مقالات

مروری بر جنبش آزادیخواهانه زنان در ایران: از گذشته تا حال، از مقاومت تا رهبری هلاله طاهری

 

چهار ماه از خیزش انقلابی و توده ای میگذرد. زمان شروع آن روشن بود اما به سرانجام رساندن آن تا یک قیام انقلابی و بزیر کشیدن حکومت را شرایط مبارزه و آرایش سیاسی- اجتماعی بپاخاستگان تعیین میکنند. این روزها بسیاری محافل و شخصیتها پیرامون این آرایش و سازماندهی حول آن تحقیق و ابراز نظر میکنند. در این مقاله سعی میکنم که جایگاه و موقعیت اجتماعی- سیاسی زنان را منعکس کنم. برای شناخت عمیقتر از خیزش های انقلابی دور اخیر باید به تاریخ بی نظیر مقاومت و تعرض چهل و سه ساله زنان نگاه کرد که مورد توجه بسیاری از محافل است. از سالها پیش رنگ و بوی زنانه انقلاب آتی ایران را ما بارها در ادبیاتمان بکار میبریم و امروزه وسیعا بر سر زبانهاست. حضور وسیع زنان و حرکات بشدت رادیکال و ترقیخواهانه از نوع حجاب سوزان و درهم شکستن آپارتاید جنسی و حمایت جهانی از اعتراضات و خواستهای زنان، جایگاه و نقش زنان را به مثابه رهبر و پرچمدار خیزشهای امروز و انقلاب آتی ارتقا داده است. پایین کشیدن لوگوی اسلامی، یعنی سوزاندن و چرخاندن حجاب در ملاء‌عام در هیچ کجای جهان، بویژه در سده اخیر اتفاق نیافتاده است. اعلام جنگ تمام عیار با قدرت مطلقه ای چون رژیم اسلامی را نه هیچ ارتش مسلح و میزگردهای پنتاگون، ناتو و نه کتابهای قطور آکادمیک، بلکه زنان ایران در سنگ فرش خیابانها به چالش کشیدند. اگر چه مبارزات زنان و سالها مقاومت خونین در جنگ با چنین جهل تاریخی به قدمت خود نظام جمهوری اسلامی در ایران است اما قتل دولتی مهسا- ژینا امینی، جوان بیست و دو ساله توسط نیروی گشت ارشاد چون جرقه ای به انبار باروت بود و جهان را درنوردید. از همان روزهای اول سرکوب قیام پنجاه و هفت که با فرمان خمینی حجاب اسلامی را اجباری و تجاوز به حقوق بدیهی زنان در جامعه راه افتاد، گرایش نوینی از محافل زنان چپ و سکولار پا به حیات گذاشت. جنبش آزادی زن در شکل نوینی متولد شد، علیه حکومت ضد زن ایستاد،‌ نام خود را جنبش آزادی و برابری گذاشت. “نه به حجاب، نه به آپارتاید جنسی” هویت سیاسی آن شد و علیرغم افت و خیزها، خود از آغازگران اعتراضات اخیر شد و رفتن به سوی قیام آینده را برای جنبشهای انقلابی و گروههای دیگر ممکن ساخت. هشت مارسهای سرخ سنندج و تهران در دهه هشتاد و اوایل نود، قطعنامه های رادیکال و مبارزه ماکزیمالیست برای خواستهای زنان، حرکت های خیابانی “حجاب-بی-حجاب” و حجاب سوزان دستجمعی امروز، روند تاریخی این گرایش در جنبش آزادی زن ست.

دین، سرمایه و جایگاه زن
اسلام بر جهل بشر و جهل هم بر بردگی مطلق انسانها و تمکین به خدایی که وجود ندارد استوار است. بردگی زن و همه اشکال عریان زن ستیزی رکن اساسی این جهالت کوراست. چهل و سه سال با قانون اساسی مبتنی بر شریعت اسلام، از طریق رسانه های دولتی و مساجد و آخوند با شستشوی مغزی انسانها، برده شدن زن را تبلیغ و ترویج میکنند. چهاردهه حاکمیت اسلام سیاسی، ایران مرکز صدور جهل و تروریسم به خاورمیانه و کشورهای همسایه شده اما جنایات غیرقابل شمارش آنها هرگز نتوانستند مسیر جنبش انقلابی، سکولار و آزادی زن را در ایران سد کنند. به قول پابلو نرودا: “اگر تمام گلها را هم از شاخه بچینید نمی توانید جلوی آمدن بهار را بگیرید”.

