یکی از چالشهای بزرگ اجتماعی گریبانگیر جامعه ایران بیکاری میلیونی و فقر و عدم امنیت شغلی بخصوص در میان طبقه کارگر، مزدبگیران و سایر اقشار محروم جامعه است. هر چه زمان می گذرد اخراج و نرخ بیکاری سیر صعودی پیدا می کند و دولت و سرمایه داران به دلیل بحران و ورشکستگی اقتصادی و اختلاس و دزدی و فساد و اختصاص بودجه های هنگفت به دستگاهها و نهادهای حفظ نظام، راه حلی حتی کوتاه مدت برای خروج از بحران عظیم بیکاری و فقر وجود ندارد. در اکثر واحدهای تولیدی نیز آنجا که کارگران به کار مشغولند، ماهها حقوق آنان پرداخت نمیشود و مبارزه برای پرداخت حقوقهای معوقه در میان بخش عظیمی از کارگران در سالهای گذشته بصورت اعتراض و اعتصاب در دستور روز کارگران قرار داشته و دارد.
بیکاری یکی از عوارض دائمی نظام سرمایه داری است. در بحرانهای سرمایه داری بیکار سازیها وسیع میشود. به این طریق سرمایه داران به کمک دولتها از طریق اخراج کارگران و ایجاد رقابت میان آنان، کارگران را وامیدارند نیروی کارشان را به قیمت ارزانتری در اختیار کارفرما قرار دهند تا دوباره بخشی از سودآوری سرمایه را در یک بازه زمانی تامین کنند. در واقع سرمایه داران و دولتها، عوارض ناشی از بحرانهای اقتصادی را با اخراج و بیکار سازی، کاهش دستمزدها و مزایای حقوقی و زدن رفاهیات اجتماعی از جیب طبقه کارگر و مردم محروم جامعه جبران میکنند. به این اعتبار درهر بحران اقتصادی، قبل از همه این طبقه کارگر و مردم کم درآمد است که بار این بحران را از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و روانی بر دوش میکشند و هزینه آن را با جسم و روح و روان خود می پردازند.
در سه ماه گذشته با شیوع بحران کرونا در جهان به دلیل توقف چرخ تولید و اقتصاد، میلیونها کارگر و کارکن جامعه از کار بیکارشده و شغل خود را از دست داده اند. بحران اقتصادی کنونی بزرگترین چالش اقتصادی بعد از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ است و جوامع زیادی را بحران بیکاری و تامین معیشت روبرو کرده و مهار و بازگرداندن آن به موقعیت قبل از بحران برای دولت و سرمایه داران در کوتاه مدت غیرممکن به نظر میرسد. اگر در کشورهای پیشرفته سرمایه داری به درجه ای مسئولیت پذیری دولتها در قبال جامعه، پرداخت درصدی از حقوق کارگران و کارمندان، تامین حداقلی معیشت و تزریق پول میلیاردی به شرکتها بزرگ و کوچک بتوانند از این بحران عبور کنند، در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه داران از این خبرها نیست، مردم و بخصوص طبقه کارگر و قشر ضعیف جامعه دارند هزینه این بحران را تماما بر دوش میکشند.
رفتار غیر انسانی رژیم اسلامی در این بحران، مخفی کاری، دروغ و شانه بالا انداختن نسبت به سلامت و جان مردم، عدم تامین حداقلی از معیشت در دوره بحران، بیکاری و فقر، دامنه ابعاد و عوارض ناشی از این بحران را صد چندان کرده است. دغدغه نان و تامین معیشت هنوز فرصت فکر کردن به ابعاد این فاجعه و عوارض اقتصادی و روانی آنرا از مردم سلب کرده است. جامعه ایران به یمن حاکمیت یک مشت سرمایه دار و مفتخور و دزد و فاسد با فقر و بیکاری میلیونی و دهها درد و مصیبت اجتماعی روبرو بوده و بحران کنونی جامعه را از هر لحاظ با چالشهای اجتماعی به مراتب بزرگتری از جمله بیکاری و فقر روبرو کرده است.
حسن روحانی به نمایندگی از نظام با وقاحت تمام و در کمال قصاوت و بیرحمی گفت که “۲میلیون نفر بمیرند بهتر است که ۳۰ میلیون گرسنه به خیابان بریزند”. بر همگان آشکار است که برای رژیم جمهوری اسلامی حفظ نظام به هر قیمتی بر همه چیز اولویت دارد و اغراق نیست که گفته شود، همه امکانات از بودجه و ارتش و سپاه و بسیج را در خدمت این هدف قرار داده است. “اخیرا مجلس اسلامی در باره افزایش بیکاری و بروز ناآرامی در ایران هشدار داده است. روز ۱۷ فروردین مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود هشدار داده که تاخیر نهادهای حکومت در حمایت از گروههای فقیر و ادامه این وضعیت ممکن است که “رخدادهای دردناک به همراه داشته باشد”. این گزارش همچنین می افزاید که پیامدهای اقتصادی بحران کنونی بین ۲,۸ میلیون تا ۶,۴ میلیون نفر از شاغلان فعلی شغل خود را از دست می دهند.
