با درود به حاضرین و قدردانی از رفقای سازمانده این سمینار!
به نظرم به درست رفقای برگزار کننده این جلسه موضوع تمامیت ارضی و فدرالیسم را در دستور گذاشته و بسیارلازمست در مورد این موضوعات بحث کنیم. در صورتی که این دو موضوع صورت مسئله جنبش اعتراضی و انقلابی جاری نیستند. در آن صورت پس تناقض به نظر نمیرسد، در اینجا در موردشان صحبت میکنیم؟ به نظرم تناقضی در کار نیست، چون جریانات معینی تصمیم گرفته اند این موضوعات عقب مانده و مخاطره آمیز را به صورت مسئله جامعه تبدیل کنند. نمونه های تاریخی سناریوسازیهای ارتجاعی فراوانند. به عنوان مثال یادمان است سال ٢٠١٢ خیزش مردم سوریه در یک هفته اول و حتی دومش تحرک اعتراضی برحق و قابل دفاعی بود، اما جریانات ملی مذهبی متکی به حمایت قدرتهای جهانی و دولتهای مرتجع منطقه به جنگ و سناریو سیاه تاکنون جاری تبدیلش کردند. از این زوایه نسبت به جست و خیز جریانات راست و ملی گرا در فضای سیاسی ایران کاملا باید حساس و هوشیار بود. جامعه را نسبت به مخاطرات علم کردن شعار “تمامیت ارضی” ناسیونالیسم ایرانی و “فدرالیسم” ناسیونالیستهای محلی آگاه و آماده کرد. نقطه عزیمت هر دو ترند ناسیونالیستی که مداومأ در فکر بند و بست و معامله باهمند، مقابله کردن با شرایط انقلابی فضای سیاسی ایران است. همه جریانات ناسیونالیست نگران از فضای انقلابی و چپ گرایانه حاکم بر جنبش سرنگونی و خروش انقلابی پنج ماهه اخیر در توافقات نوشته شده و یا نانوشته نگرانند و تقابل با خروش انقلابی در فضای سیاست ایران را امر مشترک خود میدانند. اینها میخواهند در تقابل با فضای انقلابی جاری، فضای سیاسی را ناسیونالیزه و آلوده کنند. نباید گذاشت در این حرکت ارتجاعی موفق شوند.
تمامیت ارضی: شعار و پلاتفرم ناسیونال شوونیسم ایرانی!
پنج ماه است، شاهد خیزش انقلابی مستمر و متحد و هم بسته و سراسری به دور از احساسات و دسته بندیهای ملی و محلی و مذهبی هستیم. در همه این مدت ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم کرد تلاش کردند، رنگ ملی و قومی به این حرکت بزنند. اما موفق نشدند. به ویژه در یک ماهه اخیر ابتدا رضا پهلوی به نیابت از ناسیونالیسم عظمت طلب ایران و مشروطه خواهان با فرمول “حفظ تمامیت ارضی” و علم کردن بی پایه “تجزیه طلبی” به سبک “دایی جان ناپلئونی” در حال رژه و جنگ با “تجزیه طلبان” است. مشروطه خواهان و پهلوی چی ها برای به فروش رساندن کالای بنجل ناسیونالیستی خود دنبال “تجزیه طلب” میگردند. شعار و فرمول “تمامیت ارضی” و علم کردن بیهوده “تجزیه طلبان” در تاریخ صد ساله ایران پرچم و پلاتفرم ناسیونال شوونیسم ایرانی در راستای تحمیل و تثبیت حاکمیت استثمارگرانه و ستمگرانه بورژوازی عظمت طلب بوده است. بر همین اساس شاهد کودتای رضا خان پدر بزرگ همین رضا پهلوی در سال ١٢٩٩ شمسی بودیم. کارکرد این پلاتفرم و شعار شوونیستی، تقدیس و ترجیح زمین و خاک و ارض در مقابل انسان و حقوق پایه ای انسانها و زیرپاگذاشتن منافع مردم، زیر پوشش “منافع ملی” و اعمال ستم در سراسر کشور، برپاکردن زندان و اعدام وشکنجه و لشکرکشی و جنگ و قتل عام و کشتار در جای جای ایران و اعمال تبعیض و نابرابری، از جمله تبعیض و ستمگری ملی بوده است. عملکرد جنایتکارانه ای که در طول حاکمیت سلطنتی و سپس جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد. در نتیجه نسل جوان جامعه و همه نیروهای مترقی و آزادیخواه لازمست متوجه باشند پلاتفرم و فرمول “تمامیت ارضی” و به جنگ طبیدن “تجزیه طلبان” حرکتی هدفمند از جانب ناسیونالیسم عظمت طلب ایران برای برجسته کردن و لانسه کردن آلترناتیو راست بورژوا پروغربی در جدال آلترناتیوها و در شرایط سیاسی امروز ایران است. این حرکت تمامأ ضد کارگری و ضد مردمی، و به همین اعتبار لازمست با آن مقابله شود.
