بايد اين جنگ ارتجاعى و تروريسم هوائى فورا خاتمه يابد!
جمال كمانگر
بمباران و موشكباران جغرافياى ايران توسط رژيم اسرائيل جامعه ايران را با مخاطرات جدى روبرو كرده است. اسرائيل كمتر از ٢٤ ساعت از دور اول حملات هوائى به ايران، بمباران زير ساختهاى صنعتى و اقتصادى در سراسر ايران را شروع كرده است. اسرائيل نيروى نيابتى آمريكا و ناتو در خاورميانه است. بدون چراغ سبز و همكارى گسترده نظامى و اطلاعاتى آمريكا و ناتو جرات درگيرى نظامى در اين ابعاد را ندارد. مسئله هسته اى رژيم بهانه اين حمله است. همانطور كه بهانه حمله آمريكا و متحدين غربى اش در سال ٢٠٠٣ به عراق بود. اين سناريوئى آشنا براى به تسليم وا داشتن “دول سركش” كه در چارچوب بلوك بندى جديد در خاورميانه و جهان غرب نميگنجند! عراق، ليبى، سوريه و نوبت به ايران به عنوان يكى از بزرگترين كشور هاى خاورميانه از لحاظ منابع طبيعى و انسانى رسيده است.
وقتى غرش موشكها و هواپيماها بصدا درآمدند منافع طبقه كارگر براى شكست كشورهاى درگير كنار گذاشته ميشود! اين تروريسم هوائى و موشكى بى طرف و پاسيو ندارد! ما كمونيستها بايد از زاويه و منفعت عام طبقه كارگر به آن برخورد كنيم. سئوال این است که پيروزى در جنگ هوائى و موشكى رژيم كودكش اسرائيل و رژيم اسلامى چه ارمغانى براى طبقه كارگر دارد؟
طبقه كارگر هميشه جناحها و كشورهاى درگير را زير ذربين قرار ميدهد و با وسواس از طرف مترقى و پيشرو در جنگ دفاع ميكند. اما در اين وضعيت جنگى معين برترى نظامى رژيم كودكش اسرائيل به معنى ادامه فضاى جنگى، سركوب اعتراضات و جنبش هاى اجتماعى در ايران و خطر سناريو سياه به بار خواهد آورد. ناتانياهو جنايتكار جنگى است و بايد دستگير و محاكمه شود. ناتانياهو صلاحيت اينرا ندارد كه از “آزادى و دمكراسى” براى فرداى بعد از رژيم اسلامى حرف بزند. فعلا ايشان پرونده مفتوح نسل كشى فلسطينيان در دادگاه بين المللى دارد.
از نظر طبقه كارگر پيروزی و شكست طرفين اين مناقشه خونين ربطى به “آزادى و دمكراسى” و “ممانعت از گسترش سلاح هسته اى ” ندارد. دول سرمايه دارى و رژيم اسرائيل بزرگترين زرادخانه هسته اى جهان را در اختيار دارند. قلدرى نظامى و باجگيرى از دولتهاى كه توان دفاع از خود را ندارند بخشى از سياست إرعاب دول امپرياليستى است.
طبقه كارگر نبايد موضع پاسيو و غير انتقادى از طرفهاى درگير داشته باشد. از منظر قدرتهاى امپرياليسيتى شكست يا پيروزى به معنى تصرف يا از دست دادن هژمونى سياسى، الحاق سرزمينهاى ديگر و برترى نظامى است.
نبايد طبقه كارگر سرنوشت خود را به طرفهاى درگير در بحران اخير بين رژيم اسلامى و اسرائيل و متحدان غربى اش وصل كند اين موضعى غير قابل دفاع أست. سياست درست اين است كه طبقه كارگر در ايران و اسرائيل و سراسر جهان عليه هر دو كمپ تيروريستي و جنايتكار متخاصم به ميدان بيايند. انتظار از كشورهاى سرمايه دارى كه عامل صلح و ثبات باشند، انتظارى بيهوده است. حرص و و ولع سرمايه دارى براى گسترش امپرياليستى و فتح بازار هاى توليد و صدور كالا كه كاملا در چارچوب نظم جديد هضم نشده اند سيرى ناپذير است. جنگ كنونى هيچ منفعت اقتصادى، سياسى و دفاعى براى توده مردم على العموم در ايران ندارد. اين مردم عادى هستند كه بار جنگ و كشتار و تحریم را بدوش ميكشند نه دولتمردان در کاخهای شیشه ای!
دامن زدن به جنگ و اشغال نظامى محصول رقباتهاى امپرياليستى بين كشورهاى مختلف سرمايه دارى براى كسب هژمونى و كنترل و استثمار نيروى كار مناطقى است كه بطور كامل زير سلطه بلوك باجگير غرب درنيامده اند. منافع ملى تنها بهانه اى براى قرار دادن توده هاى زحمتكش مردم تحت سلطه اذلى و ابدی سرمايه دارى است.
رسالت بلافصل سوسیالیسم، رهایی معنوی پرولتاریا از قیمومیت و ایدولوژی ناسیونالیستی بورژوازی است. بايد لفظ توخالی ناسیونالیسم را به عنوان ابزار سلطه بورژوازی در پوزيسيون و اپوزيسيون رسوا كرد. در حال حاضر تنها راه اصولی دفاع از استقلال واقعی طبقه كارگر و خواهان خاتمه فورى تروريسم هوائى و موشكى رژيم كودكش اسرائيل است. دستور كار طبقه كارگر ادامه مبارزه انقلابی براى سرنگونى رژيم اسلامى و انقلاب كارگرى است. کارگران میهن ندارند و دفاع از انترناسیونال سوسیالیستی وظیفه اصلی آنهاست.
ژوئن ۲۰۲۵