از روز دوشنبه ٢١ اوت در استان سویدا در جنوب سوریه، مردم فلاکت زده علیه گرانی و اوضاع وخیم و غیر قابل تحمل اقتصادی به خیابانها آمدند. در فاصله ده روز گذشته بیش از ٣٠ تظاهرات و حرکت اعتراضی برپا شد و دامنه اعتراضات به استان درعا و بخشی از دمشق تسری یافت. معترضین در سویدا پرچم حکومت را آتش زدند، به دفاتر حزب بعث سوریه حمله کردند، عکسهای بشار اسد را پائین کشیدند، کارکنان را بیرون انداختند و درب دفاتر حزب حاکم را با زنجیر جوش زدند. در مناطق دیگر از جمله در دمشق، تارتوس و لاطقیه اعتراضات محدودتر بود و معترضین عمدتاً با حمایت از خواست سرنگونی و اعتراض به سیاست جدید اقتصادی دولت، از طریق شعارنویسی و انتشار پیام در کانالهای سوشیال میدیا ابراز وجود کردند.
شعار “الشعب، یُرید، اسقاط النظام” در اعتراضات اخیر بعد از ١١ سال از اولین برآمد توده ای مشهور به “بهار عربی” تکرار شد. خیرشهای سرنگونی طلبانه که در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ از تونس آغاز شد و زنجیروار در کشورهای منطقه و بخشی از آفریقا از جمله در مصر، الجزایر، سوریه، یمن، بحرین، لیبی، عربستان، عراق، اردن، کویت، مغرب و سودان بدرجات مختلف گسترش یافت.
سیاست فقر از تهران تا دمشق
سوریه بعد از ١١ سال جنگ و ویرانی، کشته شدن بیش از ٣٠٠ هزار مردم غیر نظامی، آوارگی قریب ١١ میلیون از جمعیت ٢٣ میلیونی، فقر و فلاکت مزمنی که حدود ٩٠ درصد جمعیت را در چنگال خود میفشارد، بار دیگر با تهاجم اقتصادی و سیاست تشدید فقر روبرو شده است. بشار اسد با اعلام طرح حذف و کاهش سوبسید بنزین و گرانی قیمت سوخت، به پیکر نحیف و رنجور مردم فقر زده ضربه دیگری زد. این اقدام در شرایطی صورت گرفت که ارزش پوند سوریه از ماه های قبل مرتبا سقوط کرده بود و با سیاست جدید پوند سوریه دچار سقوط آزاد شد. دولت اسد برای کنترل اوضاع و پیشبرد برنامه تشدید فقر، دستمزدهای بخش دولتی و حقوق بارها زیر خط فقر بازنشستگی را دو برابر کرد، اما این اقدام جواب نداد. در فاصله کوتاهی نرخ برابری پوند و دلار سر به فلک کشید و موجب واکنش مردم در جنوب سوریه شد. یک خبرنگار در دمشق میگوید: “مردم دیگر کیف پول جیبی ندارند بلکه از کوله پشتی برای حمل پول بی ارزش برای خرید مایحتاج اولیه استفاده میکنند”.
بشار اسد نیز مانند دولت اسلامی در ایران روابطش را با کشورهای منطقه بهبود داده است، به اتحادیه عرب بازگشته است، کنترل مناطق بیشتری از سوریه را دارد اما تهاجم به سفره و معیشت مردم فقر زده انجیل دولتهای دیکتاتوری سرمایه در کشورهای منطقه و هر گوشه جهان است. سیاست حذف سوبسید سوخت و گرانی ارزاق از تهران تا دمشق، حتماً سود کمپانی ها و سرمایه داران را چرب تر خواهد کرد اما برای میلیونها مردم کارگر و زحمتکش نتیجه ای جز فقر و فلاکت بیشتر و محکومیت به زندگی در خط مرگ ندارد.
جنگ سوریه مشقات وسیعی برای مردم این کشور ببار آورده است. اقتصاد کشور تماماً از هم پاشیده است. هنوز بخشی از میادین نفتی سوریه در شمال این کشور در اختیار دولت آمریکا و موئتلفینش قرار دارد. دولت ترکیه نیز با حمله نظامی در سال ٢٠١٩ شهرستانهای رأس العین و تلآبیض در استان الحسکه و شهرستان عفرین در استان حلب را تصرف کرد. بخشی از آوارگی چند میلیونی در داخل کشور نتیجه جنگ و دخالت دولتهای متفرقه و نیروهای تروریستی و آدمکش دست ساز آنهاست که قسمتهای مهمی از زیرساخت های کشور را نابود کرده است و تحریم های متعدد و چند لایه و رقابت دولتهای بزرگ و دولتهای منطقه در سوریه باضافه فساد گسترده حزب حاکم سوریه نیز اوضاع را پیچیده تر کرده است.
این برآمد انقلابی و توده ای در سوریه نبود که این وضعیت را در سوریه ایجاد کرد بلکه رقابتهای سیاسی و اقتصادی و ژئوپولیتیک دولتهای آمریکا و روسیه و دول اروپائی و دولتهای منطقه اعم از جمهوری اسلامی و ترکیه و عربستان و قطر و اسرائیل بود که با ایجاد انواع باندها و نیروهای دست ساز آدمکش در کنار عملکرد به همان اندازه جنایتکارانه بشار اسد، مردم بپاخاسته و کشور را در خون و ویرانی غرق کردند. وقتی اصلاح طلبان وقیح ایران از “سوریائی شدن و لیبیائی شدن” سخن میگویند، دو تیر را با یک نشان میزنند؛ اول، دست خونین دولتهایی را می شویند که مسبب مشقات امروز مردم سوریه اند. دوم، خود نیز به کرامات این دولتها دل بسته اند.
