کنگره اول حزب کنگره های حزب

کنگره ها :: کنگره اول ؛ قطعنامه در مورد ممانعت از پاشيدن شيرازه جامعه ايران

کنگره اول حزب کمونيست کارگري – حکمتيست

٢٩ – ٣٠ مهرماه ١٣٨٥ (۲١ – ٢٢ اکتبر ۲٠٠٦)

قطعنامه در مورد

ممانعت از پاشيدن شيرازه جامعه ايران

 

با توجه به اينکه :

1 –     سياست ارتجاعي “ضربه پيشگيرانه” دولت آمريکا دنيا را با چشم انداز مهيبي روبرو کرده است. اين سياست انعکاس تلاش اين دولت براي در نطفه خفه کردن امکان شکل گيري هر نيروئي در جهان که بالقوه بتواند در آينده حاکميت بلامنازع آمريکا بر جهان و منابع ثروت آن را مورد سوال قرار دهد است. دولت آمريکا رسما دنيا را بر اساس منافع خود به دو اردوي خير و شر تقسيم کرده است و بر اين اساس در کار اعمال يک آپارتايد تکنولوژيک و اقتصادي بر جهان است؛

2 –     دولت آمريکا نشان داده است که در راه اعمال اين سياست بر نابودي پايه هاي اقتصادي يک جامعه و عقب راندن آن به عهد حجر با اتکا به مخرب ترين و مهلک ترين ماشين جنگي تاريخ بشر، يعني ارتش آمريکا،  و گسيختن شيرازه هاي جامعه انساني و عراقيزه کردن آن با توسل به نيروهاي قوم پرست و ماجراجويان و گانگسترهايي سياسي  اتکا ميکند؛

3 –     بر اين متن کشنکش ميان دولت آمريکا و جمهوري اسلامي حول مسئله غني سازي اورانيوم ابعاد جديدي يافته است و دولت آمريکا با شکست خود در مقابل جمهوري اسلامي در عراق و ناتواني موتلفين سنتي خود، يعني اپوزيسيون راست طرفدار غرب، در ارائه هر بديل معتبري براي فشار جمهوري اسلامي، به دارو دسته هاي قوم پرست و ماجراجويان سياسي از يک طرف و تدارک يک حمله نظامي نابود کننده به بنياد هاي اقتصادي و صنعتي ايران از طرف ديگر روي آورده است؛

4 –     جمهوري اسلامي به نوبه خود براي دفاع از موجوديت خود در مقابل خطر دچار شدن به سرنوشت رژيم عراق و براي کم کردن فشار اعتراضي مردم به خود به مقابله با آمريکا روي آورده است؛

5 –     جمهوري اسلامي تکاش ميکند تا با توسل به تحريک احساسات ناسيوناليستي در جامعه و با جنگي کردن فضاي کشور مردم را عقب بزند، بخش هاي مهمي از اپوزيسيون راست پرو غرب را به حمايت از خود بکشاند، صفوف خود را منسجم تر کند و مبارزه براي سرنگوني خود را حاشيه اي کند؛

6 –     جريانات اسلامي در جامعه ريشه دارند و به سرعت ذوب نميشوند و ميتوانند بعد از سرنگوني و يا بعد از دخالت نظامي آمريکا خود را تجديد سازمان نمايند و به جان جامعه بيفتند؛

7 –     حمايت فعال دولت آمريکا از جريانات فدراليست قومي و قابليت فاشيستي جريانات قوم پرست، جامعه ايران در مقابل خطر تحقق سناريو سياه به شدت آسيب پذير تر گرديده است و خطر پاشيدن شيرازه هاي جامعه چون شمشير دامکلس بر سر مردم ايران نگاه داشته شده است؛

 

حزب کمونيست کارگري – حکمتيست  اعلام ميکند که که امروز بيش از هميشه سر راست و مطمئن ترين راه براي مقابله با تحقق چنين سناريويي سرنگوني جمهوري اسلامي از طريق قيام مردم و تحقق بند هاي منشور سرنگوني جمهوري اسلامي است. در همان حال کنگره حزب توجه همگان را به واقعيت هاي زير جلب ميکند:

1 –    هرگونه ماجراجوئي نظامي آمريکا و اسرائيل در ايران و هرگونه محاصره و تحريم اقتصادي ايران مستقيما به زيان مردم ايران است و به عمر جمهوري اسلامي مي افزايد.  بايد اکيدا مورد مخالفت مردم و نيروهاي سياسي قرار گيرد،

2 –    دامن زدن به هويت قومي، تقويت جريانات قوم پرست و بدست گرفتن پرچم فدراليسم قومي مستقيما در خدمت به نابودي کشاندن جامعه ايران و تحقق سناريو سياه است، اکيدا بايد توسط مردم محکوم شود و نيروهاي قوم پرست بايد افشا و ايزوله گردند،

3 –    در هر حال تنها ضامن دفاع از مدنيت جامعه حضور نيروي سازمان يافته و قدرتمند مردم حول دفاع از آزادي و امنيت و مقابله با قوم پرستي و نيروهاي سناريو سياه است. سازمان دادن و به ميدان آوردن اين نيرو فوري و حياتي است. همانگونه که تجربه عراق نشان ميدهد، موکول کردن اين سازمان يابي و اين قدرت گيري مردم به بعد از تحقق حمله آمريکا به ايران و يا فروپاشي نهادهاي زندگي مدني تحت فشار قوم پرستان بشدت خطرناک و مهلک است. اين کار بايد بسيار قبل از تحقق چنين سناريوئي صورت گيرد و اصولا وجود چنين صفي از مردم سازمان يافته و قدرتمند خود باعث تضعيف  احتمال تحقق اين سناريو ميشود.

4 –     قدرتمند شدن و سازمان يافتن مردم از طريق اتحاد حول يک پرچم و سازمان يابي حول يک محور ممکن است. حزب کمونيست کارگري حکمتيست مردم را به اتحاد حول پرچم اين حزب، که پرچم آزادي و برابري انسان است فرا ميخواند.

5 –     کنگره اول حزب مردم را فرا ميخواند تا با سازمان يافتن محلي و گسترش کنترل خود بر هر فعل و انفعال محلي و با تدارک ايجاد واحد هاي گارد آزادي براي دفاع از خود در مقابل همه نيروهاي سناريو سياه، با قدرت آزادي و امنيت خود را تضمين نمايند.

6 –    کنگره اول حزب توجه همه کميته هاي کمونيستي حزب، تشکل هاي گوناگون محلي و واحد هاي گارد آزادي را به اين واقعيت جلب ميکند که حضور حزب يا فعاليت گارد آزادي در هر جا بايد با محدود شدن دامنه عمل نيروهاي اسلامي و قوم پرست و با گسترش آزادي سياسي و فرهنگي و ريشه گرفتن دفاع از ارزش ها و استانداردها انساني با اتکا به قدرت مردم تداعي شود.