(مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست )
مولفه های اساسی اوضاع سیاسی کنونی ایران عبارتند از:
1- بحران سرمایه داری ایران و بحران و بن بست کنونی حکومت اسلامى از مشخصه های برجسته اوضاع سیاسی ایران است و در چارچوب جمهوری اسلامی قابل رفع نيست. جمهوری اسلامى بنا به خصلت سياسى و ایدئولوژیکی خود و به مثابه حکومت نامتعارف بورژوایی تاکنون نتوانسته مناسبات حقوقى و ساختارهاى اقتصادى و سياسى مناسب براى حرکت سرمايه و کارکرد و گسترش مکانيسم بازار را ايجاد و تضمين کند و شرايط ادغام فعالانه سرمایه داری ایران را در اقتصاد و بازار جهانى سرمايه دارى فراهم کند. جمهورى اسلامى نه فقط توان رفع بحران اقتصاد سرمايه دارى ايران را ندارد، بلکه خود موجب تشديد اين بحران است. مضافا بحران چند سال اخیر کاپیتالیسم جهانی بحرانهای اقتصادی و سیاسی سرمایه داری ایران را تشدید کرده است.
2- تعرض معیشتی و سیاسی فاجعه بار علیه طبقه کارگر و مردم ایران توسط جمهوری اسلامی ادامه دارد و نتایج بحران اقتصادی و تحریم بردامنه آن شدت بخشیده است. انبوه مشقات اجتماعی، گرانی بیسابقه، زندگی چند بار زیر خط فقر، افزایش سرسام آور هزینه زندگی، کاهش مدام ارزش واقعی دستمزدها، گسترش ابعاد بیکاری تا سطح یک فاجعه اجتماعی فراگیر، همه اینها در فضای خفقان سیاسی و فرهنگی تحمل ناپذیرو سرکوب خشن، روز و شب اکثریت عظیم جامعه را به جهنم بدل کرده است. این وضعیت و شکاف نسلی مبنای واقعی تنفر و اعتراض عمیق علیه وضع موجود و زمینه واقعی سرنگونی جمهوری اسلامی و محرک اعتراضات کارگری و اجتماعی بوده که در همه این سالها گریبان حکومت جمهوری اسلامی را گرفته است.
3- نگرانی از تنفر و اعتراض عمیق و سرنگونى طلبانه مردم و بحران اقتصادی سیاسی موجود، فاکتورهای اصلی شکافهاى بسيار عميق درون حکومت اسلامی است. مسئله بقای جمهوری اسلامی و ارائه راه حل های متفاوت برای نجات آن سرمنشاء جدالهای دو دهه اخیر جناحهای جمهوری اسلامی بوده است. تا اینجا راه حل “اصلاح طلبی حکومتی” ناکام مانده و از عرصه خارج شده است. در میان “اصولگرایان” جناح سکاندارجمهوری اسلامی تحت رهبری خامنه ای و بیت رهبری و سپاه پاسداران بقای جمهوری اسلامی را در پافشاری بر تشدید اختناق و سرکوب و عدم تعدیل جمهوری اسلامی میداند. جدال جناحهای جمهوری اسلامی و دست به دست شدت قدرت در میان آنها از کانال معرکه گیری “انتخابات” برای جمهوری اسلامی عمر خریده است. خاتمه دادن به این روند با مورد تعرض قرار دادن کلیت جمهوری اسلامی، همه جناحها و مضحکه انتخاباتش میسر است. این امر مهم کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست است.
