مقالات

در چهارمین ماه جنبش سرنگونی و انقلابی، تجارب و دستاوردها رحمان حسین زاده

 

در مطلب قبلی یادآور شدم در جنبش عظیم سرنگونی و توده ای جاری لحظه به لحظه ابتکارات و درسهای انقلابی در خیابانها و میادین، دانشگاهها و مدارس و محلات و مراکز کارگری و ادارات و در درون خانه ها تجربه شده است. بر چند خصلت مهم از جمله؛ استمرار بیوقفه تاکنونی، سراسری بودن جنبش به دور از تفرقه افکنی ملی و مذهبی جریانات ارتجاعی، نقش هدایت گر زنان و نسل جوان، همه گیر بودن این خیزش تأکید کردم. در ادامه به دیگر خصلتها و دستاورهای مهم، فشرده لازمست اشاره کرد و در چهارمین ماه تداوم خیزش انقلابی، بر تعمیق و گسترش این ابتکارات و خلاقیتها تأکید گذاشت.

الف – قبلا به همه گیر شدن جنبش سرنگونی بزرگ کنونی اشاره شد. اما همزمان لازمست به شفافتر شدن صف بندی طبقاتی و مبارزاتی در سطح ماکروی سیاسی و در بطن این جنبش سرنگونی گسترده با حضور طبقات و اقشار مختلف اجتماعی، به عنوان یک خصلت مهم این دوره تاکید گذاشت. همگانی بودن جنبش سرنگونی موجبی نشده، تا ترفند “همه باهمی” دروغین جریانات بورژوایی راست و فریبکاری چپ پوپولیست در چشم کارگران، زنان و جوانان و مردم بپاخاسته خاک بپاشد. در عمق جنبش سرنگونی جاری تفاوتها و تمایزات توقعات، خواسته ها و شعارهای رادیکال و غیر رادیکال، چپ و راست، و لاجرم تمایزات سیاسی و پراتیکی جنبشها و جریانات متفاوت را می بینیم. این دستاورد و درس مهمی است که طبقه کارگر و ما کمونیستها از تجربه همه باهمی تلخ مقطع انقلاب ٥٧ به دست گرفتیم و امیدم اینست یکبار دیگر اجازه ندهیم، آلترناتیو بورژوایی با این ترفند پوسیده “همه باهمی” پتانسیل طبقه کارگر و مردم آزادیخواه را به نیروی ذخیره جنبش ارتجاعی خود تبدیل کند.

ب- مقابله با اسلام و پدیده فوق ارتجاعی حجاب اسلامی، به عنوان نماد بردگی زن و عملا کنار زدن آن در حیات اجتماعی و سیر حرکت به طرف برچیدن کامل آن، جهشی بزرگ در ایزوله کردن نمادها و قوانین و موازین و تحمیلات اسلامی و خرافه مذهبی است. تردیدی نیست با سقوط جمهوری اسلامی جنبش و جریانات ارتجاعی اسلامی با همه شاخه ها و لایه های آن اعم از شیعه و سنی نه تنها در ایران، بلکه در خاورمیانه و کشورهای اسلام زده شکست بزرگی را متحمل میشوند. این نگاه که گویا جریانات اسلامی سنی و سلفی گری در رقابت با شاخه شیعی، در ایران و یا در منطقه میتواند میداندار صحنه باقی بماند و مدعی قدرت باشد، توهمی بیش نیست. جنبش عظیم انقلابی و ضد اسلامی و مذهبی جاری در ایران با پیروزی خود نوید دهنده یک رنسانس ضد اسلامی و ضد مذهبی در خاورمیانه و جهان خواهد بود. وقوع این پدیده از شاخص ترین دستاوردهای تحول انقلابی در حال جریان ایران است.

ج- در حاشیه قرار گرفتن دسته بندیهای ملی و مذهبی از خصلتهای آزادیخواهانه و مترقیانه جنبش سرنگونی و انقلابی جاری است. علیرغم تقلای ناسیونالیسم ایرانی با پرچم سه رنگ خورشید نشان به ویژه در خارج کشور و تلاش ناسیونالیسمهای محلی از جمله ناسیونالیسم کرد، خیزش انقلابی جاری فراتر از دسته بندیهای ملی و مذهبی، بر اساس توقعات و خواسته ها و نقطه عزیمت انسانی مشترک برای سرنگونی قطعی جمهوری اسلامی و ساختن جامعه ای به دور از تبعیض و نابرابری و خرافه و تامین رفاه و آزادی، همگامی و همبستگی سراسری محکمی را در سراسر ایران موجب شده است. شعار مثبت “زن، زندگی، آزادی” به این دلیل که هیچ نوع شائبه ملی و مذهبی و عقب مانده تفرقه انداز را نمیتوان به آن الصاق کرد، اینچنین مورد استقبال عمومی قرار گرفته و خود به محور ایجاد بیشتر اتحاد و همبستگی در سراسر کشور و مورد توجه و حمایت جهانی قرار گرفته است.جلب همبستگی و حمایت جهانی و به ویژه حمایت بی اما و اگر نیروها و جریانات مترقی و چپ و انساندوست و ضد کاپیتالیست در سطح بین المللی دستاورد مهم دیگری است، که توضیح بیشتری نمیخواهد.

د- خصلت ضد کاپیتالیستی در جنبش سرنگونی و خیزش انقلابی کنونی بسیار بالا است. نه تنها کارگران و نیروهای اردوی کار مستقیما مورد استثمار سرمایه داری، اکنون بخش وسیع تر مردم به طور عینی، ترازنامه ضد انسانی کاپیتالیسم را در به قهقرا کشاندن کل جوامع و در این مورد مشخص جامعه ایران می بینند. به وضوح با برجسته شدن توقعات و شعارهای ضد کاپیتالیستی، ضد استثمار انسان به دست انسان و علیه ستم طبقاتی، علیه فقر و گرسنگی و تبعیض و برای تحقق آزادی و برابری و رفاه و به این اعتبار با طرح برجسته تر توقعات و شعارهای سوسیالیستی، شاهد گسترش و تعمیق رادیکالیسم کارگری و سوسیالیستی در بطن جنبش سرنگونی و انقلابی جاری هستیم. این وضعیت و این فرصت را باید شناخت و طبقه کارگر آگاه و ما کمونیستها آن را به سکوی پرش برای گرفتن قدرت سیاسی تبدیل کنیم.

آنچه در این مطلب و یادداشت قبلی مورد تاکیدم است، شمه ای از ابتکارات و تجارب مثبت خلاقانه تاکنونی جنبش سرنگونی و انقلابی جاری در صحنه سیاسی ایران است. قطعا در یک بررسی جامع تر و موشکافانه تر میتوان و لازمست درسهای مهم و رادیکال دیگری را برشمرد. در این نوشته به همین سطح بسنده میکنم. طبعا خوش خیال نیستیم و میدانیم که جنبش سرنگونی و انقلابی جاری با موانع و محدودیتها و احتمالات و توطئه ها و تندپیچهای جدی هم روبرو است. در مطالب بعدی به این مسائل و گامهای بعدی در مسیر سرنگونی قطعی و سریعتر جمهوری اسلامی و چگونگی تحقق اهداف کارگری و سوسیالیستی میپردازیم.

سی ام دسامبر ٢٠٢٢