روز جهانی کارگر در میان جنگ و آدمکشی و سیاستهای ریاضت اقتصادی طبقات حاکم پیش روی ماست. روز جهانی کارگر و روز جهانی زن از دستاوردهای با ارزش جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر است. اول مه روز اعلام کیفرخواست کارگری علیه نظم کاپیتالیستی و مناسبات اقتصادی، سیاسی و حقوقی متناظر بر آنست. شرایط در ایران اما متفاوت است و در کشاکش یک دوره انقلابی کارگران موقعیت ویژهای دارند و انتظارات ویژه تری از آنها بمثابه یک طبقه وجود دارد. جامعه ای با محوریت زنان علیه نظم کنونی بپاخاسته است. جنبش آزادی زن یک ستون قدرتمند افق برابری طلبی و رفع تبعیض در جامعه است که کمونیسم طبقه کارگر تاریخاً نمایندگی کرده است. فعالین جنبش آزادی زن باید تلاش کنند اول مه و مراسمهای آن با شرکت وسیع زنان برگزار شود.
کارگر یک طبقه اجتماعی است. کارگر فقط در فابریک و مرکز کار نیست، در جامعه زندگی میکند و مسائل جامعه روی زندگی وی تاثیر مستقیم دارد. کارگران نیروی وسیعی هستند، شاغلین، ارتش بیکاری و نیروی ذخیره کار، بازنشستگان، خانواده های کارگری، دانشجویان و محصلین و فرزندان کارگران، محرومانی که از چرخه اقتصاد به بیرون پرتاب شدند، گرسنگان و بی سرپناهان و… نیروی اجتماعی طبقه کارگرند و اکثریت وسیع اهالی کشور را تشکیل میدهند.
برای اول مه باید به این نیروی اجتماعی تکیه و برای بسیج آن تلاش کنیم. در جشن و تظاهرات و اعتراض و هر ابراز وجود کارگری، قرار است طبقه کارگر ابراز وجود کند و نه فقط “کارگران مرد” و یا فقط “کارگران زن”. لذا زن و مرد و خانواده کارگری در صف اول مراسمهای اول مه باید باشند. فعالیت در محلات کارگری، بکار گرفتن ابتکارات مختلف، بمیدان کشیدن گسترده و آگاهانه زنان در اینروز یک گوشه مهم کار و فعالیت برای تدارک مراسمها، اجتماعات و جشن اول مه است. این روز کارگر در مقابل نظم سرمایه داری است. این روزی است که کارگران میگویند دنیا باید دست ما باشد.
اول مه باید بزرگ داشته شود چون انسان را بزرگ میبیند و افق بزرگ و آزادیخواهانه ای را در مقابل بشریت میگذارد. این انتقاد اجتماعی که مبنای تمامی مشقت ها، تبعیض ها، نابرابری ها، سرکوب ها، تحمیل ها، و هرچه که با اراده انسان آزاد در تناقض است، با منفعت نظم کنونی یعنی سرمایه داری تطابق دارد و حکمت آنرا باید در نظم کنونی جستجو کرد. این افق که برپائی یک دنیای بهتر، یک جامعه مبتنی بر نیاز و آزادی و حرمت انسانها، امری عملی و ممکن و ضروری است.
افق طبقه کارگر ملی نیست، مذهبی نیست، جنسیتی نیست، استقلال طلب و خودمختاری طلب نیست، منفعت صنف خاصی را دنبال نمیکند، دین ویژه ای نمی آورد و در پی احیای سنت های عتیق و باستانی بشر نیست. کارگران میخواهند مبنای نظم مبتنی بر تبعیض و نابرابری، نظم مبتنی بر استثمار کار مزدی و مالکیت خصوصی را تغییر دهند. اول مه پرچم طبقه کارگر رادیکالی است که تغییر این جهان وارونه و نظم سرمایه داری را امر فوری خود میداند. اگر جنبشها و طبقات دیگر آزادی قسمتی و حقوق ویژه ای را نهایت اهداف خود قرار داده اند، طبقه کارگر در عین طرح خواستهای بلاواسطهاش که آنهم در چهارچوب رفاه همگانی قرار دارد، پرچم آزادی انسان از سلطه و انقیاد سیاسی و اقتصادی سرمایه داری و مناسبات بردگی مدرن مزدی را برافراشته است. این یعنی کارگر برای آزادی ناچار است همه را آزاد کند و در اسارت نگهداشتن بخشی از جامعه منفعتی ندارد. این یعنی طبقه کارگر آزاد نمیشود مگر اینکه کل جامعه را آزاد کند.
لذا روز کارگر روز صنف یا اصناف نیست، روز جنسیت خاصی نیست. روز کارگران کارخانه ها و کارگران مرد نیست. روز کارگران در این شهر و کشور معین نیست. این روز بشریت کار است. روز اکثریت عظیم جامعه که از طرق فروش نیروی کار بقای خویش را بازتولید میکنند. اول مه روز بشریت آزادیخواهی است که بدنبال راهی برای برون رفت از مشقات نظم کنونی است و افق آزادی خویش را در افق آزادی کارگری میبیند. اول مه، روز جهانی کارگر را هرچه باشکوه تر برگزار کنیم!
١١ آوریل ٢٠٢٤