مقالات

فرانسه، بارقه های کمونیسم کارگری

رسانه های راست فرانسه در ١٨ مارس، درست در سالروز کمون پاریس، از وحشت گسترش اعتصابات کارگری این سوال را طرح کردند که “آیا کمونیسم یک خطر و یک تهدید است”؟ برای کسانی که به تریدیونیونیسم و چهارچوب سیاسی اتحادیه ها نقد دارند و این نقد در اساس اصولی است، این اظهارات رسانه های راست شاید یک پرووکاسیون علیه اعتصاب با هدف جلب عدم حمایت مردم فرانسه از اعتصاب تلقی شود. در این نوع تبئین البته حقایقی وجود دارد، اما حقایق وارونه و محدودی که از موضع مشاهده ایدئولوژیکی واقعیات اجتماعی را تبئین می کند.

کمونیسم کارگری، بعنوان جنبش واقعی و جاری کارگران علیه سرمایه داری، بعنوان یک واقعیت زنده اجتماعی در درون طبقه کارگر، میتواند بعنوان یک جریان در هر مقطع مبارزاتی کارگران جلو بیاید. تاریخ خودش را دارد و بموازات تاریخ کمونیسم غیر کارگری طبقات دیگر همواره وجود داشته است. کمونیسم کارگری از مشاهده اجتماعی و حرکت اصیل و واقعی کارگری شروع میکند و صرفا به این اعتبار تئوری و چهارچوب سیاسی ناظر به آنرا توضیح میدهد. اینکه حرکت و انتقاد کارگری و کمونیستی در چهارچوب جنبش سندیکائی یا جنبش عمل مستقیم کارگری و شورائی طرح شود، در اصالت این مشاهده اجتماعی و به این اعتبار تبئین تئوریک آن تغییری ایجاد نمیکند.

در مارسی واقع در جنوب فرانسه، الیور ماتئو، از رهبران CGT سخنی قابل تامل گفت. وی در پاسخ به خبرنگاری که سوال میکرد آیا ممانعت از بارگیری بنزین و راه بندان مغایر دمکراسی کشور ما نیست، جواب داد: “دموکراسی فرانسه‌ به مردم فرانسه تعلق دارد، مردم هم ما کارگران هستیم. ما به اعتصاب ادامه می‌دهیم و بهره‌ کشی را متوقف میکنیم. ما اموال ‌مان را پس می‌گیریم”! وی میگوید این اموال ماست و به ما تعلق دارد و ما این اموال غضب شده را پس میگیرم. این کمونیسم اصیل کارگری است.

این اظهارات الیور ماتئو، سخنان کارگران معدنچی انگلستان در دوره تاچر را تداعی میکند که با همین زبان به پلیس جواب میدهند. معدنچیانی که بیکار شده بودند، پول برای غذا و وسیله گرم کردن منزلشان نداشتند و مجبور بودند در اطراف معادن برای گرم کردن خانه هایشان ذغال جمع کنند. یعنی از معدنی که خودشان سالهای طولانی در آن کار کرده بودند، بناچار خرده ذغالهایى که اینجا و آنجا بر زمین ریخته شده بود را جمع میکردند. وقتى پليس حافظ منافع کارفرمایان معادن می آیند و از اینکار ممانعت میکنند، کارگران حرفی را میزنند که جوهره مانیفست کمونیست و اساس کمونیسم کارگری است؛ “من پول این ذغالها را جد اندر جد با خون خودم و پدرم پرداخته ام. اینها مال من است”!

این کمونيسم کارگرى است. چه آن معدنچی انگلیسی و چه الیورماتنو از رهبران ث ژ ت، مستقل از اینکه بر این گفته خود چقدر آگاه است و یا آگاهانه میگوید، از یک نوع کمونیسم خاص و متمایز با کمونیسم طبقات دیگر سخن میگویند؛ کمونیسم درون طبقه کارگر، کمونیسم پرولتاریائی! و این تنها یک نمونه است، سخنان “آکسل پرسون” از رهبران رادیکال اعتصاب و عضو رهبری ث ژ ت در گفتگوهای مختلفش خبرنگاران حرفه ای را دچار شوک میکند. کارگران فرانسه با اعتصابی که هنوز در چهارچوبهای قانونی رایج است، مکرون و بورژوازی فرانسه و خیل روشنفکران قلم بمزدش را همراه با پلیس و نیروهای ویژه ضد شورش به تنگ آورده اند.

این اظهارات بارقه های کمونیسم کارگری و حرکت رادیکال و ضد سرمایه داری طبقه کارگر را منعکس میکند که مستقل از کمونیسم و سوسیالیسم سنتی و دمکرات مسلک فرانسه همواره وجود داشته است و با این رادیکالیسم در اعتصاب جاری ابراز وجود میکند. وحشت رسانه های راست از “خطر” کمونیسم بی دلیل نیست، بورژوازی از روشنفکران چپ بهتر کمونیسم را میشناسد و به آن واکنش نشان میدهد.

و چه سخنی ساده تر و عمیق تر از این اظهارات کارگر در فرانسه و انگلستان و ایران و هرجای جهان وجود دارد که “این اموال به من تعلق دارد، مال ماست، آنها را پس می گیریم”؟

سردبیر.
٢٣ مارس ٢٠٢٣