روز جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، “انتخابات” دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی همزمان با انتخابات ششمین دوره مجلس “خبرگان رهبری” برگزار میشود. قرار است در این نمایش مُضحک میان عدهای سرمایه دار، فاسد و اختلاسگر، قاتل و شکنجهگر از ابواب جمعی رژیم اسلامی، برای تصاحب ٢٩٠ کرسی مجلس اسلامی و همینطور دایناسورهای موسوم به “خبرگان رهبری”، قدرت و ثروت میان باندهای حاکم برای دوره دیگری تجدید تقسیم شود.
در ایران و بویژه بعد از برآمد انقلابی شهریور ١٤٠١، هر سوالی به اعتبار چهارچوبهای پیشین قابل توضیح نیست. حقایقی که کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست در باره ماهیت و محتوای مضحکه “انتخابات” در رژیم اسلامی گفته است، مدتهاست به یک داده و آگاهی توده ای سیاست ایران بدل شده است. امروز گفتنِ واقعیاتی از جمله؛ “در ایران انتخابات حتی با مینیمم معیارهای یک انتخابات بورژوائی وجود ندارد”، “این یک نمایش مُضحکِ کرونولوژیک برای کسب مشروعیت فرمال حقوقی است”، “این بند و بست جناحها و باندهای اسلامی برای تعیین سهم در کرسیهای مجلس لفت و لیس است”، “منطق بد و بدتر هدفی جز تداوم اوضاع اَسفبار کنونی ندارد و تنها ماشین سرکوب را روغنکاری میکند”، “شرکت در این سناریوی تحقیر عمومی با هر محاسبهای اشتباه است”، اگرچه حقایق عمیقی را بیان میکنند اما از شرایط زمانه عقب اند. میتوان و باید روی دوش این حقایق اثبات شده و به آگاهی وسیع تبدیل شده فراتر رفت. ضروری است سیاست و تاکتیکی در برخورد به “انتخابات” دراکولاهای اسلامی داشت که با وضعیت امروز سیاسی ایران، با دوره انقلابی، با موقعیت بحرانی و شکننده رژیم اسلامی، با تناسب قوای واقعی در جامعه و صف بندیهای طبقاتی منطبق باشد.
یک مسئله بسیار روشن و مُسجل است که با فرض برگزاری این نمایش توهین به شعور مردم به زعامت خامنهای جلّاد، ما با یکی از بیرونقترین و ورشکستهترین باصطلاح “انتخابات”ها در تاریخ منحوس رژیم اسلامی روبرو هستیم. رژیم اسلامی و کارگزارانش با هیچ تقلب و رای سازی و آمار جعلی، نمیتوانند چهره کریه حکومت گندیده شان را در انظار جامعه و جهانیان بَزک کنند. قیافه زار و التماس خامنهای و بوقچیهای هیئت حاکمه اسلامی از مردم برای “شرکت در انتخابات”، تکرار ملالآور “بجز صندوق رای راهی نیست”، “زنان بیحجاب هم میتوانند رای بدهند”، “بخاطر ایران رای بدهید” و چرندیاتی از این دست؛ بسادگی منعکس کننده رابطه بشدت متخاصم و آنتاگونیزه جامعه با حکومت و موقعیت متزلزل و ناپایدار رژیم اسلامی است.
از صدر تا ذیل رژیم اسلامی میدانند که مردم از اسلام و دین و آئینشان بیزارند، میدانند که نام اذان برای مردم با اعدام و قتل جوانان انقلابی تداعی میشود، میدانند حجاب اسلامی این بیرق بردگی توسط زنان شورشی به آتش کشیده شده است، میدانند انزجار از آخوند و دستگاه خونریز دین حد و حصر ندارد و آخوند منفورترین چهره و نماد عقبماندگی و دروغ و فساد است. لذا دوز تبلیغات ناسیونالیستی را بویژه در مناسبت مناسک انتخاباتی بالا میبرند و روی الاکلنگ اسلام- ناسیونالیسم بازی می کنند. امری که در صدسال گذشته سیاست ایران بدرجات مختلف جاری بوده است. ناسیونالیسم ایرانی همواره از اسلام برای توجیه “منفعت ملی” (بخوانید منفعت طبقه انگل بورژازی) بهره جسته و تجارتخانه اسلام و صنعت دین هرجا کم آورده به ناسیونالیسم آویزان شده است. در آن مملکت صد سال است که از کارخانه اسلام و ناسیونالیسم دیکتاتوری پشت دیکتاتوری تحویل مردم ایران داده اند. هر کسی با هر دلیل و توجیهی از جمله “بخاطر ایران” به جنایتکاران دستچین شده و امتحان پس داده “رأی” میدهد، انگشت در خون عزیزان جانباخته میکند و به حکومت خامنه ایها مُهر تائید میزند.
