين ارتجاع فاشيستى که هدفش را تضعيف کل طبقه کارگر و رواج خرافات ملى قرار داده است، سياست همبستگى طبقاتى و اتحاد کارگرى را پيش رو ميگذارند و بر همسرنوشتى طبقه کارگر بعنوان يک موجوديت جهانى تاکيد ميکنند. اين جمهورى اسلامى و سرمايه داران هستند که به هزينه کارگران و از جمله شهروندان افغانستانى زندگى طفيلى خود را ميگذرانند.

مهاجرین افغانستانی بايد بدون قيد و شرط از تمامی حقوق شهروندی برخوردار باشند. از نقطه نظر کمونیسم و طبقه کارگر این افراد شهروندان متساوی الحقوق جامعه هستند. دست فاشيستها از زندگی شهروندان افغانستانی ساکن ایران کوتاه!

٢٢ آوریل ٢٠٢٢