4- دخالت آمریکا و غرب به بهانه “هسته ای” و با تکیه بر تحریم اقتصادی به مثابه سلاح کشتار جمعی و ایجاد فضای جنگی، یک فاکتور دیگر فضای سیاسی ایران است. فشارهای غرب بر متن موقعیت تضعیف شده جمهوری اسلامی هم در سطح داخلی و منطقه ای در جریان تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا،ابعاد نگران کننده ای به خود گرفته است. در شرایطی که آمریکا و غرب بتوانند در تحولات خاورمیانه بالا دستی خود را حفظ کنند، پروژه به تمکین کشاندن جمهوری اسلامی و در غیر آن صورت تلاش برای جابجایی قدرت در ایران را به طور جدی دنبال میکنند. تشدید بازهم بیشتر تحریمهای اقتصادی، تداوم فضای جنگی و تهدید بکار گرفتن گزینه جنگ، تلاش برای آلترناتیوسازی از جریانات اپوزیسیون بورژوایی پروغرب و ناسیونال قومی، ابزارها و اهرمهای این تلاش ضدانسانی آمریکا و غرب است .این یک مخاطره جدی در مقابل جامعه ایران است. باید صف محکمی در مقابل این مخاطرات بست.
5- جنبشها و احزاب بورژوایی با محوریت ناسيوناليسم راست پروغربی و به همراه آنها ملی- اسلامیها، و جریانات قومی- فدرالیستی در اتکا به دخالت آمریکا و غرب و در چارچوب استراتژی منطقه ای این دولتها، دارند خود را برای دفاع از بنیادهای استثمار سرمایه داری و حفظ ماشین دولتی استبداد و سرکوب بورژوایی و تحمیل پروژه های مورد نظر غرب آماده میکنند. اینها به امید حمایت مالی و تسلیحاتی و سیاسی غرب وسوسه شده اند همچون جریانات ارتجاعی لیبی و سوریه ائتلافی را سر هم بندی کنند، به عنوان آلترناتیومورد نظر غرب بر امواج نارضایتیها و اعتراضات توده ها سوار شوند و از در مقابله علیه جمهوری اسلامی در آیند. کارکرد ارتجاعی جنبشها و احزاب بورژوایی همواره مانع پیشروی مبارزات آزادیخواهانه مردم بوده و تحرک اخیر آنها تماما در ضدیت با منافع کارگران و صف آزادیخواهی است. این تحرک و جریانات باید منزوی و خنثی شوند.
6- برخی از نیروهای چپ بورژوایی به شکافهای درونی جمهوری اسلامی و یا شکاف غرب با جمهوری اسلامی امید دوخته اند. هر جنب و جوشی را صرفنظر از افق و کاراکتر و سیاست و رهبری آن به نام “جنبش توده ای و انقلاب” تقدیس میکنند، حول آن توهم میپراکنند، خاک در چشم کارگر و مردم میپاشند و به این ترتیب عملا به دنباله رو سیاسی این یا آن جناح بورژوازی و جمهوری اسلامی بدل میشوند.کارکرد سیاسی و عملی چپ سنتی وبورژوایی عملا مانع عروج صف مستقل طبقه کارگر با پرچم متمایز طبقاتی و کمونیستی است. نقد پیگیر جست و خیز اپورتونیستی چپ سنتی و بورژوایی از ملزومات عروج جنبش متمایز و کمونیستی طبقه کارگر است.
7- کمونیسم کارگری جنبش متمایز و مطرح در تحولات سیاسی ایران و تنها قطب سياسى مبشر يک جامعه آزاد، برابر و مرفه در ايران است. حاصل بیش از سه دهه تلاش و مبارزه مستمر طبقه کارگر و کمونیسم کارگری در ایران، اتکا به ظرفیتها و تواناییهای مهم سیاسی و اجتماعی و پراتیکی این جنبش است. اما در بطن تحولات کنونی و نیاز مبرم جامعه به یک پرچم سیاسی کمونیستی قدرتمند و اجتماعی، نا آمادگیهای سیاسی، حزبی و اجتماعی متعددی گریبان طبقه ما و صفوف جنبش کمونیستی مان را گرفته است. فایق آمدن بر این نارساییها و تشخیص وظایف پیش رو فاکتورهای تعیین کننده پیشروی این جنبش است. لذا پيروزى طبقه کارگر و رهايى مردم در جدال قدرت سیاسی جامعه ایران قبل از هر چيز منوط به اين است که کمونیسم طبقه کارگر و تحزب کمونیستی آن تضمین کند اولا، طبقه کارگر بعنوان يک نيروى مستقل و تحت پرچم سوسياليستى خود پا به ميدان مبارزه بر سر قدرت سياسى بگذارد، و ثانيا، توده وسيع مردم متنفر و معترض به جمهوری اسلامی به سوسياليسم و جمهورى سوسياليستى بعنوان يک آلترناتيو سياسى و اجتماعى واقعبينانه و قابل تحقق بنگرند. تحقق اين ملزومات رسالت ویژه و حياتى حزب کمونيست کارگرى ایران – حکمتیست است. در این راستا حزب حکمتیست بايد به حزب سياسى کارگران و سازمانده و رهبر مبارزات انقلابی و اجتماعی مردم بدل شود.