سیاست “تحریم” اصلاح طلبان
موئلفههای وضعیت سیاسی و امواج نفرت عمومی از حکومت اسلامی، حتی کارگزاران قدیمی و مبلغین سینه چاک “شرکت در انتخابات” را به موضع “تحریم” رانده است. “جبهه اصلاحات” با اما و اگر دنبال سهم اند و نرخ شان را برای “مشارکت” تعیین میکنند. از “انتخابات آزاد” (یعنی تقسیم سهم و قدرت برای خودی های نظام) سخن میگویند. کافی است خامنه ای تکه استخوانی جلویشان بیاندازد تا دوباره دشنهها را در جیب بگذارند و مشغول عنتربازی برای انتخابات شوند. این طیف شرکای سفره خون و استثمار که بیشتر از خامنهای از برآمد انقلابی وحشت کرده اند، “مشارکت وسیع” را در گرو بند و بستی با خامنهای میدانند. هم خانوادههایشان در اپوزیسیون و حاشیه رژیم، در اتاق انتظار تامین شرایط برای دولت انتقالی و “انتخابات آزاد برای مجلس موسسان” خمیازه میکشند. “مجلس ملی”، “مجلس موسسان”، که نام دیگر مجلس نمایندگان طبقه بورژوازی برای اعاده نظم است، نه ربطی به امر آزادی دارد و نه سرسوزنی به اختیار و دخالت آزاد، مستمر و مستقیم شهروندان در سرنوشت سیاسیشان مربوط است. مجلس موسسان آخرین خندق و سنگر برای تقابل با روند انقلابی و تحمیل سازش به آن، برای بازسازی نظمی که مورد هجوم مبارزه انقلابی است، برای تامین منافع استثمارگران و طبقه فاسد بورژوازی است.
اسطوره صندوق رأی
صندوق رأی بطور کلی و مُستقل از زمان و مکان برای بسیاری ایدهآلیزه شده است. ظاهراً نفس انتخابات مورد سوال نیست. مگر نه اینست که مردم با “رأی”شان در سیاست دخالت میکنند؟ ظاهراً صندوق رأی آن چراغ جادو است که درخود حق و آزادی تولید میکند! این یک دروغ آشکار و عوامفریبی محض است. ما بعنوان کمونیست کارگری و حکمتیست همواره تاکید کردهایم که در هیچ جای تاریخ واقعی، آزادی از صندوق رأی حاصل نشده است. آزادی در هر سطحی تاریخاً محصول عمل انقلابی بوده است. “صندوق رای” بخودی خود برای کسی آزادی و برابری و حرمت و حقوق نمیآورد. صندوق رای و انتخابات، آنهم نه انتخابات بورژوازی که نماد سلب اراده از شهروندان است بلکه انتخاب مستمر و مستقیم شهروندان آزاد در سیستم حکومتی مبتنی بر شوراها، میتواند تجلی یک انتخاب براستی آزاد و اِعمال اراده شهروندان باشد. نکته مهمتر اینست که در یک جامعه در حال تحول و جنگ برسر بود و نبود نظام منحط اسلامی، انتخابات تنها میتواند فصل آخر یک پروسه سیاسی مادّی و واقعی مبارزاتی باشد. صندوق رأی و ادای انتخابات درآوردن آنهم در جامعهای که نَفس زندگی و زن بودن جُرم است و بجز درصد ناچیزی از بورژوازی طفیلی همه ممنوعه و “منحله”اند، مسخرهتر از مسخره است. مبلغان “صندوق رأی و انتخابات” در شرایط استبدادی و سرکوب عریان و اعدام و قتل سریال دولتی، تنها صفی مزدور قلم به مزد و دشمنان آزادی واقعیاند. صندوق رأی و “انتخابات آزاد” مدّ نظر این حضرات سیاست تقابل با روند انقلابی، کوتاه کردن دست مردم “عادی” از سیاست و واگذاری آن به “نخبگان”، سیاست تحمیل نقطه سازش بورژوازی به پرولتاریا در دوره انقلابی است.
سیاست انقلابی و کمونیستی کارگری
“تحریم” یک سیاست انقلابی نیست. کسی که میگوید “تحریم میکنم”، فرض نگفته و ننوشتهاش اینست که اساس نظم را قبول دارد و صرفاً نارضایتیاش در قبال یک مورد خاص و اینجا “انتخابات غیر رقابتی” را تحریم میکند. دو قطبی “تحریم – شرکت” یک دو قطبی کاذب و سطحی است. جریانهای چپ سنتاً از تحریم سخن گفته اند و عمدتاً هنوز میگویند. این سیاست اما تمایز دقیقی با سیاست اصلاح طلبان و آخوندهای مغضوب در بحث برخورد به انتخابات رژیم ندارد. سیاست کمونیستی کارگری و انقلابی همواره بر عدم شرکت و عدم دخالت تاکید داشته و نقطه عزیمت آن نامشروع بودن کل نظام و به طریق اولی مضحکه انتخابات آنست.