فدرالیسم: نسخه جنگ و خونریزی!
در مقابل تبعیض و سرکوب و ستمگری ملی دولتهای مرکزی سلطنتی و جمهوری اسلامی، مقاومت و ایستادگی حق طلبانه مردم تحت فشار شکل گرفته است. به ویژه در کردستان به کشمکش سیاسی و نظامی حاد کشیده شده است. در بطن چنین اوضاعی طبقات دارای جامعه کردستان و در دوره معاصر بورژوازی کرد و احزاب مربوطه آن برای شریک شدن در قدرت سیاسی، و نه برای احقاق حقوق مردم و نه برای رفع قطعی تبعیض ملی در مقابل دولتهای مرکزی به سیاست “جنگ و مذاکره” و آمادگی برای بند و بست با بورژوازی مرکزی روی آورده اند. شعار و پلاتفرم “فدرالیسم” که قبلترها و سالیان متمادی به نام “خودمختاری” مطرح میشد، به این منظور تعبیه شده است. در نتیجه فدرالیسم طرحی برای رفع تبعیض ملی و برچیدن ستم ملی نیست، بلکه به زعم خودشان با به رسمیت شناسی دسته بندی “ملت بالا دست و پایین دست” و به نظرم تقسیم مردم به شهروند “درجه اول و درجه دوم” طرحی برای نهادینه کردن تبعیض و ستم ملی و لاجرم ماندگار کردن شکاف ملی است. به همین دلیل به راه حل کارساز حل مسئله ملی و پایان دادن به ستم ملی که همانا مراجعه به آرای مردم در یک رفراندوم به رسمیت شناخته شده بین المللی و رأی دادن به جدایی و تشکیل دولت مستقل در کردستان و یا ماندن در چهارچوب کشوری با تضمین حقوق شهروندی مساوی که ما کمونیستها مطرح میکنیم، نه تنهاتن نمیدهند، بلکه دشمنی میکنند.
فدرالیستها برای توجیه فلسفه وجودی خود به نهادینه کردن این شکاف و دسته بندی و ماندگاری تبعیض ملی احتیاج دارند. همانطور که ناسیونالیسم عظمت طلب ایران برای توجیه فلسفه وجودی خود به “تجزیه طلب” نیازدارد، فدرالیستها هم برای توجیه موجودیت خود به وجود دولت ناسیونال شوونیستی سرکوبگر در مرکز احتیاج دارند. در پشت صحنه این فصل مشترک ارتجاعی، نقشه های جنگ و خونریزی و بده بستانهای ضد مردمی را بارها و بارها شاهد بودیم.
فدرالیسم در عین حال تعصبات و عرق ملی و دسته بندی ملی را باد میزند. تفرقه در صفوف کارگران و مردم و انسانهای سالها زندگی کرده و همسایه باهم را براساس هویت کاذب ملی و برای تقسیم “خاک و زمین” به جان هم میندازند. میخواهند جنگ و پاکسازی ملی و قومی را به جامعه تحمیل کنند. در همین دوران نمونه های دردناک جنگ و خونریزی بر اساس تفرقه ملی در بالکان و افغانستان و عراق و لیبی و رواندا و … شاهد بودیم. ناسیونالیسم ایرانی و فدرالیستها میخواهند چنین سرنوشتی را بر مردم تحمیل کنند. طرح و نقشه این جریانات ضد خروش انقلابی جاری، ضد کارگری و ضد مردمی و به معنای دقیق کلمه عقب مانده و ارتجاعی اند.
واضح است این طرحها و نیروهای پرچمدار آنها بیش از پیش لازمست افشاء و منزوی شوند. اما صرفأ آگاهگری و افشاگری کافی نیست. در مقابل طرح و آلترناتیو جریانات راست، طرح و آلترناتیو چپ و سوسیالیستی با همه توان لازمست به میدان کشیده شود. در مقابل رهبری و نیروی سیاسی و اجتماعی متشکل راست، رهبری و نیروی سیاسی و اجتماعی سازمانیافته چپ را باید در صحنه جدال طبقاتی و مبارزاتی تضمین کنیم. تلاش مبارزاتی نیروهای چپ و کمونیست در داخل و خارج کشور لازمست در چنین مسیری کانالیزه شود و چنین قطب نمایی داشته باشد. ما به سهم خود در این رستا میکوشیم.
دهم فوریه ٢٠٢٣