کارگران و زحمتکشان
تودههای رنجدیده و تحت ستم واستثمار
در شرایط حساسی قرارداریم. شکاف عمیق بین دو طبقه اجتماعی اصلی جامعه سرمایه دار و کارگر مدتها است که گذار مسالمت آمیز از وضعیت مشقت بار کنونی را منتفی ساخته است. جنگ میان آزادی و استبداد و خودکامگی، و جنگ میان استثمارشدگان و ستمدیدگان با طبقه حاکم و قدرت سیاسی- مذهبی آن، مدتها است که آغازشده است. از دیماه ۹۶ تا شهریور ۱۴۰۱ و از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون خیابانها، دانشگاه ها، مدارس، کارخانه ها و مراکز کار و محلات، عرصههای مختلف نبرد زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان و تمامی انسانهائی بوده است که از ظلم و ستم و استثمار و تبعیض و نابرابری به جان آمدهاند. جنبشی که از بیست وشش شهریورماه با قتل حکومتی «ژینا امینی» جرقه خورد و تحت شعار زن – زندگی – آزادی شعله کشید، برغم سرکوب زندان شکنجه و کشتاری که حاکمیت ننگین سرمایه و ثروت براه انداخت، همچنان ادامه دارد. خیزشی مردمی که با شعارها و مطالبات اقتصادی و سیاسی روشن، خواهان سرنگونی انقلابی نظام حاکم و استقرار نظمی نوین و متکی به رای و اراده آزاد خودشان هستند.
دراین میان، جریانات متعددی ازجنس سلطنت طلبان گرفته – که در دوران حاکمیت سلطنت پهلوی از یک طرف با سرکوب نیروهای چپ و مترفی و کمونیست و از طرف دیگر با باز گذاشتن دست روحانیت در تبلیغ و ترویج خرافات مذهبی- عملا یکی از مسببین اصلی سرکار آمدن رژیم خونخواراسلامی بودند، تا لیبرالهائی که دست بال خمینی را گرفتند و پستهای وزارت و وکالت را عهده دار شدند و مرتجعین اصلاح طلب دیروزی که در سازماندهی ارگانهای ضد مردمی رژیم ابتکارعمل را در دست داشتند ودر قتل وکشتارهای دهه شصت و بستن دانشگاه ها، سرکوب تشکلهای کارگری و سازمانهای سیاسی و مدنی دست از پا نمیشناختند، سرمایهداران و رانت خواران و دزدان رانده شده ازحاکمیت و جمهوری خواهان رنگارنگ، و چپ های رفرمیست فرصت طلب و صدبار توبه کرده که با شنیدن کلمه جنبش انقلابی روترش میکردند و طرفدار «رواداری» با دستگاه جهنمی حاکم بودند. همه اینها امروز در پرتو خیزش انقلابی توده به جان آمده ردای انقلابی پوشیده و با پرچم دروغین دموکراسی خواهی به میدان آمده اند تا مردم را فریب داده و به دنبال خود بکشند. آنها با مرتجع ترین محافل وشخصیت های وابسته به انحصارات نظامی وامنیتی کشورهای امپریالیستی و دول مرتجع منطقه نشست و برخاست میکنند. خرده بورژواهای نه چندان ساده لوحی نظیرحامد اسماعیلیون و سیلبرتیهای رنگارنگ را به جلو صحنه آورده اند تا از بالای سر مردم کارگر و زحمتکش، دولت ومجلس و رهبری تعیین کنند.
آنها درجریان خیزش انقلابی اخیر تلاش کردند تا شعارها و خواست های تودههای مردم از جمله شعار زن_زندگی _آزادی را از محتوای واقعیاش تهی کنند و آنرا صرفا به مخالفت باحجاب اجباری تقلبل دهند. سرنگونی جمهوری اسلامی را از محتوای اقتصادی واجتماعی آن تهی کرده به شعار نفی ولایت فقیه و مرگ برخامنه ای تقلیل دهند .