ما میگوئیم زنان و مردان انقلابی و برابری طلب، طبقه کارگر و اردوی آزادیخواه در انتخابات رژیم شرکت نمیکنند اما در آن دخالت میکنند و سیاست دیرین خود مبنی بر نامشروع بودن این نظام و تلاش برای سرنگونی را پی میگیرند. با عدم شرکت وسیع و قاطع در سیرک جنایتکاران و رویاروئی فعال با مبلغان آن و شکست دادن پروژه رژیم، راه سرنگونی را هموار میکنیم. ما میگوئیم در تداوم خیزشهای انقلابی برای درهم کوبیدن نظام فاشیستهای اسلامی و در شرایطی که هنوز هزاران نفر از همرزمان ما در زندانها و شکنجهگاههای رژیم اسلامی اسیرند، مناسبت مضحکه انتخابات و روز آنرا به حرکتی اعتراضی برای شکست سیاستهای حکومت و مانوّرهای انتخاباتیاش بدل کنیم. ما میگوئیم در هیچ دانشگاه، مراکز عمومی، حوزه های تبلیغاتی در شهر و روستا، اجازه ابراز وجود به عوامل حکومت و قاتلین فرزندانمان ندهیم و هر مَناسکِ انتخاباتی را به صحنه اعتراض ضدحکومتی بدل کنیم. ما میگوئیم باید کاری کنیم که اساساً کارنوال مُضحکِ دراکولاهای اسلامی اجرا نشود و اگر هم برگزار شد به یک شکست قاطع و یک افتضاح سیاسی تمام عیار برای حکومت اسلامی بدل شود. ما میگوئیم باید صریح و روشن و قاطع و انقلابی عمل کرد. به هر کسی که در این نمایش کاندید میشود اعلام کرد در کنار خامنه ایها و علیه جنبش انقلابی برای سرنگونی رژیم اسلامی ایستاده است و باید پاسخگو باشد. در جائی که خود حکومتیها از وحشت جامعه برای حضور در این نمایش مُضحک تردید دارند و بساط رشوه و فساد گرم است، حضور در این نمایش هیچ توجیهی ندارد و قابل قبول نیست.
ما میگوئیم به قاتلین و شکنجهگران آزادیخواهان و فرزندانمان، به زندانبانان و استثمارگران، به اوباش سیاسی و نظامی حکومت اسلامی نباید “رأی” داد. ما میگوئیم همه جا پوسترها، بیلبوردها و تبلیغات این فرصتطلبان و کاسهلیسان را پائین بکشید، آتش بزنید و مشت محکمی بر دهان رژیم اسلامی و خامنهای بکوبید. ما میگوئیم در مناطق و شهرها و روستاها با ابتکارات مختلف رسماً به دشمنان قسمخورده مردم تحت عنوان “کاندیداهای مجلس” هشدار بدهید که به نفعشان است که کنار بروند. ما میگوئیم نمایش عوامفریبی و تقلبشان را بر سرشان خراب کنید. ما میگوئیم واضح است که در این مضحکه مطلقاً نباید شرکت کرد اما در قبال آن نباید پاسیو بود بلکه یک سیاست تعرضی و متناسب با دوره انقلابی بیش از هر زمان ضروری است. ما میگوئیم نباید اجازه بدهیم این اوباش سیاسی و نظامی روی سنگفرش خون و پیکر جانباختگان و عزیزان ما راه بروند و رژیم فاشیستهای اسلامی را مَرمّت کنند. ما میگوئیم در جدال بشدت قطبی در ایران باید این مناسبت را به تعرضی درخور برای برچیدن نظم چرک و کثافت اسلامی سرمایه داران بدل کرد. ما میگوئیم مناسبت “انتخابات” را به اعتراضی همه جانبه تبدیل کنیم و برای سرنگونی انقلابی کل بنیادهای حکومت استبداد و استثمار سنگرهایمان را محکم کنیم. ما میگوئیم دور جدید امواج انقلابی کارگری و تودهای در کمیناند و حکومت فقر و فلاکت اسلامی راه فرار ندارد، دوباره برمیخیزیم و کارشان را یکسره می کنیم!
٢٤ ژانویه ٢٠٢٤