خط مشی سیاسی حزب حکمتیست در دوره آتی
با توجه به مختصات تحولات سیاسی ایران و مخاطرات احتمالی در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی خط مشی سیاسی حزب حکمتیست در ایندوره تلاش فوری برای تامین ملزومات آمادگی طبقه کارگر و تحزب کمونیستی آن برای پیروزی در نبردهای حاد طبقاتی پیش رو است. در این راستا:
الف – ایجاد سنگربندی محکم در عرصه مبارزه اقتصادی، علیه فقر و گرانی، علیه زندگی زیر خط فقر، علیه تعرض هر روزه بورژوازی و دولتش به طبقه کارگر و مردم محروم، حول مطالبات اساسی چون افزایش فوری دستمزدها، علیه اخراج و بیکاری و برای تامین فوری بیمه بیکاری مکفی برای همه شهروندان آماده بکار و حق اعتصاب و تشکل.
ب – مقابله قاطع با پروژه دخالت غرب در تحولات ایران، مبارزه با تحریمهای اقتصادی آمریکا و دول غربی به عنوان سلاح کشتار جمعی، علیه بهره برداری ضد انسانی جمهوری اسلامی از این سیاست بر ضد مردم، علیه فضاسازی جنگی و هرگونه ماجراجویی نظامی آمریکا و اسرائیل و متحدان جهانی و منطقه ایشان.
ج – مبارزه قاطع با آلترناتیوسازیهای بورژوایی و ضد مردمی، مقابله بی اما و اگر با راه حلهای خطرناک ملی گرایانه و ناسیونالیستی “تمامیت ارضی و یا ایران فدراتیو” که چاشنی جنگ و پاکسازیهای قومی و ایجاد سناریوی سیاه به وسعت جامعه خواهند بود. تلاش برای ایزوله کردن پرچمهای بورژوایی که تحت عناوین مختلف علم شده و میشوند.
د- برافراشتن پرچم سیاسی کمونیستی و شکل دادن به آلترناتیو پرولتری در قبال قدرت سیاسی، برافراشتن قاطع پرچم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تامین آزادی و برابری در تحولات سیاسی آتی ایران. در این راستا مباحث “حزب و قدرت سياسى” و “حزب و جامعه” قطب نمای کار حزب است.
حزب حکمتیست برای سرنگونی جمهوری اسلامی و رهایی جامعه در صف مقدم نیروی اجتماعی طبقه کارگر و صف آزادیخواهی و برابری طلبی، به مبارزه آگاهانه و متشکل طبقه کارگر و ابتکار و خلاقیت کارگران کمونیست و رهبران کارگری، به قدرت اجتماعی جنبش برابری طلبانه زنان، به اعتراض نسل جوان آزادیخواه و برابری طلب در جامعه و دانشگاهها متکی است. سرنگونی جمهوری اسلامی پیش شرط هر بهبود جدی در شرایط موجود و گام ضروری در راه تحقق انقلاب سوسیالیستی در ایران است.
کارگران! آزادیخواهان !
به صف انقلابی و کمونیستی برای تحقق آزادی و برابری و سوسیالیسم، به صف حزب حکمتیست بپیوندید!