حزب کمونيست کارگرى – حکمتيست تزهاى ”حزب و قدرت سياسي“ مطرح شده از جانب منصور حکمت، که از جمله در مباحث کنگره هاى دوم و سوم حزب کمونيست کارگرى ايران و در مقاله ”حزب و جامعه“ مطرح شده اند، را مبناى استراتژى خود قرار ميدهد. بر اين مبنا اعلام ميکند که:
١ – هدف فورى و بلاواسطه حزب کمونيست کارگرى ايران – حکمتيست تصرف قدرت سياسى، اعلام حکومت سوسياليستى و سازمان دادن انقلاب اجتماعى طبقه کارگر است. لازمه اين امر سرنگونی جمهوری اسلامی.
٢ – انقلاب سوسياليستى با کسب قدرت سياسى توسط طبقه کارگر آغاز ميشود. اما کسب قدرت توسط طبقه کارگردر تصرف قدرت سياسى توسط حزب کمونیستی آن معنى پيدا ميکند. طبقه کارگر از طريق حزب سياسى خود به قدرت ميرسد.
٣ –ما طرفدار انقلاب سوسياليستى هستيم، براى انجام فورى آن مبارزه ميکنيم. حزب کمونيست کارگرى ايران – حکمتيست تلاش ميکند که بجاى جمهورى اسلامى خود بقدرت برسد. قدرت گيرى اين حزب با اعلام کليه مفاد مندرج در برنامه حزب و بيانيه حقوق جهانشمول انسان، بعنوان حقوق مردم، توام خواهد بود و وسيعترين آزادى هاى سياسى و اجتماعى را تضمين خواهد کرد.
٤ – تحکيم رابطه حزب با مردم يعني تبديل شدن حزب به پرچم ”نه“ مردم به جمهورى اسلامى، جلب وسيعترين بخش مردم و طبقه کارگر به زير پرچم حزب و متشکل کردن آنها، تغيير تناسب قوا، تبديل شدن به شبکه به هم بافتن مردم از طريق رهبران و فعالين کمونيست، و بالاخره تبديل کردن حزب به شبکه اى که در مقابل جمهورى اسلامى قدرت مردم را به ميدان ميکشد وظيفه حياتى امروز حزب است.
٥ – ما نماينده اکثريت مردم هستيم و تلاش ميکنيم که اکثريت وسيع مردم را بگرد حزب متحد کنيم. اما در همان حال معتقديم که پيش شرط بسيج اکثريت مردم و طبقه کارگر به گرد پرچم حزب، تصرف قدرت سياسى است. بورژوازيى که ضديت با کمونيسم را به يک هنر ارتقا داده، نه تنها امکان کسب قدرت از طريق انتخابات را براى کمونيست ها منتفى ميکند بلکه هر نوع اميد دوختن به تبديل شدن به اکثريت قبل از خارج کردن قدرت دولتى از دست بورژوازى را به يک توهم مهلک براى انقلاب کارگرى بدل کرده است.
٦ – کمونيسم کارگرى بايد با تبديل خود به يک نيروى واقعى و مادى در جامعه و بويژه در طبقه کارگر، با تداعى کردن خود با مسائل گرهى جامعه، با خیز برداشتن به سوی قدرت و سازمان دهى قيام کمونيستى در بطن يک تلاطم انقلابي، راسا قدرت سیاسی را تصرف کند و از این طریق جامعه و طبقه را آنچنان پلاريزه کند که کل طبقه و بخش اعظم جامعه را بسيج نمايد.
٧ –حاصل مستقیم قیام پیروزمند و تصرف قدرت سياسى توسط کمونيسم کارگرى، اعلام فورى جمهوری سوسیالیستی و سازمان دادن دولت، دولت حزب کمونيست کارگري، بر مبناى اعلام مفاد مطالبات برنامه حزب و بیانیه حقوق جهانشمول انسان بعنوان قوانين حاکم است. اين دولت، دولت سوسياليستي است که دامن زدن به جنبش شورائى و استقرار دولت بر ارگانهاى انتخابى شورائى را وظيفه فورى خود ميداند.
٨ – حزب کمونيست کارگرى ايران – حکمتيست تمام تئوريهايى که قدرت گيرى حزب و سازماندهى کسب قدرت توسط آن را خلاف قدرت گيرى طبقه کارگر ميدانند، بشدت براى کمونيسم و طبقه کارگر مضر ميداند. سازماندهى قيام کمونيستي و تشکيل حکومت کارگرى توسط حزب تنها روش ممکن، محتمل و عملى قدرت گيرى طبقه کارگر و پيروزى سوسياليسم در جدال قدرت است.
٩ – حزب کمونيست کارگرى ايران – حکمتيست در هر حال تلاش خواهد کرد که در کنار سازمان دادن تشکل هاي مختلف توده اى، خود بعنوان يک نيروى قدرتمند مردم را متشکل کند و در صحنه سياسي و اجتماعى ايران عروج کند.
١٠ – حزب فعالانه در هر تحول انقلابى ديگر در جامعه شرکت ميکند و تلاش خواهد نمود که مانع از هم پاشيدن بنيادهاى زندگى مدني توسط جريانات سناريو سياهى از يک طرف و بيرون راندن مردم از صحنه سياست توسط دولت ها و نيروهاى بورژوازى از طرف ديگر شود. ما با اتخاذ تاکتيک متناسب بهترين و سريعترين راه براى تبديل هر جنبش انقلابى به تخته پرش رساندن حزب و طبقه کارگر به قدرت استفاده خواهيم نمود. قدرت گيرى حزب مطمئن ترين تضمين براى جلوگيرى از تحقق سناريو سياه و از هم پاشيدگى اوضاع جامعه است.