مقالات

بازهم در باره طومار نویسی سیاوش دانشور

جمع کردن امضا و تهیه طومار سابقه قدیمی دارد. طومارنویسی تدریجا به یک روش، یک تاکتیک، یک قلم از اقدامات در باره موضوع هدف تبدیل شد. بسته به اینکه به کدام جنبش و سیاست تعلق دارید، جایگاه و کارکرد طومار برایتان تفاوت دارد. طومار درخود مذموم نیست، “ایده ناب” هم نیست، طومار به تنهائی نیرو جابجا نمیکند، بطور کلی نمیتوان هر طوماری را نفی کرد. با طومار صرف هم تاکنون هیچ سنگری فتح نشده است.

طومار نویسی یا پتیشن امضا کردن در کشورهایی که افکار عمومی جایگاهی دارد و میتواند از طریق ابزارهای رسانه ای و سازمان درونی شهروندان جامعه اعمال فشار کند، به هر حال یک شاخص قابل مراجعه است. مثلا ۹۳ درصد کارگران فرانسه و قریب ۷۰ درصد مردم فرانسه مخالف طرح مکرون برای افزایش سن بازنشستگی هستند. این آمار برای نفی مشروعیت حقوقی و حتی دمکراتیک دولت و اقدامش میتواند استدلالی باشد اما به تنهائی قدرتی ندارد. هرچند مکانیسم های دمکراتیک و غیر دمکراتیک تعبیه شده در قوانین طبقه ناچیز و “اقلیت”، خیلی ساده “اکثریت” و این اعتراض گسترده را نادیده میگیرد و یا ادعا میکند “دولت به طرق دمکراتیک انتخاب شده و حق دارد برنامه هایش را اجرا کند”! تو مخالف هم حق داری تظاهرات کنی. اما اعتراض وارد نیست، به همین سادگی!

اگر در کشورهای دمکراتیک که به هر حال شهروند و افکار عمومی جایگاهی در مجموعه سیاست دارند، مردم روی کاغذ حقوقی دارند و سیاستمداران خیلی نمیتوانند شلنگ تخته بیاندازند، این سرنوشت نظرسنجی و طومار و نه گفتن و اعتراض است، میتوانید بسادگی نتیجه بگیرید که در کشورهایی که دیکتاتوری و مذهب و قوانین فرابشری حکم میرانند، طومار نویسی کمترین تاثیر را ندارد و اصولا مکانیسمی برای پیگیری آن وجود ندارد. پس در ایران و فرانسه بدلیل شرایط متفاوت تعداد امضا و مخالفت یک معنی ندارند، هرچند در هر دو کشور با بی اعتنایی محض روبرو شدند.

طومار بعنوان روش کار
تهیه طومار بعنوان اعتراض و بیان نظر برای جنبشهای قانونگرا، موافق نظم، مدنی چی یک روش محوری کار است. روشی قانونی و مسالمت جویانه برای طرح یک خواست یا “مطالبه” یا طرح شکایت و نقدی از یک وضعیت مشخص که رو به قدرت حاکم و نهادهایش طرح میشود؛ روی قانون و تعهد به قانون به مجریان قانون تذکر میدهد و انتظار اقدامی اجرایی از آنها دارد. توجیه آن اینست که اقدامی کم هزینه یا بدون هزینه است. در طومار افراد ناراضی و معترض در دنیای واقعی جمع نمیشوند، بلکه با یک امضا از کنج خلوت خود در دنیای مجازی، دستجمعی اتمیزه میشوند. هیچوقت ده درصد امضاکنندگان دست به عمل اعتراضی مثلا در مقابل مجلس رژیم نمیزنند.

طومار می آید و می رود و امضاکنندگان ناچارند بازهم در انزوای فردی خود در سوگ طومار بنشینند. جنبش طومارنویسی از نظر سیاسی یک حرکت محافظه کارانه و از نظر عملی یک اقدام غیرموثر است. طومار بعنوان روش کار بی خاصیت و یک بیراهه است.

طومار بعنوان یک تاکتیک
یک جنبش اعتراضی برای تحقق امری میتواند انواع تاکتیک را در دستور خود قرار دهد. اینکه کدام اقدام و سیاست را در دستور میگذاریم تماما تابعی از تناسب قوای طبقاتی در جامعه و همینطور مشروط به موقعیت و آمادگی صفوف خود جنبش طبقه کارگر است. جنبشهایی که از طومار نویسی، یا بعنوان یک عمل تبلیغاتی یا یکی از اقلام کار عملی و سیاسی بهره میجویند، طومار جایگاه و کارکرد متفاوتی دارد. اگر طومار برای این است که جرقه یک آتش را بزنیم، آمادگی ایجاد کنیم، یا افکار عمومی را در موجزترین بیان از محتوای اعتراض مطلع کنیم، برای خودش کاری مقدماتی است. قدمی که باید با قدمهای جدی تر و عملی تر که ظرفیت اعمال فشار مادی دارند، ترکیب شود. آنوقت طومار لحن روشن تر اعتراضی و برحق دارد، مجیزگوی قدرت نیست و التماس نمیکند. طومار در این حالت میتواند و باید اولتیماتوم بدهد که اگر مثلاً در فلان بازه زمانی ترتیب اثر ندهید، با عمل اعتراضی و اعتصابی تولید را متوقف می کنیم یا دست به تجمع و اعتراض سراسری میزنیم.

