مقالات

بمناسبت ٢٥ نوامبر انقلاب تنها راه نفی خشونت

 

امروز ٢٥ نوامبر “روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان” است. روزی که به یاد قتل فجیع خواهران میرابل از سوی سازمان ملل نامگذاری شد. پاتریا، مینروا و ماریا ترزا در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ توسط رژیم دیکتاتوری نظامی رافائل تروخیو در دومینیکن به قتل رسیدند. ابتدا سال ۱۹۸۱ در کنفرانس فعالین زن آمریکای لاتین و جزایر کارائیب پیشنهاد این روز جهانی مطرح شد و نهایتا در اکتبر ۱۹۹۹ سازمان ملل این روز را در تقویم مناسبت‌های خود گذاشت.

سازمان ملل و دولتها که هر سال در این روز پیامهای آتشین میدهند و کمپین و بودجه میگذارند، کارنامه اسفناکی دارند. خشونت علیه زنان از قلب اروپا و آمریکا تا کشورهای استبدادی بیداد میکند. هر سال باید بگوئی دریغ از پارسال. “خشونت نکنید” برای این نظام لوکس شده است، به صحنه جنگها در کشورهای خاورمیانه تا کنگو و لیبی و میانمار و فلسطین نگاه کنید. بره داری را رسما احیا کردند، با گیوتین اسلامی سر میزنند، در هند دمکراتیک قتل زنان رکورد میزند، جنین کشی دختران وحشتناک است، امروز در دنیا تورنمنت سبعیت و شکنجه و آدمکشی برقرار است. نظامی که نیازمند بازتولید خشونت در چنین ابعاد گسترده ای است، قطعاً نمیتواند با خشونت علیه زنان مبارزه کند. کسانی که جنایتکارترین و ضد زن ترین دستجات مانند طالبان و جمهوری اسلامی و دیکتاتورهای متفرقه را حمایت می کنند و بقدرت میرسانند، چطور میتوانند مخالف خشونت بر زنان باشند؟

امروز کسی میخواهد با خشونت علیه زن مبارزه کند باید انقلابی و ترجیحاً سوسیالیست و کمونیست باشد. ایران را ببینید و یاد بگیرید. انقلاب زن محور علیه خشن ترین دیکتاتوری زمانه، علیه دستگاه دین، علیه نابرابری و فقر، علیه نظم حامی این اوضاع، این نقشه راه و دستور مبارزه با خشونت است. باید تاکید کرد که هر زنی در این کره خاکی و ما بعنوان کمونیست، از هر سر سوزن بهبود و تغییر قانونی در موقعیت فردی و اجتماعی زنان و شهروندان دفاع می کنیم. یک محور مهم برنامه کمونیستی ما مبارزه مستمر و بیوقفه برای بهبود و تحمیل اصلاحات به حکومتها است. و کیست نداند که سرمایه داری معاصر نه فقط ظرفیت بهبود و ارتقای زندگی کارگران و اکثریت مردم در خود کشورهای غربی را ندارد بلکه سطح عمومی زندگی و دستمزد و حقوق پایه ای مردم را هر روز پائین می کشد تا هزینه های دولتی را به نفع کسب سود بیشتر سرمایه داران کاهش دهد. سرمایه با تحمیل فقر و با اعمال خشونت بنیادی تبعیض و بردگی مزدی، زمینه گسترش خشونت به زنان را مهیا و دامنه و تداوم آن را فراخ تر میکند. پشت خشونت علیه زن پایه های قدرتمند اقتصادی، سیاسی، قانونی و حقوقی و فرهنگی قرار دارد. بدون درهم کوبیدن این موانع، شاید خشونت علیه زن جاهائی و موقتاً کاهش یابد اما منتفی نمیشود.

انقلاب ایران میخواهد دست مذهب و آتوریته و دولت را از سر زندگی زنان و مردم کوتاه کند. میخواهد نظم آپارتاید جنسی و قوانین منعبث از شرع و دین را ملغی و به زباله دان بریزد. میخواهد به جهان بگوید این “فرهنگ ما” نبود، فرهنگ حاکمیت اسلامی بود که توسط دولتهای دمکرات به ما تحمیل شد. میخواهد بنیاد نابرابری را بزند که خشونت در مغز استخوان آن بیتوته کرده است. آری، مخالفان خشونت فقط باید انقلابی باشند و انقلابی عمل کنند.

دوره مطالبه گری، دوره لابیگری، دوره مجاب کردن ضد زن ها به تغییر رفتار، دوره باج دادن به اسلام سیاسی، دوره رقص تانگوی دمکراسی و اسلام برای دفع جناح فاندمانتالیست و در آغوش کشیدن جناح پرو رفرم بپایان رسیده است.

امروز انقلاب برند روز است. انقلاب زنان. لذا در اینروز ما یک پیام داریم: تجربه ایران را دنیال کنید، همه جا و بویژه در کشورهای اسلام زده باید علیه سلطه اسلامیون و حیات خلوتهای سرمایه داری انقلاب کرد. انقلاب در کشورهای منطقه و جهان تنها راه قطعی پایان دادن به خشونت است.

سردبیر.

٤ آذر ١٤٠١- ٢٥ نوامبر ٢٠٢٢