مصاحبه ها

در باره بیانیه “تقابل با آلترناتیوهای راست و بورژوائی” گفتگو با ناصر مرادی و صالح سرداری

در باره بیانیه “تقابل با آلترناتیوهای راست و بورژوائی”
مصوب کنگره نهم حزب
گفتگو با ناصر مرادی و صالح سرداری

کمونیست هفتگی: کنگره نهم حزب بیانیه ای را در باره ضرورت تقابل با آلترناتیوهای راست و بورژوائی تصویب کرد. ضرورت این بیانیه چیست و در کشمکش سیاسی جاری در ایران به کدام مسئله مشخص جواب میدهد؟

ناصر مرادی: ضرورت تصویب و انتشار بیانیه تقابل با آلترناتیوهای راست و بورژوایی در کنگره نهم حزب، برمیگردد به صحنه سیاسی ایران و بحرانهای لاعلاج جمهوری اسلامی. همه حالا اذعان دارند که رژیم اسلامی در ایران، با بحرانهای اقتصادی، سیاسی و حکومتی همراه با انزوای بین المللی و منطقه‌ای روبروست و سیر اضمحلال و فروپاشی این رژیم در چشم انداز است. در چنین شرایطی جنبشهای اجتماعی و آلترناتیوهای طبقاتی برای بسیج نیرو مطابق سیاستها و تاکتیک های معین جنبش خود، برای پاسخ گویی به معضلات و مساِئل اجتماعی و سیاسی جامعه، در قالب احزاب و جریانات مختلف ظاهر می شوند و تلاش می کنند آلترناتیو طبقه و جنبش خود را برای هدایت و رهبری آینده جامعه ایران شکل دهند و جلو صحنه بیاورند. با تشدید بحرانهای همه جانبه و لاینحل رژیم و گسترش اعتراضات وسیع اجتماعی و در متن بی اعتباری و نفرت عمومی مردم از رژیم اسلامی و همه جناحهای حکومتی، عرصه و مجالی برای اپوزیسیون راست و نمایندگان جنبشهای بورژوایی باز شده است که بتوانند عرض اندام کنند و خود و احزاب و جریانشان را بعنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی مطرح کنند. از جمله این جریانات، ناسیونالیسم پرو غرب و طرفداران رژیم سابق با محوریت “رضا پهلوی” و جنبش ملی اسلامی شامل دوخردادیهای سابق، “اصلاح طلبان” رانده شده از قدرت و نیروها و محافل سیاسى‌اى که با پرچم هاى ایدئولوژیک گوناگون به این طیف تعلق دارند با همراهی بخشی از نیروهای احزاب ناسیونالیست و فدرالیست‌چی در کردستان، با طرح پروژه‌هایی مانند رفراندم، کنگره ملی، شورای مدیریت گذار، اتحاد برای دمکراسی و حقوق بشر، با تاکید بر گذار مسالمت آمیز و بدون خشونت از جمهوری اسلامی می خواهند طبقه کارگر و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی را از هر نوع عمل انقلابی باز دارند و ارکان نظام سرمایه داری و ماشین سرکوب و ارگانهای مافوق مردم دست نخورده باقی بماند و خود را بعنوان آلترناتیو و جانشین جمهوری اسلامی قالب و ملزومات یک دولت انتقالی بدون دخالت مردم را فراهم کنند. افراد و احزاب ناسیونالیست عظمت طلب طرفدارغرب و رژیم سابقی که از لحاظ اقتصادی طرفدار بازار آزاد و از لحاظ سیاسی ضد کارگر و آنتی کمونیست و از لحاظ فرهنگی مذهب و افکار و نهادهای سنتی را تقدیس و همیشه بعنوان اهرم حفظ قدرت مورد استفاده قرار داده اند، در تلاش هستند که یکبار دیگر آلترناتیو حکومتی و دست راستی خود را امتحان کنند. این بیانیه اعلام می کند در متن این کشمکش و مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، ما کمونیستها و طبقه کارگر و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی باید یک به یک تمام طرحها و پروژه های احزاب و جریانات دست راستی را افشا و هر نقطه سازشی را برای استمرار و حفظ نظام مبتنی بر استثمار و نابرابری و تبعیض مردود اعلام کنیم و آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی را مبنای مبارزه برای رهایی از هر نوع ستم و استثمار و نابرابری قرار دهیم.

