در برابر یاوه گویی های پزشکیان و کاظمی؛ تشکل یابی و مبارزات پیگیر!
فاطمه عسگری
در طول ۵ سال گذشته بیش از پنج میلیون دانش آموز بدلیل فقر و نداری از تحصیل بازمانده اند در همین شرایط است که علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش عامل ترک تحصیل را خانواده ها و دانش آموزان می دانند و مسعود پزشکیان از لزوم تحول در نظام آموزشی کشور صحبت کرده و طبل توخالی میزند.
در پاسخ به وزیر، آمارها نشان می دهد بیشاز ۹۰۰ هزار دانشآموز به ویژه در مناطق محروم، فقط در طی کمتر از یکسال به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادهها، هزینه های سنگین ثبت نام و نبود امکانات و فضای آموزشی ترک تحصیل کرده اند.
بیائید به چند عامل ترک تحصیل بصورت ساده بنگریم!
در اکثر روستاهای دور افتاده و یا مناطق محروم با توجه به نبود فضای آموزشی، دانش آموز بدلیل نبود پایه بالاتر یا مجبور است همان پایه را تکرار بخواند یا ترک تحصیل کند و به دلیل فقر و مشکلات مالی خود و خانواده اش پس از ترک تحصیل عملا به کودک کار بدل شود.
به واسطه تحمیل و ترویج فرهنگ عقب افتاده اسلامی در بخشی از جامعه و سازماندهی کردن امکانات مختلف جهت به رسمیت شناختن ازدواج کودکان که چیزی جز تجاوز سیستماتیک به دختران نیست، شاهد ترک تحصیل دختران کم سن و سال بخاطر ازدواج هستیم. فلاکتی که موجب خودکشی موارد بسیاری از همین دانش آموزان را سبب شده است. ازدواجی که عامل و بانی آن حکومت زنستیز با قوانین عقب مانده اسلامشریعه دست در دست ایدئولوگ های آموزش و پرورش هر روزه امر ازدواج در سنین کوچک و معرفی زن بعنوان مادر در خانه را حتی در مدارس تبلیغ میکند.
علاوه بر مشکلات اقتصادی و ساختاری، تحمیل ایدئولوژی جمهوری اسلامی در آموزش و تداوم سرکوبگری در سطح مدارس روحیه و انگیزه دانشآموزان را در جهت پیشرفت تحصیلی تضعیف کرده است و حتی به عامل ترک تحصیل نیز بدل شده است.
وضعیت کنونی آمارهای خودکشی و ترک تحصیل دانش آموزان که عامل اصلی آن حکومت اسلامی و سیاستهای آن در قبال علم و آموزش و اهداف ایدئولوژیک و اقتصادی در سیستم آموزشی کشور است، نه تنها مورد نقد و اعتراض معلمان بوده بلکه توجه نهادهای بورژاویی آموزش در جهان را نیز به خود جلب کرده و حتی موجب اعتراض نیز شده است.
این سیاستها با سرکوب خلاقیت، ایجاد افسردگی و نگرانی از آیندهای مبهم، نبود حقوق انسانی و آزادی فردی دانش آموزان را به هر شکل ممکن نقض می کند. نمونه بارز این تحمیل ایدئولوژی، اعزام دانشآموزان به اردوهایی تحت عنوان” راهیان نور” است که با تعهدات بینالمللی ایران در زمینه حقوق کودک در تضاد است.
لازم به ذکر است که “راهیان نور” با ایجاد مراکز به اصلاح رفاهی از جمله؛ رستوران و مراکز استراحتی و غیره به بنگاهی سودآور برای افراد ذی نفوذی مانند محسن رضایی بدل شده است.
اظهارات اخیر رئیسجمهور در بازدید از دبیرستان ماندگار البرز درباره تحول در نظام آموزشی کشور، نیازمند بررسی عمیق است. وی با تأکید بر تغییر روشهای معلممحور به آموزشهای کارگروهی و تجهیز کلاسها به فناوریهای نوین گفت: «دانشآموزان باید توانایی حل مسئله، کار گروهی و غلبه بر موانع را بیاموزند.»
