کمونیست می پرسد:۸مارس روز جهانی زن پیش روست.ایران در شرایط محتولی قرار دارد .نبرد زنان به شیوه های مختلف علیه آپارتاید جنسی و قوانین ضد زن جمهوری اسلامی در جریان است.جایگاه روز جهانی زن در این اوضاع از نظر شما چگونه است.؟
هلاله طاهری :اعتراضات زنان و دختران در کنار جوانان و دیگر اقشار اجتماعی در سال ۱۴۰۱ رعدی از آسمان بی ابر نبود. چهل و چهار سال مبارزه مردم ایران, بویژه جنگ زنان با حجاب, با آپارتاید جنسی, با قانون شریعت اسلام زمینه های این خیزش انقلابی را فراهم ساخته بود. اما لحظه این رعد آنروزی بود که دختر جوانی به نام ژینا مهسا امینی به بهانه عدم رعایت حجاب اسلامی بدست ماموران رژیم کشته شد. در عرض یک هفته خشم زنان و دختران در سوزاندن حجاب ها از مزار ژینا تا شهرهای بزرگ به اوج رسید و سراسری شد. از آنزمان چهره جامعه هرگز به یک سال قبل خود بازنگشت. خیزش انقلابی مصادف بود با فاجعه فقر در خانواده های کارگری و تهیدستان و بیکاران, پر شدن زندانها از زندانیان سیاسی, قتل و اعدام هر روزه, دزدیهای بیکران سران ریز و درشت حکومتی, آشکار شدن هویت پوسیده دولتی, افرایش قتل ناموسی و اعتیاد, حملات گله های پاسدار و بسیجی همه جا و هر لحظه. دیگر جایی برای نفس کشیدن نمانده بود. بر متن چنین شرایط ویژه ای, هنگامی که پایینی ها دیگر فقر, بی عدالتی و فشار را تحمل نمیکنند و بالایی ها عملی انجام نمیدهند بغیر از حمله وحشیانه و انتقام گرفتن, شروع خیزشها و انقلابات محتمل میگردد. اگر چه آنچه در سال ۱۴۰۱رخ داد یک انقلاب نبود اما برای بخشی که از جامعه و بویژه زنان که با حجاب سوزانی در کنار جوانان پاشنه آشیل این رژیم و آپارتاید جنسی شان را نشانه گرفتند یک شبه انقلاب بود. رقص و پایکوبی و جشنهای همگانی با شعار علیه کلیت رژیم, سنگر بندی در محلات و همکاری شورایی مردم در اداره موقت محلات و پاکسازی آنها از اوباشان رژیم را با روزهایی از تجربه انقلاب در فرانسه و کمون پاریس میشود مقایسه کرد.
آنروزهای داغ و حماسه های هر روزه این زنان و مردان بیش از یک سال و نیم است که توجه منطقه و جهان را به خود معطوف کرده و مورد حمایت وسیعی قرار گرفته است. در ایران و خارج کشور برای ایرانی ها از همه بیشتر تلاش برای وصل شدن به جنبش اعتراضی در داخل چشم دوخته اند و جبهه های متفاوتی شکل گرفته است. از “کنشگر” سیاسی و سلبریتی های خارج کشوری که خود را نماینده اعتراضات و جنبش زنان مینامند و شتاب در کسب جوایز دارند تا اپوزسیون های سلطنت طلب, ملی گرا, احزاب “همه با همی” و ناسیونالیستهای منطقه محور همه در تکاپوی فرصت تاریخی برای سوار شدن بر موج اعتراضات مردم هستند. در جبهه دیگر کمونیستها, آزادیخواهان و سکولارهای انساندوست هستند که تلاش میکنند اخبار واقعی اعتراضات این جنبشها را به گوش جهان برسانند و همبستگی خود را با جنبشهای خیابانی اعلام دارند. آنها را کمک کنند که دچار لغزش در هدایت و رهبری اعتراضات هر روزه خود نگردند و به سازماندهی و تشکلات خود بپردازند. جنبش کارگری و اعتراضات و اعتصابات هر روزه آن, اعتراضات بازنشستگان, معلمین, دانشجویان, محصلین و مبارزه با افغان گریزی از جمله کانونهایی هستند که کمونیستها در تماس و همکاری با