کمونیست هفتگی: چهارچوب سیاسی بیانیه “تقابل با آلترناتیوهای راست و بورژوائی” چیست و تاکیدات حزب در این بیانیه به چه موضوعی جواب میدهد؟

صالح سرداری: این بیانیه تلاش دارد با توجه به اوضاع و احوال سیاسی در جامعه و اعتراضات و مبارزات رادیكال سرنگونی خواهانه كه از دو سال قبل اوج گرفته و به بستر اصلی سیاست ایران بدل شده است، نقشه و سیاست نیروهای راست و ارتجاعی را نشان دهد. همه میدانند كه جریانات راست و ارتجاعی اپوزیسیون در سالهای اخیر بیش از پیش به تكاپو افتاده اند، ابتدا كنفرانسهائی در کشورهای مختلف و عمدتا پنهانی از جمله در لندن و پراك و استكهلم با امكاناتی كه دول مرتجع در اختیارشان گذاشته اند را برگزار كردند. در ادامه و البته شکست این اقدامات و اختلافات درونی شان، همین تلاشها را با همان اهداف در اشکال جدیدتری پیش بردند و هر از چند گاهی پروژه ای علم کردند؛ مثلا جریانی فاشیستی و علناً ضد کمونیست مانند “فرشگرد”، طرح رفراندم، بیانیه چهارده نفر، کنگره ملی، شورای مدیریت گذار، اتحاد برای دمکراسی و حقوق بشر و غیره از این دست هستند.

حزب ما در این بیانیه تلاش میكند كه اولا ماهیت این جریانات و اهداف آنها را به روشنی نشان دهد. میخواهد به كارگر و زحمتكش آن جامعه بگوید كه این جریانات میخواهند از بالا جابجایی قدرت صورت بگیرد و مردم در آن نقشی نداشته باشند. بیانیه میخواهد تجربه انقلاب سال ٥٧ را گوشزد كند كه چگونه سلطنت وقتی دیگر نمیتوانست در مقابل امواج انقلابی بماند؛ دستور دادند که شاه از کشور بیرون برود و شاه رفت اما خمینی را آوردند و جمهوری اسلامی را به مردم انقلابی تحمیل کردند. البته این پروسه بسادگی پیش نرفت، دست انداز داشت، مردم محاسبات و معامله و بند و بست اینها را بهم زدند، قیام کردند و دوره ای وقت خریدند اما نهایتا جمهوری اسلامی در متن سکوت و نظاره جهانی آن انقلاب آزادیخواهانه را به خون كشید و مسقر شد. بیانیه به طبقه کارگر و اردوی آزادیخواه میگوید که این تجربه بسیار گران تمام شده است و طبقه كارگر و اكثریت آحاد آن جامعه باید هوشیار و آگاه باشند. نباید یکبار دیگر اجازه دهند که جریانات راست و ارتجاعی بر موج اعتراضات رادیكال و انسانی آنها سوار شوند و نظم سابق را در شکل جدیدی اعاده کنند. مردمی كه هر روز در چهارگوشه آن جامعه برای آزادی و رهایی مبارزه میکنند مستحق جامعه بهتری هستند و در جریان این جدال تعیین کننده باید دوستان و دشمنان خود را تشخیص دهند و با افقهای ارتجاعی و نیروهای دست راستی مرز روشنی داشته باشند و ماهیت واقعی اینها را خوب بشناسد. اینكهً رژیم هار اسلامی این همه جنایت در حق مردم كرده است نباید به کمک رسانه های مزدور امتیاز و دستمایه ای برای جریانات راست شود كه بقدرت پرتاب شوند و كماكان طبقه كارگر و مردم سهم شان از آینده استبداد و استثمار باشد. جریانات راست و ارتجاعی اپوزیسیون صرفا جابجایی در قدرت سیاسی را میخواهند، دعوایشان درون خانوادگی و درون طبقاتی است؛ میخواهند مثلا بجای سرمایه داران “آخوند”، سرمایه داران مكلا و کراواتی ها سر كار بیایند و اساس نظم کنونی و بنیادهای استثمار و بیحقوقی را نگاهدارند. حزب حکمتیست و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران اهداف و آرمان تماما متمایزی دارد و آنچه می بینیم تقابل دو راه حل چپ و راست در مقیاس جامعه است. امری که امروز در هر گوشه ایران بروشنی قابل روئیت است.