نسبت به شعارها و یاوه گویی های پزشکیان باید گفت؛ شما مگر به قول خودتان در تامین حقوق حداقلی معیشتی معلمان بهانه بودجه را پیش
نمیکشیدید؟! مگر سیاستهای شوک درمانی شما موجب فقر مضاعف عموم جامعه نشده است؟! مگر رویکرد شما و وزارت آموزش و پرورش تان تاکنون حتی یک قدم در جهت برطرف کردن حداقل نیازهای سیستم آموزشی برداشته است که چنین نسخه غیرواقعی برای دانش آموزان و فضای آموزشی می پیچید؟!
پزشکیان در حالی از استقرار سیستم و فناوری نوین و کارگروههای آن سخن میگوید که دانش آموزان مناطقی همچون سیستان و بلوچستان در کپر، روستاهایی در فضای باز و آن هم با پایه های محدود درس میخوانند. این چرندگویی در حالیست که حکومت اسلامی و آموزش و پرورش آن نمیخواهد حتی هزینه صرف ساخت مدارسی در سطح حداقلی کند و شاهد برگزاری کلاس ها با ظرفیت های چند برابر نسبت به گنجایش هر کلاس درس حتی در شهرهای بزرگ هستیم.
در چنین شرایطی آیا تحول در نظام آموزشی آن هم با شعارهای پزشکیان چیزی به جز فریب و یاوه گویی نیست؟! این در حالیست که انگل زادکان امثال پزشکیان در استاندارهایی متفاوت نسبت به بیش از ۹۰ درصد دانش آموزان کل کشور تحصیل میکنند.
پزشکیان و یا کاظمی بعنوان ریاست جمهوری و وزیر آموزش و پرورش که عوامل تداوم سرکوب معلمان آزادیخواه و حق طلبی که خواهان ارتقا سطح آموزش، استاندارد شدن فضای آموزشی، برچیده شدن تبعیضات طبقاتی و ایدئولوژی در آموزش و انطباق آموزش با سیستم جهانی بودند، حق ندارند تبلیغ ایجاد فناوری آموزش کنند.
تحول آموزشی، ابتدا باید بر محوریت توانمندسازی معلمان استوار باشد. نادیده گرفتن نقش معلمان در فرایند آموزش نه تنها ممکن نیست بلکه به کیفیت آموزش آسیب می زند. چنین محوری طبیعتا اولویت جمهوری اسلامی و آموزش و پرورش اش نبوده و نیست، بلکه اولویتشان بر پایه پولیسازی در آموزش، تحمیل آپارتاید جنسی و دینی در مدارس و دانشگاه و تبلیغ سیاستهای رژیماسلامی است..
لازمه استفاده از تجهیزات آموزشی از همه بیشتر انگیزه را می طلبد. همانطور که اشاره شد با توجه به فقر طبقاتی موجود در سطح کثیر جامعه و عدم برخورداری اکثریت خانوادها از رفاه معیشتی حداقلی و تداوم روند پولی سازی آموزش و بخصوص وجود برنامه های ایدئولوژیک در مدارس شرایط روحی خوبی که این انگیزه را به آنان بدهد را از بین برده است.
به صراحت باید گفت امثال پزشکیان و وزیر آموزش و پرورش دشمن اصلی آموزش، پیشرفت و ترقی سیستم آموزشی و دشمن درجه یک معلمان و تشکل های مستقل شان هستند و تنها با مبارزات در قالب تشکل های مستقل فرهنگیان ابتدا در راستای برآوردن حداقل ترین خواست های سلب شده و در ادامه در جهت ارتقا سیستم آموزشی و به روز رسانی آن منطبق بر استاندارهای جهانی آن هم از طریق مبارزه به رادیکالترین شکل آن در مدارس و کف خیابان است که میتواند محقق شود، نه از طریق باور کردن شعارها و یا مذاکرات به روش نهادهای پرو رژیمی و یا مطالبه گری از حکومت همانند جریان ۲ خردادی.
قطعا خواست جامعه و معلمان و دانش آموزان سرنگونی جمهوری اسلامی است، اما در شرایط و باتوجه به مختصات کنونی برای محقق شدن خواست های طبقاتی، معیشتی و کلان و همچنین در راستای ارتقا سیستم آموزشی، تقویت تشکل یابی در سطح سراسری است که میتواند خواست های معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته را گام به گام محقق ساخته و گام بجلوی مبارزاتی را با اهداف کلان همراستا با مبارزات طبقه کارگر محقق سازد.
16 ژانویه 2025