چهاردهم ژوئیه هرسال و امسال هم یادآور تعرض سبعانه و جبونانه اتحادیه میهنی کردستان عراق علیه دفاتر علنی حزب کمونیست کارگری عراق در سال ٢٠٠٠ و جانباختن پنج رفیق عزیز ما است. با انتشار مجدد یادداشت سالها قبلم یاد رفقای جانباخته عزیزم را گرمی میدارم، رفقایی که از نزدیک فرصت آشنایی و رفاقت و همرزمی ولو کوتاه مدت را با آنها پیدا کردم و چهره مصمم و انسانی و انقلابی آنها همواره فراموش نشدنی اند.
درروز ١٤-٧-٢٠٠٠ پنج انسان رزمنده و کمونیست که زندگی خود را وقف مبارزه برای رهایی محرومان و آزادی و برابری انسانها کرده و مستقیما درگیر مبارزه جاری برای تامین رفاه و سعادت و خوشبختی در جامعه کردستان عراق بودند، پنج کادر احزب کمونیست کارگری در عراق و ایران، رفقا – عبدالباسط محسن (شیخ عبدل)- محمد مصطفی (کریم)- ابراهیم محمد (هاوکار) – هاوری لطیف- امید نیک بین در نبردی نابرابر و در اقدامی جنایتکارانه توسط نیروی مسلح اتحادیه میهنی جان خود را از دست دادند. این جنایت از آن موقع تاکنون گریبان رهبری اتحادیه میهنی و سازماندهندگان آن را گرفته است. صف آزادیخواه و برابری طلب جامعه کردستان، ما کمونیستها، حزب حکمتیست و احزاب کمونیست کارگری کردستان و عراق این جنایت را فراموش نمی کنیم. پروسه قضایی و دادگاهی کردن مجرمین این واقعه با کارشکنی های اداری و زورگویی اتحادیه میهنی به حال تعلیق در آمده است. با این وصف این جنایت و تروریسم عریان به آسانی گریبان سران اتحادیه میهنی را رها نخواهد کرد و باید پاسخگو باشند.
چرا رفقای ما را کشتند؟
برای جواب به این سئوال تحلیل و حدس و گمان و موشکافی پیچیده لازم نیست. کافی است “ادعانامه” به اصطلاح “دادستانی” وقت اتحادیه میهنی، جناب نظر علی اکبر را در اوایل سال ٢٠٠٠ یعنی چند ماه قبل از هجوم نظامی اتحادیه میهنی به مقرها و دفاتر وقت حزب کمونیست کارگری عراق بیاد بیاوریم.در آن ادعانامه کذایی بیشرمانه و بی ابهام نوشته بودند، جرم حزب کمونیست کارگری عراق و کوشندگان کمونیسم کارگری اینست که “برابری زن و مرد را تبلیغ میکنند. – از زنان در مقابل اسلامیها و جریانات عشیرتی و مردسالاری حمایت میکنند.- در مقابل جریانات اسلامی ایستاده اند. – که خواهان اعلام استقلال کردستان عراق و پایان بیحقوقی و بی هویتی و بی آیندگی جامعه کردستان هستند” و … خلاصه کلام جرم کمونیستها و پنج رفیق جانباخته ما این بود، که کارگران، زنان و جوانان و مردم کردستان را شایسته زندگی بهتر و تعیین مقدرات خود به دست خود و حاکمیت متکی به اراده کارگران و مردم میدانستند. اساس ناسازگاری و سپس حمله مسلحانه اتحادیه میهنی به کمونیستها و صف آزادیخواهی در همین واقعیت نهفته بود و هست. به علاوه در لحظاتی قبل از این جنایت، نوشیروان مصطفی نفر دوم وقت اتحادیه میهنی صریح و سرراست در دیدار با هیئت مذاکره کننده آن وقت حزب کمونیست کارگری عراق به سرپرستی عثمان حاجی مارف اعلام کرد، زیر فشار جمهوری اسلامی مجبور به فشار و تعرض علیه کمونیستها هستند. ناگفته نماند به عنوان پاداش انجام این جنایت چند روز بعد یکی از مقامات جمهوری اسلامی مراتب قدردانی دولتش را نثار رهبری اتحادیه میهنی کرد .بیست و سه سال از این واقعه گذشته است. جنبش کارگری و کمونیستی و صف آزادیخواهی و برابری طلبی و احزاب کمونیست کارگری در عراق و کردستان ضربات و لطمات جدی را در نتیجه این تعرض نظامی اتحادیه میهنی متحمل شدند. اما مثل همیشه محاسباتشان غلط بود، با سرکوب و تعرض نظامی نمیتوان حق طلبی و آزادیخواهی و برابری طلبی، تلاش برای تغییر و تامین زندگی شایسته انسان را در جامعه جارو کرد. جنبش کمونیسم کارگری و احزاب کمونیستی و کارگری کماکان در جامعه عراق و کردستان در تلاشند تا صدای اعتراض کارگران و زنان و مردان آزادیخواه را نمایندگی کنند. در سالگرد جانباختن رفقای عزیزمان، به یاد پاک کمونیستهایی که در دفاع از محرومین و حق طلبی، و برای آزادی و برابری و کمونیسم در خیابانهای سلیمانیه به خون کشیده شدند، درود میفرستم. به سهم خود از کارگران و کمونیستها و اعضا و دوستداران حزب حکمتیست میخواهم به هرنحو ممکن یاد این عزیزان را گرامی بداریم.