کمونیست هفتگی: آیا تلاشهای جریانات راست تاکنون بجائی رسیده است و یا در میان مردم جائی پیدا کرده است؟ اگر نه، این بیانیه چه جایگاهی دارد؟

ناصر مرادی: جریانات راست و بورژوایی طبیعتاً بخشی از بورژوازی را با خود دارند و به این اعتبار همزمان منابع زیادى را در اختیار دارند. از امکانات مادی و رسانه ای بسیاری از جمله، بی بی سی، سی ان ان، تلویزیونهای دیگری مانند ایران اینترناسیونال و صدای آمریکا و من و تو مرتب دسترسی وسیعی را با مردم و جامعه فراهم می کنند. مهمتر اینکه حمایت سرمایه داری و دولتهای ارتجاعی و ضد کارگر و ضد اهداف پیشرو را کمابیش در یکدوره تحول باخود دارند. تا آنجا که به جریانات طرفدار رژیم سابق برمیگردد، درست است در شرایط حاکمیت و بربریت جمهوری اسلامی، رضا پهلوی امروز دُم در آورده و ادعای دمکراسی و حقوق بشر می کند، اما مردم ایران بیاد دارند تا روز آخر انقلاب ٥٧ بر روی مردم شلیک کردند و زندان و شکنجه و ساواک را فراموش نکرده اند. مردم ایران اینها را سرنگون کرده اند. در نتیجه شانس زیادی ندارند اما از امکانات و پشتیبانی غرب و بورژوازی طرفدار غرب برخورداند، بنابراین باید در مقابلشان سدی ایجاد کرد.
جنبش ملى – اسلامى هم تا زمانیکه که جمهورى اسلامى در حکومت باشد میدان مانور و عرض اندام دارند اما از دیماه ٩٦ به بعد ستاره اقبالشان رو به افول است. جریانی شکست خورده اند و نیروهایشان تدریجاً به کمپ راست پروغرب ملحق میشود. از این تاریخ ببعد مبارزه برای سرنگونی رژیم با شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگر تمام است ماجرا”، مجاری رفراندوم در جمهوری اسلامی و طرحهایی برای اصلاح رژیم از طرف این جنبش را به محاق برد. بویژه با به میدان آمدن وسیعتر جنبش طبقه کارگر و طرح راه حل شورائی و شعار اداره شورایی و اعتراضات میلیتانت توده ای در آبانماه ٩٨ برای سرنگونی رژیم، پرونده شان بسته شد و شانس شان برای حفظ نظام و اصلاحات از بالا بسیار کوچک و حتی مهجور است. اما این موقعیت ورشکسته به این معنی نیست که قابلیت آنرا ندارند که با تحولات رنگ عوض کنند و پروژه های دیگری را برای تقابل با رادیکالیسم و دفاع از ارتجاع بکار نگیرند. بنابراین ضرورت تصویب و اعلام این بیانیه تلاش و مبارزه مداوم ما است برای افشای هر نقطه سازشی که در سیر مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی قرار داده میشود، تقابل با هر بسته بندی و آرایش جدید و آلترناتیو راست است که با برخورداری از امکانات مادی و رسانه ای، چه از طریق توطئه و بند وبست و چه از طریق سازش با بخشی از بورژوازی و دستگاه سرکوب حاکم، اهداف طبقه سرمایه دار و جنبشهای بورژوایی ایران را نمایندگی میکند.

کمونیست هفتگی: یک بخش از نیروهای راست در صحنه سیاست کردستان فعالیت دارند. پروژه سیاسی این نیروها کدامست و کجای سیاست ایران و کردستان قرار دارند؟

صالح سرداری: نیروهای راست و جنبش ناسیونالیسم کرد در كردستان و از جمله حزب دمكرات كردستان ایران، با تكیه بر ستم ملی كه رژیمهای سلطنتی و جمهوری اسلامی بر مردم كردستان اعمال کردند، همیشه تلاش كرده كه از این ستم ملی استفاده كرده و خواستار سهیم شدن در قدرت شوند .

در همان روزهای بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی كه مردم كردستان تحت رهبری كمونیست ها و چپ ها علیه سركوبگری رژیم اسلامی و دفاع از دستاوردهای انقلاب مبارزه و مقاومت میكردند، ناسیونالیست ها و در راس آنها حزب دمكرات كردستان به سازش و مماشات با رژیم پرداخت و به خمینی جلاد لبیك گفتند. حتی زمانی که “هیئت نمایندگی خلق كرد” تشكیل شده بود و خودشان هم در آن حضور داشتند، چند بار با رژیم وارد مذاكره پنهانی و آشكار شدند. آنها دراین توهم بودند که خمینی به آنها “خودمختاری” مورد نظرشان را خواهد داد. اما خیلی زود این توهمات دود شد و هوا رفت و جمهوری اسلامی به رهبری خمینی نه فقط كوچكترین امتیازی به آنها نداد بلکه با اعزام ارتش و نیروی سرکوب و سازماندهی قتل عام و تحمیل جنگ به مردم کردستان پاسخ داد.

