- ١- حکومت بورژوایی جمهوری اسلامی ایران نمونه بارز حاکمیت متکی به اختناق، فقر و گرانی و بی حقوقی سیاسی- اجتماعی، متکی به سرکوب سیاسی خشن و متکی به نیروی کار ارزان و روبنای سیاسی استبدادی عریان است. تحت حاکمیت رژیم اسلامی طبقه کارگر به عنوان نیروی فعاله و سازنده در جامعه در ابعاد وسیع میلیونی مورد وحشیانه ترین تعرض معیشتی و سیاسی سیستماتیک قرار گرفته است. تحمیل زندگی زیر چند بار زیر خط فقر، بیکاری وسیع، سرکوب سیاسی، دستگیری و زندان و اذیت و آزار رهبران کارگری و کارگران مبارز، ممنوعیت تشکل و اعتصاب در راستای سلب اراده مستقل طبقاتی و سیاسی طبقه ما، از مختصات اولیه این شرایط دشوار و تحمیل تناسب قوایی بشدت نامساعد است. با این وصف طبقه کارگر در ایران تاریخی پرتلاش از چند دهه اعتراض طبقاتی و اعتصاب و جدال در مقابل دولتهای مستبد بورژوایی حاکم، در دفاع از معیشت و مطالبات فوری و سازماندهی تشکلهای کارگری، مجامع عمومی و شوراهای کارگری، سندیکاهای مستقل و مقابله با سرکوب و اختناق را، پشت سر دارد. جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و فعالین پیشرو وکمونیست طبقه کارگر بخش لاینفک این جدال طبقاتی بوده اند.
٢- حکومت اسلامی سرمایه داران در تداوم یورش و سرکوب بیش از سه دهه خود به طبقه کارگر ایران، سال ٩٢ را با تعرض به مراتب گسترده تر و تهاجم افسار گسیخته تر علیه طبقه کارگر شروع کرد. ما به ازای مستقیم تعرض گسترده اقتصادی و سیاسی به کارگر تشدید سرکوب و اختناق و فقر بیشتر نیز علیه اکثریت جامعه بوده و هست. بورژوازی ایران بار بحران مزمن و عمیق اقتصادی خود و تحریم اقتصادی دولتهای غربی را بر زندگی و معیشت طبقه کارگر سرشکن کرده است. بیش از هر زمان میلیونها کارگر و انسان تهیدست را در ایران با فقر و محرومیت شدید روبرو ساخته است. این یورش گسترده در ادامه حذف سوبسیدها و ارز دولتی برای کالاهای اساسی و دارو تحت نام “هدفمند کردن یارانه ها”است که اسم رمز سود آوری بیشتر برای سرمایه داران و دولتشان و تحمیل گرانی سرسام آورو فقر بر طبقه کارگرو اکثریت عظیم مردم است. در مقابل یورش دولت سرمایه داری ایران مقاومت واعتراضات وسیع کارگری در سال جاری شکل گرفته است. چنانچه این اعتراضات متحد و هدفمند پیگیری شود میتواند تعرضات موجود علیه طبقه کارگر را پس بزند.
٣- ادامه حاکمیت بورژوازی و یورش افسار گسیخته جمهوری اسلامی به معیشت و زندگی کارگران غیر قابل تحمل است. تداوم ریاضت کشی اقتصادی، سرکوب عریان سیاسی و بازداشت و زندان فعالین کارگری را بیش از این نباید تحمل کرد. بوژوازی ایران بطور مستمر فرهنگ و قوانین ارتجاعی را برای تحقیر و اسارت طبقه کارگر بازتولید می کند. این تحقیر وفرهنگ جنایتکارانه و قرون وسطایی در حالی اعمال میشود که کارگران نه تنها خالق تمامی ثروت و دستاوردهای جامعه اند که کل هزینه دستگاه سرکوبگر سپاه و ارتش و بسیج و اطلاعاتی و خیل مفت خوران مرتجع مذهبی را تامین میکنند.
طبقه کارگر در ایران پتانسیل عظیم ایجاد تغییر بنیادی در جامعه را دارد وباید بیش از این اجازه تحقیر و سرکوب خود و شهروندان جامعه را به جمهوری اسلامی و سرمایه داران ندهد. تناسب قوایی که امروز دولت و طبقه سرمایه دار ایران به طبقه کارگر و اکثریت مردم آزادیخواه تحمیل کرده اند را میتوان تغییر داد و ورق را برگرداند. جنبش کمونیسم کارگری میتواند نارسائیهای کنونی مبارزات طبقه کارگر به ویژه نبودن تشکلهای توده ای و خلاء حضور حزب کمونیستی کارگری دخالتگر خود را در مصافهای تعیین کننده پیش رو پرکند و بر تفرقه میان طبقه کارگر پایان دهد.
تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران وارد دوران حساسی شده است. جنبشهای اجتماعی متفاوت در صدد کوبیدن مهر خود بر این تحولات هستند.جنبش کمونیسم کارگری میتواند و باید در راستای تضمین رهبری خود بر این تحولات گامهای جدی بردارد. شکل دادن به آلترناتیو کمونیستی طبقه کارگر در هر قدم از مبارزات جاری اقتصادی و جدالهای سیاسی طبقه کارگر، وظیفه بزرگ و حیاتی رهبران کارگری و کارگران کمونیست و حزب کمونیست کارگری-حکمتیست است. فعالین جنبش کمونیستی طبقه کارگر و حزب حکمتیست در همگامی با رهبران و فعالین رادیکال کارگری برای متحد و متشکل کردن همه وجوه مبارزات طبقه کارگر و پایان دادن به خلاء رهبری کمونیستی این مبارزات میکوشند.
براین اساس، رئوس پلاتفرم زیر را بعنوان گامی تعیین کننده در راستای بهبود شرایط کار و معیشت طبقه کارگر و تغییر تناسب قوا به نفع این طبقه، و در راستای شکل گیری و عروج رهبری کمونیستی در جنبش کارگری اعلام میکنیم. کنگره ششم حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست همه رهبران و فعالین کمونیست درون طبقه کارگر را برای تحقق مفاد این پلاتفرم فرامیخواند.
الف- سازماندهی متحدانه اعتراض و اعتصاب علیه حداقل دستمزد اعلام شده توسط دولت و کارفرمایان، تعیین حداقل دستمزد توسط دولت و کارفرما و شورایعالی کار تصمیمی عمیقا ضد انسانی و ضد کارگری است و باید لغو شود.
ب- تلاش برای ایجاد وسیعترین اتحاد و همبستگی در مبارزات جاری طبقه کارگر حول عاجلترین مطالبات اقتصادی و سیاسی که اهم آن عبارتند از:افزایش دستمزدها به تناسب تورم و گرانی، پرداخت فوری دستمزدهای معوقه، تامین بیمه بیکاری مکفی برای افراد بالای 16 سال، آزادی بی قید و شرط اعتصاب و تشکل، لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء و تعطیلی اول ماه مه، روز جهانی کارگر.
ج- مبارزه پیگیر علیه کلیت قانونکار جمهوری اسلامی و اصلاحیه های آن. مبارزه مداوم با ترفند عوامفریبانه ای که زیر لوای مقابله با “اصلاحیه های قانون کار” در نظر دارد کلیت قانونکار ضد کارگری را بر کارگران تحمیل کند.
د- اعلام انحلال کردن کلیه نهادهای ضد کارگری دست ساز دولت و سرمایه داران مانند شوراهای اسلامی، خانه کارگر و انجمن های صنفی کارگری
ه- دامن زدن به جنبش مجمع عمومی و ایجاد شوراهای کارگری بعنوان ابزار دخالت مستقیم توده کارگران و کارسازترین و عملی ترین شیوه سازمانیابی توده ای. تلاش برای متکی کردن تشکلهای توده ای کارگری و مبارزات جاری طبقه کارگر به مجمع عمومی
و: بیکاری میلیونی در ایران به یک فاجعه اجتماعی تبدیل شده است. راه موثر مقابله با بیکاری، دامن زدن به جنبش اتحاد کارگری علیه بیکاری، به عنوان ظرف مشترک اتحاد کارگران شاغل و بیکار است. کار یا بیمه بیکاری مکفی و ممنوعیت اخراج کارگران باید در راس مطالبات این جنبش قرار بگیرد.
ز- حمایت محکم از تشکلهای موجود کارگری مستقل از دولت و رهبران و فعالین آنها در مقابل تعرض بورژوازی و دولتش، تلاش برای جلب همبستگی و حمایت جهانی تشکلهای طبقه کارگر در این عرصه و تلاش برای آزادی فوری رهبران و فعالین کارگری.
