مقالات

زندانیان؛ از وعده آزادی تا اعدام! جاوید حکیمی

یک داستان عوامانه در خصوص سردار سپه می گوید که وی به سران قشون مخالف دولت، وعده سردار شدن داده بود مشروط بر آنکه تسلیم شوند. آنگاه که آنان فریب خورده و اسلحه را زمین گذاشته بودند وی جملگی را بر سرِ دار کرده بود. در قاموس بورژوازی سیاست یعنی همین؛ وعده، خدعه، دروغ و دست آخر حذف مخالف.

حکومت اسلامی نماینده طبقه استثمارگر و خَلف برحق خاندان پهلوی است. ظرف چند هفته اخیر و متعاقب شیوع ویروس مرگبار کرونا شمار اعدام شدگان طی یک روند پرشتاب دو رقمی شده است. مصطفی سلیمی، شایان سعید پور، کیوان الله مرادی، سینا محمدی، یاسر رسولی، زرار پیغامی، فایق شریفی، رامیار مخلص، واحد فیضی، لقمان احمد پور و تعدادی دیگر در حالی اعدام شدند که حق این بود اکنون کنار عزیزانشان باشند. مگر حکومت وعده آزادی زندانیان را در این روزهای سخت نداده بود؟ یک لحظه حال و احساس خانواده هایی را تجسم کنید که برای دیدار عزیزانشان روز شماری کرده بودند و حالا جسدشان را تحویل گرفته اند. شعله ور ساختن شوق دیدار در کسی و ناگهان کشتن این اشتیاق برای همیشه؛ کسی می داند یعنی چه!

‌روزی که آخوند رییسی این رئیس قاتل ها وعده آزادی زندانیان را رسانه ای کرد به حکم‌ واقع بینی مسلم بود که این دروغی بی شرمانه است. آزادی پیشکش، این حکومت اسرای ما را خودکشی ندهد نهایت “رافت اسلامی” را به خرج داده است. واقعیت هرگز به میل انسان و به صرف نادیده انگاشته شدن محو نمی شود بلکه خود را به شدیدترین وجه و در بدترین زمان ممکن عیان می کند. این حکومت در طول چهل سال حاکمیت ننگینش یک ریال دستمزدها را افزایش نداده، یک گام برای بهبود معیشت مردم برنداشته و یک زندانی را آزاد نساخته مگر در یک جدال واقعی با کارگران، زندانیان و توده ها. این واقعی ترین گزاره در خصوص رابطه دولت و مردم است.

آن وعده آزادی تنها برای توجیه بی مسئولیتی و لاقیدی رفتار حکومت نسبت به زندانیان و ممانعت از شورش احتمالی آنان بود. مردمی که خیال می کردند عزیزانشان ولو موقت امروز و فردا به خانه می آیند دیگر نسبت به شرایط نامطلوب در زندان ها حساسیت چندانی نشان ندادند و این یگانه هدف دولت بود. رامین ایزد پناه از جمله کسانی بود که قربانی بی مسئولیتی زندانبانان شد و در زندان اوین به مرض کرونا جان باخت. این تقدیر تلخ و قتل خاموش بیگمان در انتظار اسرای دیگر هم بود. زندانیان این بی پناه ترین انسانها در برابر ویروس کرونا و حکومت اسلامی هر دو، بالاخره تاب نیاوردند و سر به شورش برداشتند.

هیچ حقی بدیهی تر از حق حیات و هیچ شورشی برحق تر از شورش زندانیان نیست. در همه جای جهان، دولت ها مسئول تامین سلامت و محافظت از زندانیان در بند هستند وگرنه اصلا زندانی و مجازات کردن برای چه. اما اینجا خاک پاک ایران است. تمام دول جهان با همه گند و کثافتشان یک طرف و دولت اسلامی سرمایه یک طرف. دستگیری مجدد فراریان و بر دار کردن آنان، اعدام دیگر محکومین برای افزودن به درجه رعب، بعلاوه احضار و بازداشت فعالین شناخته شده، پاسخ حکومت به شورش زندانیان و اعتراض مردم در این وضعیت بحرانی است.

سرکوب و اعدام روش مناسب برای مقابله با توده های معترض است مشروط بر اینکه تاثیر مرعوب کننده داشته باشد.‌ نمی شود به قصد ایجاد رعب و وحشت، مردم را اعدام کرد و چون نتیجه نداد دوباره اعدام کرد و باز هم اعدام! حقیقت آن است که دولت اگرچه همچنان می زند و می کشد لیکن از پس مهار معترضین برنمی آید‌. میان مرگ در اثر گرسنگی یا مرگ به خاطر کرونا، انتخاب بد و بدتری وجود ندارد. این بحرانی است که یگانه راه خروج از آن مرگِ جمهوری اسلامی است. شورشی بس عظیم تر و برحق تر در راه است.

٢٩ آوریل ٢٠٢٠