اكنون هم این نیروها و احزاب ناسیونالیست از جمله دو حزب دمكرات و دو سازمان زحمتکشان که نام “كومله” را برخود گذاشته اند، در نهادی بنام “مركز احزاب كردستان” باهم کار میکنند و تلاش دارند بعنوان بلوکی ادای “نمایندگی مردم کردستان” برای مذاکره و بند و بست با رژیم اسلامی را درآورند. اما این تلاشها باتوجه به ماهیت ضد جامعه و راست نیروهای تشكیل دهنده این مركز و بی ربطی واقعی شان به مسائل و مشکلات مردم کارگر و زحمتکش تاکنون نتیجه ای نداده است. هدفی که این جبهه ناسیونالیستی دارد همان هدفی است که حزب دمکرات در ابتدای انقلاب ٥٧ داشت، مذاکره با رژیم و توافق و بند و بست از بالای سر مردم با هدف گرفتن اختیارات و برسمیت شناخته شدن بعنوان “نمایندگان مردم کرد” و سهیم شدن در بخشی از قدرت. در راستای این تلاشها که طی سالهای گذشته بکرات و بصورت مخفیانه در جریان بوده، در كشور نروژ با میانجیگری سازمانی نروژی، چند مورد با افرادی از رژیم اسلامی نشست داشتند. هنوز کسی نمیداند که دراین جلسات دقیقا چه گذشته است. این دریوزگی و استمداد از رژیم جنایتکار و مستبد جمهوری اسلامی بحدی شرم آور بود كه حتی این سازمانها جرات دفاع از آن را نداشتند، توسط کسانی دیگر افشا شد و اینها ناچار شدند که به آن اعتراف کنند. جالب است که این نشست ها با نیروهای امنیتی و نمایندگان جمهوری اسلامی در فاصله خیزشهای توده ای دیماه ٩٦ و آبانماه ٩٨ یعنی درست وقتی که مردم انقلابی با گلوله های جمهوری اسلامی بر خاک می افتادند صورت گرفته است و همین ماهیت واقعی این جریانات و بیربطی شان به مبارزه مردم در سراسر ایران و از جمله در کردستان را با شفافیت بیان میکند.

در این نشست و بند و بست جریانات ناسیونالیست با حکومت اسلامی، رژیم آنها را تهدید كرده و خواسته که هیچ نوع فعالیت و عملیاتی علیه رژیم نداشته باشند وگرنه آنها را در كردستان عراق مورد هدف قرار خواهد داد. كمااینكهً سال گذشته مقرات احزاب دمكرات را با موشك مورد هدف قرار داد و تعدادی از كادرها و اعضای رهبری آنها جان خود را از دست دادند. این احزاب روش کار و سیاست شان در راستای تلاش برای بند و بست با حکومت و بدور از اطلاع جامعه است. اما جامعه كردستان دارای سنت مبارزاتی، سنت تحزب و شناخت عمیق از رژیم اسلامی است. جامعه ای كه در آن كمونیسم و چپ طی چهار دهه یک جنبش و نیروی اجتماعی و قدرتمند حضور داشته، به افکار و حرکت مردم کارگر و زحمتكش شکل داده، حافظه تاریخی دارد، علیرغم فضائی که نیروهای امنیتی بعضا و در مقاطعی برای جریانات بی ربط به آن جامعه اعم از اسلامی و ناسیونالیستی باز کرده، نتوانستند به این چهارچوبهای ریشه دارتر فائق آیند. نهایتا اینها میان نیروهای بورکرات و بعضا بازاری و دوخردادی توانستند در متن تاثیرات فضای کردستان عراق بر جامعه ایران جای محدودی پیدا کنند. مردم انقلابی و چپگرا در کردستان علیرغم همه سركوبگری و اعدام و زندانی كردن فعالین سیاسی و رهبران كارگری در مقابل تبعیض و بی حقوقی از خود دفاع كردند، كوتاه نیامدند و از اهداف و آرمانهای سوسیالیستی دفاع کردند. با توجه به اوضاع واقعی در کردستان این نیروها در یک شرایط انقلابی جائی در جامعه کردستان ندارند، به همین دلیل یا به روش جریانات راست و رژیم چینجی اپوزیسیون متکی میشوند و یا بطور موسمی ساز مذاکره و بند و بست با رژیم اسلامی را کوک میکنند.