سیاست عسرت اقتصادی، چرا امروز؟
کمتر ناظر سیاسی سوریه و منطقه و حتی نیروهای اپوزیسیون دولت سوریه براین نظر است که اعتراضات اخیر دور جدیدی از برآمد انقلابی و یا تکرار ١١ سال گذشته است. شعار سرنگونی آنهم در منطقه سویدا که در طول ایندوران در حاشیه سیاست سوریه قرار داشت و در مقابله با داعش نیز نقش ایقا کرده بود، هنوز تهدید جدی ای برای دولت بشار اسد محسوب نمیشود. اهمیت این اعتراضات اینست که در مناطق تحت کنترل دولت بشار اسد قرار دارد و مهمتر برخلاف شعارها و خواستهای فرقه ای متعدد، علیه فقر و فلاکت و گرانی و در اعتراض به وضعیت مشقت باری است که دولت اسد و جمهوری اسلامی و کلیه دولتهای درگیر در سوریه در ایجاد آن کم و بیش نقش داشته اند. بعلاوه اعمال سیاست ریاضت اقتصادی و “بازسازی وطن” همواره و تاریخاً روی دوش خرد شدن استخوان و کشیدن خون طبقه کارگر صورت گرفته است. امروز سوریه وضعیتی دارد که با آوارگی نصف جمعیت و پایان داعش و کنترل نسبی مجدد دولت حاکم، انگار از یک فاجعه اتمی بیرون آمده است و توقعات مردم بشدت پائین و بدوی است و هنوز جامعه نتوانسته از فجایع و تراژدیها کمر راست کند. با اینحال، اعتراض مردم سویدا و درعا مهم است، نفس تازه ای در سیاست سوریه میدمد، از رویدادهای ایران متاثر است، و مهم تر در یک پشت جبهه جمهوری اسلامی صورت میگیرد. خشم و نفرت انباشته از دولت مرتجع و آدمکش سوریه و عملکرد جریانات ضد جامعه، دیر یا زود جائی بروز می کند. بالاخره هر جامعه مشقت دیده ای روزی کمر راست میکند، در جائی دیگر اوضاع غیر قابل تحمل میشود و مرگ و زندگی به مفهوم واحدی بدل میشوند. مردم سویدا نیز در موضع قدرتمندتری نسبت به دیگر استانها قرار دارند، علیه داعش مسلح شدند و جنگیده اند، اگرچه در “اقلیت دروزی” طبقه بندی میشوند اما بجز پرچمهای رنگارنگ سنتی شان در اعتراضات اخیر از سر دادن شعارهای فرقه ای و مذهبی خبری نبود. اینها نیز دست دولت اسد را در سرکوب بدرجه ای می بندد.
اگر از عینک قومیگری و فرقه های مذهبی آدمکش به دنیا نگاه نکنیم، در واقعیت این مردم زحمتکش با وضعیت وخیم اقتصادی کنونی و سقوط آزاد ارزش پوند سوریه نمیتوانند یک وعده غذای درست و حسابی بخورند و تحمل فشار بحران اقتصادی برایشان سخت تر از هر زمان دیگر است. به این دلیل اعتراضات با همراهی دیگر اقشار مثل خطوط ترانسپورت و بستن مغازه ها همراه شد و جملگی علیه گرانی و مافیای دولتی بازار سیاه که توسط دولت اداره میشود و گرانی یک شبه صد درصدی و سقوط دوبرابری ارزش پول در یک شب تحمل شان تمام شد. و بالاخره اینها نیروهای مرتجعی مثل نظامیان و وابستگان “ارتش آزاد سوریه” و جریانات دست ساز نبودند، مردم عادی و زحمتکش بودند که علیه فقر و گرانی و سیاست دولت اعتراض داشتند و صریحاً خواهان سرنگونی نظام شدند.
دولت اسد مانند دولت رئیسی نیروهای امنیتی و نظامی را در استان های درعا و حلب و حوالی لاذقیه و حمص جهت سرکوب و ممانعت از گسترش اعتصاب و اعتراض مستقر کرد. کارگران و مردم ایران از این نوع اعتراض علیه دولت بشار اسد که متحد جمهوری اسلامی است حمایت می کنند و تضعیف این دولت آدمکش را جزئی از حرکت انقلابی در منطقه برای درهم شکستن جبهه ارتجاعی و تروریستی موسوم به “محور مقاومت” میدانند. پیروزی بر جمهوری اسلامی سکوئی است که موقعیت دولتهای سوریه و حزب الله لبنان و دولتها و نیروهای تروریستی مشابه را بدرجات متفاوت دچار حضیض و در آستانه سقوط قرار میدهد. از اعتراض برحق مردم سوریه علیه سیاست عسرت اقتصادی حمایت کنیم و همراه با آنها تکرار کنیم: “الشعب، یُرید، اسقاط النظام”!
٣١ اوت ٢٠٢٣