ح- پرولتاریای صنعتی و مراکز بزرگ و کلیدی، نقش محوری در نبرد طبقه کارگر علیه بورژوازی دارند. سازماندهی و به میدان کشیدن نیروی این بخش از طبقه ما در مبارزات جاری و جدالهای تعیین کننده پیش روی طبقه کارگر، عطف توجه جدی گرایش کمونیستی و کارگران کمونیست این مراکز را میطلبد.
ط – نقد و افشای مستمر سیاست ها و گرایشات بورژوایی درون طبقه کارگرکه علیه اتحاد و مبارزه طبقاتی کارگران هستند و تفرقه صنفی و سیاسی در صفوف کارگران را دامن میزنند. نقد هرگونه افق و سیاست راست رفرمیستی و سندیکالیستی، مقابله با ترند کارگر کارگری و کارگرگرایی وارونه که نقشی جز تحزب گریزی و دور کردن طبقه کارگر از جدالهای سیاسی ندارد. بستن سد محکمی در مقابل هر جریانی که عوامفریبانه منافع بورژوازی را منافع کارگران قلمداد میکنند و کارگران را به نیروی ذخیره بورژوازی تبدیل کرده و آنها را به سازش با دشمنان طبقاتی شان فرامیخوانند.
ی- نقد و طرد سیاست و کارکرد شاخه های مختلف چپ سنتی و بورژوایی که هم تاریخا و هم در دوره اخیر در جریان جنبش دوم خرداد و جنبش سبز تلاش کرده اند، طبقه کارگر را به نیروی ذخیره جنبش های بورژوایی و جناحهایی از حاکمیت تبدیل کنند. این ترند را باید منزوی و طرد کرد.
ک- گسترش نفوذ و کسب هژمونی گرایش کمونیستی-کارگری در میان طبقه کارگر در گرو دخالتگری فعال رهبران و فعالین کمونیست در همه لحظات و وجوه تحرک طبقه کارگر و ارائه راه حل کمونیستی به مصافهای پیش روی کارگران در تمایز با دیگر گرایشات طبقه کارگر است. گرایش کمونیستی باید محمل اتحاد و تشکل کارگران و مبتکر هدایت اعتراض جاری کارگری باشد. در این راستا اتحاد و انسجام شبکه محافل کارگران کمونیست، و جذب رهبران عملی کمونیست طبقه کارگر به تحزب کمونیستی-کارگری و به صفوف حزب حکمتیست از ملزومات حیاتی این امر طبقاتی و از اولویتهای عاجل جریان ما است.
ل- طبقه کارگر تنها جنبش و طبقه انقلابی و پیشروی است که خواهان پایان دادن به همه وجوه ستم و نابرابری و پیام آور آزادی و رفاه و امنیت در جامعه است. مبارزه قاطع علیه تعرضات بورژوازی و جمهوری اسلامی در دیگر عرصه های اجتماعی از جمله علیه سرکوب و اختناق، برای آزادي زندانيان سياسی، آزادی بيان و مطبوعات، برابری زن و مرد، لغو حجاب، جدايی مذهب از دولت و خلاصی فرهنگی جوانان و دفاع پیگیر از حقوق کودکان و مخالفت با هر شکلی از اعدام و … از عرصه های مهم نبرد طبقه کارگر است.
م- کارگران کمونيست با هدف اتحاد کل طبقه حول عرصه های فوق و با افق انقلاب کارگری در صفوف طبقه کارگر، پرچم تلاش پیگیر برای تغییر تناسب قوای کنونی را بلند میکنند و بعنوان رهبر رهائى کل جامعه به ميدان میایند. جنبش کمونيسم کارگری و حزب حکمتیست هدف خود را اين قرار داده است که کارگران را به اين دورنما مجهز کند و حرکت مستقل کارگران را تحت پرچم و سیاست کمونیستی کارگری براى سرنگونی جمهوری اسلامی، کسب قدرت سياسى و انجام انقلاب کارگرى سازمان دهد.
حزب کمونیست کارگری- حکمتیست توجه طبقه کارگر و رهبران و فعالین کارگری را به حساسیت تحولات سیاسی در ایران و منطقه و نقش تاریخساز جنبش سوسیالیستی کارگری در رهایی قطعی جامعه از استثمار و ستم حاکمیت سرمایه جلب میکند. حزب حکمتیست برای جامعه ای آزاد، برابر و مرفه، برای حکومت کارگری تلاش میکند.
حزب حکمتیست کارگران را به اتحاد گسترده، ایجاد تشکلهای توده ای کارگری و پیوستن به صفوف خود فرا میخواند.