کمونیست هفتگی: بتدریج و هرچه جلوتر میرویم، در اجتماعات اعتراضی در ایران شعارهائی علیه نیروهای دست راستی مطرح میشود. آخرین مورد در اجتماعات ٢١ دیماه تهران بود. تبئین و تحلیل شما از این رویداد چیست؟ دلائل واقعی و سیاسی این شعارها کدامند؟

ناصر مرادی: رویدادهای دیماه در نگاه اول بوضوح نشان داد جمهوری اسلامى در مقابل نفرت مردم به بن بست رسیده است. جامعه با اعتراضات وسیع و تظاهرات میلیتانت و شعارهای انقلابی براى نفى کامل جمهورى اسلامى آماده تر شده است. اکنون مردم به این نتیجه رسیده اند که به هر نیرویی که از اصلاحات، از رفراندوم، از انتخاب میان بد و بدتر سخن میگوید، توهمی نداشته باشند. مردم به تجربه دیده اند در جریان مبارزه و اعتراضات آبان ٩٦ و دیماه ٩٨ احزاب دست راستی در مقابل این مبارزات آنها قرار گرفته و با ترفند “خشونت گریزی” عملا زیر بغل رژیم را گرفته و مردم را از دست زدن به عمل انقلابی منع می کنند. مردم و اردوی انقلابی دیگر شاه و آقا بالاسر نمی خواهند. شعار “نه شاه میخوایم نه رهبر، نه بد میخوایم نه بدتر” پرونده احزاب و جریانات راست را دارد به بایگانی میسپارد. با این وجود طبقه کارگر و توده محروم جامعه باید هوشیار باشند. بورژوازی و طبقه سرمایه دار و احزابش، به سادگی میدان را خالی نمی کنند. در نتیجه و دراین شرایط ضروری است که جنبش کارگری و رهبران جنبشهای اجتماعی برسر شعارها و آلترناتیو و رهبری انقلابی و سوسیالیستی در مسیر سرنگونی رژیم اسلامی تاکید و هر نقطه سازشی با جمهوری اسلامی را درهم شکنند. این شعارها نشان یک پختگی سیاسی، نشان قطبی شدن سیاست در ایران، نشان تقابل افقهای چپ و راست در مقیاس اجتماعی در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی است. براین حقیقت بنیادی که ما همواره بر آن پای فشرده ایم تاکید دارد که از عینک تحولات ٥٧ نمیتوان به استقبال تحولات امروز رفت، آن جامعه زیر و رو شده و این تحولات عظیم خود را در هر گوشه و هر تحرک سیاسی و آزادیخواهانه نشان میدهد.

کمونیست هفتگی: این بیانیه کدام بار عملی و سیاسی برای حزب دارد؟ حزب حکمتیست با این بیانیه خود را به کدام جهت سیاسی و تاکتیکی متعهد میداند؟

صالح سرداری: برای حزب حكمتیست معنای عملی این بیانیه اینست كه حزب چه راساً و چه همراه اردوی انقلابی و جنبش طبقه كارگر و كمونیستهای ایران، در سیر مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، طرح ها و نقشه های جریانات راست را نقد و افشا کند و به شکست بکشاند. از لحاظ عملی از هم اكنون نقشه ها و سیاست های اینها را منزوی كند. حزب ما همراه با كمونیستها باید آلترناتیو انقلابی و سوسیالیستی و كمونیستی را برای تقابل با همه نیروهای راست و ارتجاعی تقویت كند، علیه کلیت بورژوازی و اهداف ارتجاعی و ضد کارگری آنها بایستد و در هر قدم ملزومات این کار را فراهم کند. ما همراه و در پیشاپیش صفوف جنبش رادیکال کارگران برای تحقق اهداف بلافصل سوسیالیستی خود تلاش میکنیم. بدون تردید بورژوازی بیکار نمی نشیند و آنها هم تلاش دارند به نتایج مورد نظر خود برسند. این یک جنگ واقعی طبقاتی است که جبهه ها و صحنه های مختلفی دارد. آگاهی جنبش طبقه ما بر چهاچوب اوضاع عمومی و مخاطراتی که در سر راهمان قرار دارد، معنی کردن این آگاهی و خط مشی به سیاست و تاکتیک و روش کار و برداشتن موانع سر راه، از جمله افشا و به شکست کشاندن تحرکات اپوزیسیون راست ایران برای موج سواری و مصادره کردن مبارزه و تلاش آزادیخواهانه مردم کارگر و زحمتکش، وظیفه تعطیل ناپذیر ما بعنوان حزب کمونیست کارگری – حکمتیست است. حزب حکمتیست به اهداف بی ابهام و روشن کمونیستی و کارگری اش متعهد است و در دوره انقلابی که جدال برسر قدرت سیاسی بالا میگیرد، این تعهد صد چندان میشود.

***