آنها تلاش می کنند که تمام امکانات مادی و معنوی کشورهای امپریالیستی و دول مرتجع منطقه را درخدمت انحراف مسیر مبارزه و تقلیل خواستهای انقلابی توده های زحمتکش مردم بکار گیرند تا از تکامل خیزش انقلابی به انقلاب اجتماعی و به نفع اکثریت جامعه، یعنی طبقه کارگر وانبوه زحمتکشان و ستمدیدگان جلوگیری کرده و نظام منحط سرمایه داری ایران را که به انباشت سرمایه زیر سرنیزه عادت کرده و به فساد و رانت خواری مشهوراست، از زیر ضرب خارج کنند. آنها باردیگر و برای چندمین بار امتحان خود را پس دادند و نشان دادند که نه آزادیخواه هستند و نه عدالت طلب، بلکه به ثروت ملی و انباشت سرمایه ازطریق تشدید استثمار و شراکت درغارت و چپاول دسترنج تودههای مردم میاندیشند. آنها با خرافات مذهبی وسنتهای ارتجاعی مردسالار و زن ستیز نیز نه مخالفت جدی بلکه سرسازش و مماشات دارند و تنها به فکرخزیدن به قدرت وشریک شدن در ثروت میباشند. آنها درحالی از آزادی و دموکراسی حرف میزنند که هنوز به قدرت نرسیده همچون دسته جات حزب الله به مخالفین خود حمله میکنند و تجمعات آنها را برهم میزنند. آنها با تفرقه انداختن میان تودههای معترض و سردرگم کردن آنها عملا به سرکوبگری رژیم وعوامفریبیهای آن یاری رسانیدند.
کارگران و زحمتکشان
دانشجویان جوانان و زنان پیشگام ومبارز
اپوزیسیون بورژوائی رژیم شایسته هیچ اعتمادی نیست، وهرگونه همراهی وهمگامی وهم آوائی با این دستجات، آلوده شدن به پلشتیهای آنها و ضدیت با اهداف وخواستهائی است که هزاران نفر برای رسیدن به آن جانباختهاند، به زندان افتاده وشکنجه شده اند و میلیونها نفر آواره گردیده اند.
نباید دردام فریبکاریهای اپوزیسیون بورژوائی و ضد کارگری ودول امپریالیستی که برآنند جنبش تودههای مردم و فداکاری جوانان را وجه المصالحه منافع اقتصادی وسیاسی خود کنند، گرفتار شد. و ازاتکاء بهخود وتداوم مبارزه غافل ماند. بلکه افشا و طرد آنها ضامن انسجام وقدرتمند شدن جنبش طبقه کارگر ونیروهای راستین انقلابی است که رسالت وقدرت به ثمر رسانیدن انقلاب تودهها وتحقق خواستهای آنان را دارند.
جنبش ما هرچند طولانی، سخت و با افت وخیزها توام است اما شعلههای آن خاموش شدنی نیست.
باید جنبشی سازمان داد که زمان و مکان را درنوردد ، از فعالیت فردی به مبارزه سازمانیافته محلات از اعتصاب یک کارخانه به اعتصابات کارخانه ها و مراکز کارگری و اعتصاب عمومی ارتقاء یابد. در این راه سازماندهی و تشکل و تحزب و تدارک لازم و حفظ استقلال طبقاتی و تلفیق کارعلنی ومخفی در مبارزه از اهمیت انکارناپذیری برخوردار است.
طبقه کارگر و تمام ستمدیدگان و نیروی کار و زحمت تنها با سرنگونی انقلابی رژیم سرمایداری ایران، لغومالکیت خصوصی بر ابزار تولید، سرکوب مقاومت بورژوازی واعمال قدرت از طریق شوراها است که میتوانند به قدر قدرتی و ستم و استثمار و زور و سرکوب و تمامی تبعیضات موجود پایان دهند و آزادی و اقتدار و حق تعیین سرنوشت را به مردم بازگردانند. هرچند این مبارزه طولانی و راه پرفراز و نشیب باشد اما تاریخ راهی جزاین برای رهائی نیروی کار و زحمت نمیشناسد .
سوسیالیسم یا بربریت !
این است شعار طبقه کارگر و متحدین زحمتکش آن که اکثریت جامعه را درمقابل اقلیتی ناچیز اما صاحب قدرت و ثروت تشکیل میدهند.
رسوا و طرد باد عوام فریبان و سازشکاران
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی
زنده باد سوسیالیسم
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست
25 دیماه 1401
امضا: اتحاد فدائیان کمونیست، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری – حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان (اقلیت) و هسته اقلیت