رهبران و فعالین آن میکوشند منفعت وسیعترین بخشهای جامعه را پوشش دهند. جمع آوری نیروی لازمه از مردم و سازمان دادن آنها حول خواستهایشان قطعا کار آسانی نیست اما برای رهبرانی که تا به امروز شعله های خیزش انقلابی را نگه داشته اند امکان پذیر است. از این میان اعتراضات زنان و جنبش آن بیش از همه مورد توجه است. بخشی از فعالین زن در زندانها هستند که مقاومت بی نظیری از خود نشان داده اند. قیام علیه حجاب در زندانهای جمهوری اسلامی خشم این رژیم را برافراشته است. از طرفی هم گرایشات متعددی در میان فعالین زن وجود دارد که در این شرایط با پلاتفرمها و اهداف معینی عرض اندام کرده اند. گرایش سوسیالیستی جنبش زنان, فمینسم نئو لیبرالی و لیبرالیسم غربی امروز همه زیر تیغ جمهوری اسلامی هستند. دوره هایی از حاکمیت اپوزیسیون حکومتی به بخشهایی از نئولیبرالها و فمینیستهای ملی-اسلامی میدان دادند و تقویت این گرایشات آزاد بود. همان زمان گرایش سوسیالیستی بشدت تنبیه و محاکمه میشد. اما در این دوره رژیم ترجیح داده است که خاطر هیچ گروه و جریانی را نگیرد و وسیعا به انتقام گیری و کشتار و زندان فعالین میپردازد.
گرایش سوسیالیستی و یا جنبش آزادی و برابری زن که مورد توجه من در این نوشته است بسیار بالاتر از هر دوره ای از تاریخ خود نقش آفرین بوده است. از بدو تحمیل سرکوبگرانه رژیم اسلامی و در همه کوره راههای سخت همواره مدافع پیگیر و همه جانبه و سازش ناپذیر حقوق کامل زنان بوده است. بخش وسیعی از دهه هشتادی های امروزی ثمره چنین گرایشی در جنبش زنان هستند که چه خود متوجه شده باشند و چه نه. آنها روی ریلی در حرکتند که بنیان گذاران گرایش سوسیالیستی سالهاست بی وقفه میپیمایند. حماسه آفرینی ها در فرمت حجاب-بی-حجاب, آتش زدن حجاب اسلامی, زیرپا گذاشتن آپارتاید جنسی, چلنج دین در کلیت آن بعنوان ابزار بردگی زنان, مبارزه علیه فقر و در کنار کارگران مبارزه کردن و نقش آفرینی در دیگر جنبشهای اجتماعی از پایه های فکری این گرایش سوسیالیستی در جنبش زنان است. نسل دهه هشتادیهای امروزی بطور آشکار اعلام کرده اند که قصد “تغییر” رژیم (رژیم چنج) را ندارند, که با ارزشهای اسلامی در تضاد کامل هستند, که برای نابودی کامل جمهوری اسلامی به میدان آمده اند. “اصلاح طلب, اصولگرا دیگر تمامه ماجرا” و “مرگ بر ستمگر, چه شاه باشه چه رهبر”, “ما انقلاب نکردیم, تا به عقب برگردیم” زبان گویای این نسل و قیام کنندگان یک سال و نیم اخیر بوده و هست.
اگرچه این جنبش قوی در میان زنان و جوانان در خود گرایشات متفاوتی را حمل میکند و قطعا تاثیرات آنرا در اعتراضات گروهی و حتی فردی میبینیم, اما بروز یک گرایش بشدت ماگزیمالیست و سکولار و ضد دین در آن از همه بیشتر نمایندگی میشود. درافتادن با دین و فرامین مذهبی کار هر اپوزیسیون و گرایشی نیست. مثلا اپوزیسیون راست همیشه راهی میانی برای خفظ و یا کنترل مذهب به مدل خود پیدا کرده است. آشکارا میگویند که اسلام دین رسمی کشور را دست نخواهند زد و باید به آن احترام گذاشت، و یا اینکه راه هست که اسلام خوب را معرفی کرد و به بعضی از خواستهای زنان هم جواب داد. حفظ سرمایه و دین از ارکان مهم اپوزیسیون راست و ناسیونالیست و احزاب همه با همی است.