ارتعاش زمین لرزه اعتراضات مردم بویژه زنان با حجاب سوزان و عمامه پرانی در خیابانهای سقز و تهران و سنندج، جهانی را تحت تاثر قرار داده است. تاثیر قتل مهسا، اعدام تعدادی از انقلابیون بازداشتی و صدها کشته در اعتراضات خیابانی بر مردم جهان تاثیر عمیقی گذاشته و همبستگی وسیعی را بدنبال داشته است. در هفته چهارم اعتراضات سراسری در ایران در یکی از مدارس لندن در انگلستان معلم خطاب به بیش از پنجاه شاگرد نوجوان در سالن پرسید که آیا مهسا امینی را میشناسند؟ همه دست بلند کردند. با نشان دادن عکس نیکا همه دست جمعی گفتند “نیکا شاکرمی”، و سوال آخرش این بود که از کجا شنیدید؟ همه گفتند “سوشیال میدیا”. آنها میگفتند که همه به هم توییت کرده اند و عمیقا احساس همدردی میکنند و درد دختران جوان ایرانی را حس میکنند. همان هفته دوم از اعتراضات در اروپا از جمله ایتالیا، امریکا، کانادا، اسپانیا، کشورهای اسکاندیناوی و انگلستان، و درهمسایگی ایران از آسیای جنوبی گرفته تا خاورمیانه و شمال آفریقا دهها حرکت اعتراضی به دفاع و پشتیبانی از مبارزات زنان و مردم ایران صورت گرفت که در عراق و افغانستان با مقاومت پلیس و نیروهای نظامی درگیر بوده اند. در اروپا فمینیستها، خوانندگان، هنرمندان، شخصیتهای شناخته شده و مردمی پیام میفرستند. مفسرین سیاسی در وصف حرکات زنان در ایران مقالات متعدد منتشر کردند و سخنرانی زیادی صورت گرفته است. هر آنکه خود را با چپ و کمونیست تداعی میکند، هرآنکه از حق کارگر و تهیدستان دفاع میکند، هرآنکه معتقد به آزادی بیان و مخالف خشونت علیه زنان است با تلفن پیام میفرستند: “زن، زندگی، آزادی”، “ما همه مهسا هستیم”! حتی بخشی از سلبریتی ها، هوادارن جنبش “می تو” پیام میفرستند که با خشونت، با تبعض و با بی حرمتی به زنان در ایران مخالفند. اشکال دیگر انعکاس و تاثیر این جنبش همچنان در حال شکل گیریست و این تازه شروع تاثیراتی ست که اعتراضات زنان ایران بر جهان میگذارد.

این در حالی اتفاق میافتد که احزاب بورژوايی و بخش وسیعی از فمینیسم اروپایی، سالیان درازیست که دمکراسی بورژوایی را «ناجی رهایی بشر» معرفی کردند. خواستهای برابری اقتصادی-حقوقی و سیاسی تماما مسخ شده در فرمتهای انتزاعی و قالب گرفته حقوق زنان را تا سطح بسیار نازلی کاهش داده اند. جنبشهای اجتماعی از آنجمله کارگری و زنان با کیلومترها فاصله از هم بجای همکاری و همراهی برای خواستهای صنفی و جنسی خود و آنهم در ابعاد کوچک و کم تاثیر پیش می رود. توجیه عامیانه نظریه پردازان پست مدرنیسم از مبارزه برای خواست برابری حقوقی-اقتصادی به یک “امر زنانه” نازل شده است و مسیر واقعی مبارزات زنان را مخدوش و بی تاثیر کرده است.

تئوری چند فرهنگی و نسبیت فرهنگی به مصیبتی برای هزاران زن و کودک میان مردم منتسب به «اقلیتها» و «اتنیک های قومی» در اروپا شده طوری که تمام خرافات و عادات عصر حجری اقوام این گروههای اتمیزه شده دوباره جان گرفته اند. هر روز به تعداد جنایات و تجاوز به حقوق زنان و کودکان در کامیونیتی های اسلامی افزوده میشود، امری که با اغماض و بعضا سکوت دولت مواجه شده و همین سیاست ضد زن و ضد کودک راه را برای رهبران خودگمارده قومی و عشیره ای هموارتر میکند. هر آنکس به این وضعیت فلاکتبار شکایتی کند انگ دشمنی با «فرهنگ های قومی» میخورد و یا با مارک “اسلاموفوبیا” سرکوب میگردد.

اما جامعه طبقاتی است، گرایشات اجتماعی و جنبش های رادیکال و سکولار وجود دارند، برابری طلبی یک تمایل قوی در جامعه است. جنبش آزادی زن و امر برابری زن و مرد، بخشی از جنبش سوسیالیستی کارگری، نیرویی خلاف جریان از جنبش عمومی زنان ست که قاطعانه در مقابل تهاجمات سرمایه داری و ارتجاع مذهبی ایستاده است. کمونیستها رادیکال ترین قطب سیاسی اعتراض به نابرابری و تبعیض و استثمار هستند که پرچم رهایی میلیونها زن و مرد کارگر و اقشار تهیدست جامعه را برافراشته اند. امکانات جبهه کمونیسم و برابری طلبی محدود استِ، این جنبش ممنوعه است و بورژوازی از هر رنگی از آن میترسد، این جبهه اگرچه ممنوعه و تبعیدی و تحت سرکوب و ترور است اما نفوذ عمیقی در جامعه دارد. صحنه اعتراضات خیابانی و شعارها را نگاه کنید، حضور زنان را ببینید، افکاری که میاننسل جدید و زنان و مردان کارگر و سکولارهای جامعه مورد استقبال وسیع است. مانیفست جنبش آزادی و برابریِ، “آزادی” و نه دمکراسی بورژوایی، “برابری کامل زن و مرد” و نه کاهش سطح نابرابری، “رهایی بشر از قید بردگی سرمایه” و نه تعادل اقتصادی را مبنا قرار داده است.

ادامه دارد…
۱۸ ژانویه ۲۰۲۳