سناریوی مهندسی شده “انتخابات” مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان با سد تجربه، آگاهی و هوشیاری کارگران و مردم آزاده ایران روبرو شد و شکست خورد. اکثریت قاطع مردم ایران که از فقر و گرانی، تبعیض و نابرابری و امواج پی در پی کشتار و قتل های دولتی به جان آمده اند در یک اقدام قاطع و شکوهمند سیاسی با یک نه بزرگ کلیه نقشه های سران رژیم، فرماندهان سپاه و نیروهای امنیتی برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی را ناکام گذاشتند. بنا به گزارشها در استان تهران و در سایر استانها اکثریت عظیم مردم در این نمایش انتخاباتی شرکت نکردند. در استانهای کردستان، لرستان و سیستان و بلوچستان عدم شرکت مردم بسیار چشمگیرتر بوده است.
کارگران فولاد اهواز، بازنشستگان، معلمان، دانشجویان مدتها قبل راه را نشان داده و اعلام کرده بودند که: “ما دیگه رأی نمی دهیم”. همزمان با آن درعمل کمپین تبلیغی گستردهای به پهنای جامعه ایران در کوچه و خیابان و ادارات و محلات کار، در اتوبوس، مترو و در شبکههای اجتماعی برای به شکست کشاندن این مضحکه انتخاباتی پیش رفت. از این رو شکست این نمایش انتخاباتی برای سران و کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی هم قابل پیش بینی بود. کارگران و فرودستان، زنانی که روزانه زیر تازیانه نظام آپارتاید جنسیتی قرار دارند، مردم آزاده ایران که طی شش سال گذشته خیزشهای متعدد و یک جنبش عظیم سیاسی و انقلابی را تجربه کردهاند، مدتها است که نه تنها صندوق آرا، بلکه کلیت رژیم جمهوری اسلامی را آماج قرار داده اند. سران رژیم اسلامی هم می دانند که بیش از این نمیتوانند مردم را با فریب و تهدید به پای صندوقهای رأی بیاورند تا از این طریق مشروعیت انتخاباتی خودشان را به نمایش بگذارند. اکنون تنها کارکرد این نوع مضحکه های انتخاباتی یکدست کردن مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای و ارگانهای حکومتی برای حفظ ظرفیتهای سرکوب است.
در چنین شرایطی برای در هم شکستن استراتژی تشدید سرکوب و برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی داشتن یک استراتژی سوسیالیستی و انقلابی، سازمانیابی و شکل دادن به هژمونی طبقه کارگر در ابعاد سراسری برای پیشروی جنبش انقلابی جاری اهمیت عملی پیدا کرده است. شکست رژیم اسلامی در این نمایش انتخاباتی میتواند سکویی برای پیشروی مبارزه در راستای پاسخگویی به این نیازها باشد. جنبش کارگری ایران به رغم همه موانعی که سر راه دارد به پشتوانه تجارب اعتصابات، اعتراضات و مبارزات خود بویژه در یک دهه و نیم گذشته می تواند بر این موانع غلبه کند و سازمانیافته تر به میدان بیاید. حضور برجسته زنان در خیزشهای توده ای و انقلابی و نقش آنان در اعتراضات سراسری معلمان و بازنشستگان و در جنبش دانشجویی بیانگر ظرفیتهای بالای جنبش زنان در امر سازمانیابی است. جنبش دانشجویی نقش برجسته ای در زمینه سازمانیابی و همبستگی با دیگر جنبشهای پیشرو اجتماعی داشته است. مردم انقلابی کردستان با حضور خود در جنبش انقلابی سراسری بار دیگر نشان دادند که یک پای هر تحول سیاسی و انقلابی در ایران هستند. گسترش و تحکیم پیوند این جنبشهای پیشرو اجتماعی میتواند زمینه ساز تدارک اعتصابات سیاسی تودهای در سراسر ایران باشد. اعتصاباتی که توأم با راهپیمایی های خیابانی و تجمعهای اعتراضی قادر هستند دستگاه سیاسی، اداری و اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی را فلج کنند. اعتصابات سیاسی تودهای که اعتصابات کارگری ستون فقرات آن را تشکیل دهد، میتوانند انسجام صفوف نیروهای مسلح و سپاه پاسداران را در هم کوبد، شکاف درون صفوف این نیروها را عمیقتر کرده و نیروی سرکوب را زمینگیر کند و زمینههای سازمانیابی قیام و سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را فراهم آورد. چپ انقلابی و کمونیست باید تمامی توان خود را در این راستا متمرکز کند.
سرنگون باد رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست
چهاردهم اسفند ماه ۱۴۰۲ – چهارم مارس ۲۰۲۴
امضا: اتحاد سوسیالیستی کارگری، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری- حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان (اقلیت) و هسته اقلیت