عده ای هنوز خواب سلطنت میبینند. وعده یک دولت سرمایه داری متعارف مدل اروپایی را طرح میکنند. گوشه ای دیگر ناسیونالیستها سرزمین خود را میخواهند بدست بگیرند. حتی عبایی ندارند که بگویند سپاه را حاضریم کنترل کنیم و یا هنوز راه هست که جمهوری اسلامی را “تغییر” داد. رسما گفته اند که جمهوری اسلامی را به چپ و کمونیست ترجیح میدهند و نمیگذارند چپی ها قدرت بگیرند. در میان فمینیستها شاهد گرایشات ناسیونالیستی و نئولیبرالیستی هستیم که محصول دوران شکوفایی اصلاح طلبان هستند. الگوی جدیدتری از فمینیسم به مدل اینترسکشونالیته (در هم تنیدگی نژادی, نظریه ای که در سه دهه اخیر از امریکا شروع شد و در میان طیف وسیعی از فمینیستهای جهان و از جمله بخشی از فمینیستهای ایرانی مورد توجه جدی است) با کانالیزه کردن حقوق زنان از دریچه تقسیم آنها به نژاد, ملیت, مذهب و جایگاه اجتماعی آنها طرح ناسیونالیستها را تقویت میکند. ناسیونالیسم عظمت طلب و نوع سلطنتی آن زنان را “آریایی” و ناسیونالیسم کرد و بلوچ و ترک هم زنان”کرد” و “ترک” و”بلوچ” تعریف میکنند. جمع این تفکرات و عملکرد آنها میشود شقه شقه کردن حقوق جهانشمول زنان و منزوی کردن زنان در دایره های محدودتری که رسیدن صدای زنان به هم بسیار دشوار میشود.
فعالین زن و رهبران خیابانی مبارزه علیه حجاب و آپارتاید جنسی برای رسیدن به اهدافشان و بیشترین خواستهایشان در این میان باید به منافع حقیقی و جهانشمول خود توجه کنند و ببینند که به کدام جبهه نردیکتراند. مبارزه با اسلام سیاسی در قدرت و ایجاد یک جامعه بدون خرافه مذهبی, تغییر بنیادی سیستم اقتصادی جامعه از مدل سرمایه داری متوحش امروزی به یک سیستم اجتماعی متکی به برابری انسانها, آزادی بی قید و شرط سیاسی (و نه مدل دمکراسی اروپایی) و برابری زن و مرد در تمام شئون زندگی در مانیفست احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی موجود نیست. همه این آرمانها از سالها مبارزه کمونیستها برای رسیدن به یک جامعه سوسیالیستی برگرفته شده است. کمونیستها پیگیرترین مدافعین حقوق زنان, کارگران, اقلیتها و گروههای اجتماعی هستند. چرا که برای کمونیستها اساس انسان سوسیالیسم است (منصور حکمت). زمانی انسان برای ترس از طبیعت مذهب را ساخت. عصری دیگر همین انسان برای رهایی خود از خرافه و دین و از نظم استثمارگرانه سرمایه داری سوسیالیسم را. اگر مذهب و سرمایه داری توانسته اند انسان را تا به امروز به فلاکت و فقر و جهل و نابودی برسانند چرا سوسیالیسم نتواند رهایی از این یوغ بردگی سرمایه و جهل را به سرانجام نرساند؟
زنان, جوانان, فعالین و رهبران این جنبش حاضر!
در روز هشت مارس در کنار خانواده های کارگری, در کنار همه اقشار معترض از بازنشستگان, معلمین, دانشجویان و محصلین همانند روزهای خیزش انقلابی روز زن را به عنوان روز مبارزه علیه بی عدالتی, علیه فقر, علیه دین و جهل و خرافه, علیه سرمایه داری افسار گسیخته, علیه دولت و سیستم و قانون اساسی آن رقم بزنید. بگذار همه بدانند که خیزش انقلابی و بازیگران واقعی آنها در کنار کارگران و جنبشهای واقعی ایستاده اند تا بدون هیچ سازشی براندازی جمهوری اسلامی و سیستم حاکمیت سرمایه دارانه آن را پیش برند و یک جامعه شورایی را بنیان گذارند که در آن زنان و مردان به اراده جمعی خود جامعه ای نو بسازند. نشان دهید که زنان در تمام عرصه های مبارزاتی در صف رهبری هستند و مامور ایجاد یک آینده آزاد و برابر.
زنده باد روز جهانی زن!