روشن است که آمارهای جمهوری اسلامی هیچوقت جای اعتبار نیستند و آمار دقیقی از شمار بیکاران در دست نیست. علاوه براین به دلیل بحران اقتصادی قدیمی جمهوری اسلامی و تعطیلی واحدهای تولیدی و خصوصی سازی و اخراجها، بدون جایگزینی شغلهای جدید، هر روز بیشتر بر ارتش بیکاران افزوده می شود. روز به روز آمار اشتغال کاهش میابد و قراردادهای موقت و سفید بدون تضمین شغلی، بدون بیمه بیکاری گسترش میابد. تورم و گرانی سرسام آور را به این فاکتورها اضافه کنید آنگاه متوجه میشویم که “تشدید بیکاری مساوی است با فقر بیشتر و مرگ تدریجی کارگران و محرومین جامعه”. در این شرایط است که کارگر برای تامین حداقل بخور و نمیری از معیشت ناچار است تن به هر کاری بدهد و نیروی کار خود را به قیمت بسیار ارزان به کارفرما و سرمایه دار بفروشد. اگر زور و سرکوب و اختناق نباشد این وضعیت برای هیچ بنی بشری یک روز قابل تحمل نیست و این تنها ابزار رژیم سرمایه داری اسلامی برای بقا و حفظ حاکمیت ظالمانه و مستبد خود است. به این دلیل است جنایتکاران اسلامی در دل بحران کرونا که مردم با این همه رنج و مشقت دست به گریبانند دست از اعدام و زندان و اذیت و آزار زندانیان بر نمیدارند و نهایت خشونت را برای به سکوت کشاندن مردم به خرج می دهد.
مقابله با بیکاری و فقر
مقابله با بیکاری و فقر عرصه وسیعی از مبارزه طبقه کارگر و بخش وسیعی از محرومین به تنگ آمده از فقر و نداری در جامعه ایران است. در دو سال گذشته مبارزه طبقه کارگر و بخش وسیعی از اردوی کار، از اعتراض خیابانی تا اعتصاب از دیماه تا خیزش انقلابی آبانماه و بعد از آن، بر محور تقابل با رژیم و سرمایه داران برای پایان دادن به جهنم بیکاری و فقر و ستم طبقاتی در جریان بوده است. بحران کرونا وقفه ای در این کشمکش به نفع رژیم اسلامی ایجاد کرده است. رژیم اسلامی در هراس از شروع و گسترش این اعتراضات هم اکنون شمشیر را از رو بسته و دور دیگری از اعدام و خشونت و احضار و سرکوب را آغاز کرده است.
طبقه کارگر و بخش وسیعی از مردم محروم دراین مبارزه چیزی برای از دست دادن ندارند. به موازات عمر جمهوری اسلامی بیکاری و فقر گسترش میابد و بهبودی قابل پیش بینی نیست. در مبارزه علیه بیکاری و فقر ضمن طرح خواست تامین معیشت کافی برای همه بیکاران و محرومان و بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران و کارگران اخراجی، یک تلاش سازمانیافته علیه بیکاری توسط ارتش بیکاران با حمایت کارگران شاغل ضروری است. نقش پیشروان و فعالین سوسیالیست جنبش کارگری برای پیشبرد مبارزه سازمانیافته علیه بیکاری و فقر بسیار مهم و به یکی از اولویتهای مبارزه طبقه کارگر همین امروزعلیه سرمایه داران و دولت حامی آنها تبدیل شده است. این مبارزه بدون تشکل یابی کارگران ممکن و عملی نیست. با توجه به پراکندگی کارگران بخصوص کارگران بیکار، برای رویارویی و تضمین ادامه کاری و تحقق مطالبات کارگری و تقابل سازمانیافه با تهدید و سیاستهای سرکوبگرانه رژیم، کارگران راهی جز اتحاد و تشکل برای ادامه مبارزه ندارند.
این وضعیت قابل تحمل نیست. تقابلهای جدیتری در راه است. طبقه کارگر و رهبران سوسیالیستی کارگری برای پیشبرد امر مبارزه با بیکاری و فقر باید سازمانهای توده ای و شورایی خود را بسازند، در اتحاد با بخش وسیعی از محرومان و ستمدیدگان جامعه، معلمان، زنان و سایر مزدبگیران، سازمانیافته در شوراها، مجامع عمومی کارگری و هر تشکل ممکن و پایدار و عملی به این مصاف طبقاتی بروند. ضروری است طبقه کارگر و رهبران و فعالین سوسیالیست پرچم مبارزه علیه بیکاری و فقر را به دست بگیرند و سایر اقشار ستمدیده را با خود همراه کنند.
٢٩ آپریل ٢٠٢٠