یک مثال زنده: طومارهای دستمزد
در ماه گذشته لااقل شش طومار فقط برای دستمزد مصوب شورای ضد کارگری کار داشتیم. بجز طومار کارگران هفت تپه که مخاطبش کارگران ایران بود و نه دولت، متن آن دو اشکال و ایراد سیاسی هم داشت، اما طومار بلافاصله با اعتراض و اجتماع و راهپیمایی تلفیق شد. مابقی طومارها رو به دولت و مقامات بودند و از نظر محتوا عجز و لابه در بارگاه کسانی بود که خود مسبب وضع موجودند. یکی از آنها ۱۸ هزار امضا داشت و تحویل مقامات ذیربط داده شد. نهاد دریافت کننده این امضاها را ثبت و به احتمال زیاد در سطل کاغذ باطله انداختند. همانطور که قبلتر طومار ۳۰ هزاری و بیشتر هم با چنین سرنوشتی روبرو شده بود.

سوال اینست که نظر به تجربه ساده و با علم به نتایج تاکنونی طومار نویسی، چرا اصرار بر ادامه این نوع فعالیت وجود دارد؟ چرا با اینکه فعالین بر غیرموثر بودن طومار نویسی صرف واقفند، هنوز آنرا ادامه میدهند؟ دلیل بروشنی اینست که اولاً، نقدی روشن بر سنت و روش کار قانونگرایانه ندارند. ثانیاً، راه دیگری را ممکن نمیدانند یا لاقل الان ممکن نمیدانند. این همان “مرز نازک” است که “طومار بعنوان تاکتیک و یک قلم از کار” را به “طومار بعنوان روش” بدل می کند. هر امضا کننده حتما قانونگرا نیست، اما هر امضا کننده روش قانونگرایانه طومارنویسان را با این استدلال که «کاچی بهتر از هیچی» پذیرفته است.

دو قطبی طومار و کف خیابون
شعار “فقط کف خیابون میاد بدست حقمون”، تاکیدی بر عمل اعتراضی داشتن در مقابل سیاست شکایت نوشتن و عجز و لابه از قدرت است. قطعا کف خیابون هزار بار بهتر از کف خانه و هدر رفتن وقت و امضاهایی است که توسط مقامات به گوشه ای انداخته میشوند. اما این دو قطبی بنظر مقداری کاذب و غیر واقعی است. تاکید “فقط” بعنوان تنها راه و لاغیر، بلافاصله نقش اعتصاب و کم کاری و توقف چرخه تولید مادی و غیر مادی را در نظر نمیگیرد یا بطور سهوی زیادی به سمتی میکشد. حتما “کف خیابان” برای دولت و قدرت هزینه دارد، مایل نیست مردم کف خیابان باشند، مخاطرات خودش را دارد، اما لزوما ضرر اقتصادی به حکومت و طبقه سرمایه دار نمیزند.

اعتراض و اشکال آن باید دقیقا در قلمرو سیاست و پروسه تولید و منافع طبقه حاکم توقف یا اخلالی ایجاد کند، در غیر اینصورت چرا باید نیروهای ذینفع در مقابل ما اصولا واکنشی نشان دهند یا به اعتراض طوماری توجه کنند؟ اعتصاب به تنهایی اهرم قوی سیاسی و اقتصادی است، ترکیب اعتصاب کارگری با اعتراض خیابانی مثل راهپیمایی برای جلب افکار عمومی به کارگران اعتصابی و خواست شان، بسیار پسندیده و خوب است. این نوع کف خیابون، با هر کف خیابون دیگر، فرق دارد. اینجاست که اعتراض پشتوانه قوی مادی دارد و هرگوشه آن از طومار تا اعتصاب و کف خیابون وجوه مختلف یک پدیده بزرگ و موثر است.

طومار بطور کلی و از بیخ و بن مذموم نیست، کارگر کمونیست و سوسیالیست هم بارها از این تاکتیک استفاده کرده است. اما طومار برای گرایش رادیکال و سوسیالیست طبقه یکی از ابزارهای فرعی کار است که با اقلام مبارزاتی و عملی و حضور اعتصابی و مادی کارگر تکمیل میشود. طومار اما برای خط مشی توده ایستی و قانونگرایانه بطور کلی یک روش است. روشی برای اجتناب از عمل سیاسی فراقانونی در مقابل سرمایه دار و طبقه حاکم. روشی برای برسمیت شناختن دوفاکتوی اعتراض کارگران و درعین حال کانالیزه کردن این خشم به مجاری ایمن برای دولت سرمایه داران.

مصوبه دستمزد و فقر و گرانی از مسائل اساسی جامعه است. در اول مه علیه شرایط تحمیلی فلاکت عمومی بپاخیزیم، اعتصاب و اعتراض کنیم و همراه با خانواده های کارگری به خیابان بیاییم!

۲۰ آوریل ۲۰۲۳