مقالات

گزارش یک شاهد عینی اززن کشی در اقلیم کردستان به زبان آلمانی ترجمه جلال محمود زاده

نویسنده گزارش بخاطر مسائل امنیتی خود را (الف-الف) معرفی میکند
مردم اقلیم کردستان عراق قربانی زن کشی سیستماتیک
” میگشند، از میان میبرند و به فراموشی میسپارند”
سلیمانیه کردستان عراق ۶ ژوپن ۲۰۲۴

در یک قبرستان آفتاب سوخته در سلیمانیه کردستان عراق، سکوت مرگباری بر گورستان فراموش شده ای بدون ترحیم کننده ای حکم فرما است.جاییکه صدها زن در سایه زن ستیزی سیستماتیک و آشکار به قتل رسیده اند. زنانیکه در گورستانی با سنگ قبرهای بی نام و نشان آرمیده اند.

زن ستیزی، ترور و قتلهای ناموسی مدتهاست شمال عراق از هم کسیخته را زیر یوغ پدرسالاری وحشی و خشنودت زده، مثل طاعون در خود بلعیده است. اغلب این قربانیان زنانی هستند که بر خلاف سنتهای ارتجاعی پدر- مرد سالارانه و مسلح حاکم، رفتار کرده اند. و در درجه اول بدست خویشاوندان نزدیک خود به قتل رسیده اند.
در گورستان سیوان در سلیمانیه دومین شهر اقلیم کردستان عراق، بسیاری از زنان و دخترانی که توسط خویشاوندان خود به قتل رسیده اند، با سنگ قبرهای بی نام و نشان به معنی واقعی خود چال شده اند. حاکمان محلی قسمتی از گورستان را به حال خود رها کرده اند تا قاتلین زنان شبانه در خفا بدون مزاحمت و تشریفات قربانیان خود را چال کنند.
روزگاری ابراهیم وکیل و فعال حقوق زنان در کردستان عراق تحقیق میکند تا علت مرگ زنان و دختران و احتمالا نام و مشخصات این قربانیان را شناسایی کند.

وکیل ۳۳ ساله که مرتب به گورستان سر میزند، در کنار سه قبر پهلو به پهلوی هم ایستاده و تعریف میکند:
یک زن، یک مرد و یک کودک در اینجا آرمیده اند. این زوج بدون اجازه خانواده عاشق هم میشوند و کودکی را بدنیا میاورند. آنها از ترس خانواده سعی میکنند از عراق خارج شوند تا زندگی خود و بچه خود را نجات دهند. ولی بزرگان قبیله آنها را پیدا میکنند. هر سه را به قتل میرسانند و جنازه آنها را شبانه با خیال راحت در این گورستان با سنگ قبرهای مجهول النام چال میکنند.

قاتلین مخفوف اصولا شبانه جنازه ها را به گورهای بی نام و نشان میسپارند تا به اصطلاح آبرو و حیثیت خانواده و قبیله لکه دار نشود.

هر چند آمار دقیقی در دست نیست ولی عثمان صالح یک گورکن ۵۵ ساله در گورستان سیوان تعریف میکند که او به تنهایی در پانزده سال گذشته قریب به دویست جنازه قربانیان قتل ناموسی را به گور سپرده است. بعضی ها شاید فقط سیزده ساله بودند که با گلوله یا آتش زدن و یا خفه کردن به قتل رسیده اند..

آمارهایی رسمی تر زنگ خطر را به صدا در میاورند. طبق آمار سازمان ملل سالانه بیشتر از یک میلیون زن و دختر جوان در عراق قربانی خشونت میشوند.
این خطر با افزایش هر بحران سیاسی و اجتماعی و جنگ‌های محلی و قبیله ای بیشتر و بیشتر میشود.
این وکیل اضافه میکند:

حاکمان اقلیم کردستان در رسانه های عمومی غربی سعی میکنند با ژست”منطقه با ثبات و امنیت نسبی خود را پیشرفته و “ کردهای خوب” نشان دهند. ولی جاییکه قاتلین کشتار و خشونت سیستماتیک علیه زنان بدون مجازات میماند و این قربانیان بی دفاع و پشتیبان را با قاتلینشان تنها گذاشته میشوند، چهره نه چندان پنهان این حاکمان پلید را نشان میدهد.
پدر ژیزا جوهر ، زن ۱۷ ساله حامله (دوقلو) تعریف میکند که دامادش دخترش را با بنزین به آتش میگشد و او چند روز بعد میمیرد. قاتل همه چیز را انکار میکند و مدعی میشود که همسرش خودکشی کرده است. پلیس هم به این ادعا بسنده میکند.
طبق خبرگزاری فرانسوی( آ اف پ) در سال ۲۰۲۱ در اقلیم کردستان ۴۵ زن به قتل رسیده اند. سال قبل تر ۲۵ مورد بوده است. ولی آمار غیر رسمی دهها برابر این است.طبق این آمار از سال ۱۹۹۱ در مناطق اقلیم حدود ۳۵۰۰۰ زن و دختر جوان قربانی قتل ناموسی شده اند.

بعلاوه سالانه هزاران زن قربانی خشونت‌های خانگی میشوند که از ترس مجازات خانواده و عدم اعتماد به حکومت و احزاب محلی به اتحادیه میهنی و بارزانی مراجعه نمیکنند.

زنان نافرمان را به گلوله میبندند، خفه میکنند و یا به آتش میگشند. و این آمارها شامل جنازه هایی بیشماری نمی‌شود که در خارج از منطقه کردستان عراق پیدا میشوند.

با توجه به اینکه اسم و مشخصات مقتولین بر سنگ قبر آنها غایب است، مقایسه این آمار با آمار پزشگ قانونی بیمارستان‌ها غیرممکن میشود

رئیس پزشگی قانونی بیمارستانی به اسم مستعار ب-محمد تعریف میکند که در طی ۲۱سال خدمت خود صدها مورد قتل زنان را رسیدگی کرده است. که اغلب به گلوله بسته شده اند و یا با دست و یا طناب خفه شده اند و یا به آتش گشیده شده اند. بعضی ها با یک گلوله و بعضی را با ده گلوله گشته اند و بعضی را زنده زنده به آتش گشید اند که شناسایی آنها غیر ممکن بوده است.

زن ۴۳ ساله ای به نام بناز جماعلی تعریف میکند که شوهرش به او حمله کرده و با شانس و زحمت زیاد توانسته به خونه پدری فرار کند. برادر خودش بدتر از شوهر او را وحشیانه کتک زده است. بینی اش شگسته . برادرش دستور داده باید برگردد و کاملا از شوهرش اطلاعت کند. برادرش در مقابل چشمان دو بچه اش اسلحه را به طرف او دراز کرده است.
این زن میگوید: من همیشه ترسم از این است که سرنوشت من هم مثل بقیه زنانی باشد که در قبرهای بی نام و نشان بی جان افتاده اند.
بناز جماعلی بلاخره با فرار خطرناکی توانسته خود را از حاکمیت باندهای اتحادیه میهنی و بارزانی نجات دهد و از عراق فرار کند.
***