جامعه ایران دستخوش تحولات زیر و رو کننده انقلابی است و رژیم اسلامی هر روز به سطح زندگی و تلاش طبقه کارگر برای بهبود و تغییر تعرض میکند. در شرایطی که اکثریت عظیم نیروی کارکن به بردگی و دستمزدهای چند بار زیر خط فقر محکوم شده است، رژیم اسلامی برای جبران کسر بودجه و بحران و فلج اقتصادی، زیر پرچم خونین “مولد سازی” به تاراج اموال عمومی و تشدید خصوصی سازی مراکز تولیدی و خدماتی و آموزشی شدت بخشیده و سیاست بیوقفه ارزان سازی نیروی کار را در کنار سرکوب خشن اعتصابات رو به رشد کارگری در خدمت تامین سود بیشتر سرمایه داران قرار داده است.
تنها در یکسال گذشته ارزش مزد دریافتی کارگران بطور متوسط بیش از پنجاه درصد سقوط کرده و تورم و گرانی بلای جان مردم شده است. سیاست چاپ پول و تورم لجام گسیخته در کنار تبعات سهمگین شناور کردن نرخ دلار، چند نرخی کالاهای اساسی و گرانی را ساعتی کرده است. “افزایش” حداقل دستمزد ۵۷.۴ درصدی سال ١٤٠١ با متمم های “دستمزد توافقی” و “دستمزد منطقه ای” در عمل به افزایش ١٠ درصدی تنزل یافت و با سیاست شوک اقتصادی و افزایش نرخ عاملهای انرژی دستمزد دریافتی کارگران بازهم کاهش یافت. سیاست ارزان سازی مستمر نیروی کار بموازات ناامنی شغلی، کار پیمانی و قراردادهای موقت، بیکارسازی، ممنوعیت تشکل و تحزب کارگری و گسترش استبداد در کل جامعه، طبقه کارگر و اکثریت عظیم جامعه را به فقر و فلاکت محکوم کرده است.
براساس مصوبه کمیسیون تلفیق لایحه بودجه، دستمزد کارگران و حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۲ با افزایش اسمی ۲۰ درصدی، ٧ میلیون و ۹۲۰ هزار تومان خواهد بود. این در حالی است که میانگین خط فقر در سال ۱۴۰۲ بالای ١٨ میلیون و در کلان شهرها بالای ٢٠ میلیون تومان است. بیش از ٦٥ میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارند و هر روز شکاف طبقاتی و تفاوت درآمدها بیشتر و به یک گسست تمام عیار طبقاتی و بیسابقه بدل شده است. روشن است همین شندرغاز “حداقل دستمزد” مشمول بخش مهمی از نیروی کار نمیشود، بیش از ٢٠ میلیون حاشیه نشین و بیکار و از کار افتاده، عمده نسلهای قبلی نیروی کار و بازنشستگان، کارگرانی که در منازل و یا در واحدهای تولیدی زیر ده نفر کار میکنند، و یا مناطق آزاد تجاری مشمول همین حداقل دستمزد و افزایش اسمی ٢٠ درصدی نخواهند شد. فریادهای روزمره کارگران برای همسان سازی حقوقها و طبقه بندی مشاغل و تغییر پایه حقوق، برای جبران بخش کوچکی از فقر تحمیل شده و جنگ روزمره با غول فقر و گرانی است.
محاسبه حداقل دستمزدها براساس میزان نرخ تورم و یا با شاخص خط فقر، سیاست ما و کارگران کمونیست نیست. ما مخالف قاطع نظامی هستیم که هر روز صدها میلیون دلار هزینه فساد و تروریسم و آخوند و صنعت اشاعه خرافات مذهبی می کند اما برای طبقه کارگر “سبد خانواده کارگری” در نظر میگیرد. کشمکش جاری در ایران برسر نفی این آپارتاید طبقاتی و فلاکتی است که توسط طبقه حاکم به دهها میلیون کارگر و خانواده هایشان تحمیل شده است. نقطه عزیمت ما حق بی چون و چرای همه ساکنین کشور برای برخورداری از یک زندگی مرفه و انسانی است.
در اوضاع کنونی و تشدید بحران حکومتی و برآمد توده ای و انقلابی، در شرایطی که سرکوب و فقر و فلاکت اقتصادی محور سیاستهای سرمایه داری ایران است، کارگران راهی جز درهم کوبیدن این نظام ندارند. دهها میلیون نفوس طبقه کارگر و محکوم شده به زندگی زیر خط فقر و بخشا خط فقر مطلق و خط مرگ، راهی جز زیر و رو کردن این اوضاع و بدست گرفتن ابتکار عمل سیاسی در شرایط ملتهب سیاسی کنونی ندارند. نه رژیم اسلامی و نه بخشهای دیگر بورژوازی در اپوزیسیون راهی برای حل این شرایط فلاکتبار ندارند. کار مزدی و دستمزد هیچوقت نمیتوتند “عادلانه” شود، بردگی عادلانه وجود ندارد، برای رفع و بهبود این شرایط اسفناک تنها باید علیه اساس این بردگی و نظم حامی آن بپاخاست.
تنها کارگران و بویژه بخشهای موثر در صنایع مهم میتوانند با اعتراض علیه وضع موجود، با اعتصابات زنجیره ای و رشته ای و فراکارخانه ای در صنایع و مراکز تولیدی و خدماتی، با برافراشتن پرچم دستمزد مکفی و رفاه همگانی توده های دهها میلیونی کارگران و زحمتکشان شهری را بمیدان بکشند، معادله سیاسی را تغییر دهند و به رهبر خیزش انقلابی جاری ارتقا یابند. از نظر عملی، دخالت موثر طبقه کارگر در روند سیاسی کنونی علیه فقر و فلاکت اقتصادی، تنها با عمل مستقیم کارگری و متکی شدن به سنت شورائی ممکن است. تنها کارگران میتوانند با اتکا به نیروی لایزال و قدرتمند خود مبشر دستمزد مکفی و حقوق پایه جوابگوی تامین هزینه های یک زندگی انسانی برای اکثریت عظیم نیروی کارکن شوند. تنها طبقه کارگر میتواند با پرچمی فراگیر جلوی صفوف مبارزه انقلابی برای آزادی و برابری و رفاه قرار گیرد و پیروزی جنبش انقلابی را تضمین کند.
حزب کمونیست کارگری- حکمتیست بخشهای مختلف طبقه کارگر را به دخالت در روند جاری و بدست گرفتن ابتکار عمل سیاسی و برپائی شوراها بمثابه ارگانهای اعمال قدرت کارگری فرامیخواند. کارگران میتوانند و ناگزیرند برای بقای خویش از روی لاشه متعفن حکومت اسلامی این حافظان جنایتکار نظم آبروباخته سرمایه داری عبور کنند. جامعه انقلابی ایران به طبقه کارگر چشم دوخته است!
مرگ بر جمهوری اسلامی!
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
٢٤ اسفند ١٤٠١ – ١٥ مارس ٢٠٢٣