اسناد پايه اي حزب

مباحثات ؛ سخنی چند در رابطه با بحران درونی حزب حکمتیست و برخوردهای نادرست – عبدالله محمود

مقدمه ای کوتاه

بحران درونی و سازمانی حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست،نتیجه اختلافات سیاسی و عمیق شدن رودرروییهای سیاسی است.مشخص است وجود اختلافات سیاسی و تبیین های متفاوت و تعدد نظرات از مشخصه های یک حزب سیاسی است و هر حزب سیاسی واجتماعی بدون وجود اختلافات سیاسی و نظرات و مواضع و دیدگاههای مختلف بیشتر به محفل شبیه است و فاقد مشخصات یک حزب سیاسی و اجتماعی است.به این معنی در وضعیت طبیعی یک حزب سیاسی وجود دیدگاه ها و مواضع سیاسی متفاوت و اختلافات سیاسی عامل پیشروی آن حزب است ونبود آن غیر طبیعی و همزمان نشانه آن است که این حزب حزبی اجتماعی و سیاسی نیست.به رسمیت شناختن تشکیل فراکسیون حزبی که “سازمان حزبی است”در چهارچوب اهداف اجتماعی برنامه حزب و در چهارچوب پلاتفرم و قرار و قطعنامه های مصوب است،این چهار چوب قانونی و حزبی آن است،جمعی،گروهی، بلوکی … میتواند در مقابل خط رسمی حزب برای تغییر ریل حزب این مسیر را در پیش بگیرد،این مسیری است که اتحاد و یکپارچگی حزب را حفظ کرده و همزمان کانالی مدرن و سالم برای فراهم کردن و پیشبرد آرا ونظرات و تبیین مخالف و حفظ نهادها و ارگانهای حزبی باشد.

مشخص است دیدگاه و مواضع متفاوت و اختلافات سیاسی مختلف در درون حزب به معنای تبیین و دیدگاه سیاسی و اختلاف سیاسی در یک جنبش اجتماعی طبقاتی مشخص است.زیرا نمیتوان در یک حزب سیاسی بصورت همزمان حزب دو جنبش اجتماعی و طبقاتی مختلف بود.هر زمان حزبی به دو جناح این چنینی تبدیل شد،چهارچوب سازمانی و تشکیلاتی این حزب مانع نمایندگی همزمان دو جنبش سیاسی اجتماعی و طبقاتی مختلف میشود،زیرا حزب جنبش اجتماعی و سیاسی متفاوت چون دارای افق و استراتژی منحصر به خود است بدین گونه دارای ویژگیهایی مشخصی مانند شیوه،سنت،سازماندهی،قانون و موازین درونی و… متعلق به خود است.به همین دلیل نیاز به دو چهارچوب حزبی دارند و سرانجام به دو حزب تبدیل میشوند.اختلافات سیاسی در حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست تا کنون اختلافات سیاسی در درون یک حزب سیاسی متعلق به یک جنبش اجتماعی و طبقاتی در چهارچوب اهداف اجتماعی برنامه های حزب است،به این معنی راهها و کانالهای باز حزبی و قانونی بر اساس جایگاه اجتماعی تشکیلات وجود دارند که امکان داشت و دارد به چهارچوبی برای پیشبرد اختلافات سیاسی تا حد ایجاد بلوک و فراکسیون حزبی در مقابل خط رسمی حزب با درنظر گرفتن موازین حزب به کار گرفته شوند.

در حالی که یکی از ویژگیهای حزب حکمتیست “تعدد نظر و وحدت اراده” یا “تعدد نظر و وحدت عمل” در مقابل اختلافات سیاسی و نظرات متفاوت بود ولی متاسفانه نه کانالی برای تعدد نظرات بکار گرفته شد و نه وحدت اراده و وحدت عمل،به محک پراتیک زده شد،و نه احترامی به موازین و قوانین داخلی حزب که بر این اساس ایجاد شده اند،گذاشته شد.برعکس اینها به کاریکاتور تبدیل شدند و آزمونی تلخ برای حزب بود.همانگونه که گفتم اینها انعکاس اختلافات سیاسی است،که در این نوشتار قصد ندارم در مورد این دلایل سیاسی واین جدال سیاسی و فکری و سنتها که حزب را به این وضعیت کشانده است بحث کنم،میخواهم تنها در محدوده ای مشخص،در مورد چند مسئله ی سازمانی و جایگاه تشکیلاتی بحث کرده و مواردی از برخوردهای نادرست را در برابر دیدگان شما قرار دهم.امیدوارم این تلاش من کمکی به حزبیت کمونیسم کارگری باشد.

حزب یا دو بلوک و دو جناح
تمام احزاب سیاسی که اختلافات سیاسی در آن تعمیق شده تا زمانی که صاحبان خطوط سیاسی مختلف،اختلافات خود را به سیاستی،پلاتفورمی،طرحی،نقشه ای،تا به خط سیاسی حزب میرسد، نشان نداده اند و در عرصه اجتماعی اختلافات را بیان نکرده اند،پلاتفورم سیاسی و آلترناتیو خود را در یک زمینه یا چند زمینه ی مختلف انتشار نداده اند،بلوک و فراکسیون رسمی تشکیل نداده باشند،پس حزب همچنان حزب یک جناح و یک بلوک است.

زمانی که منصور حکمت در حزب کمونیست ایران،در اختلافات سیاسی درون حزب در مقابل دیدگاه و گرایشات دیگر ایستاد،از مکانیزمها و پرنسیبهای حزبی به عنوان چهارچوب بیان اختلافات و پیشبرد مواضع و دیدگاهها و طرحهای خود و همینطور تمایزات سیاسی و فکری و متدی و استراتژی و برنامه ای و هویت کمونیستی در همه ی عرصه های سیاسی،سازمانی،برنامه ای،استراتژی،سازمانهای اجتماعی،عضویت در حزب و کارگری … استفاده کرد و با گرایشات دیگر درون حزب که گرایشی زنده و وابسته به جنبش اجتماعی و طبقاتی میان جامعه بود نشان داد.با این شیوه جنبش ضد سرمایه داری کارگری و گرایش کمونیسم کارگری را در میان جامعه در نبردی بی پایان با بورژوازی و گرایشات بورژوایی در حزب نمایندگی کرد.و تمام تلاشش را بکار گرفت تا به گرایش کمونیسم کارگری در حزب،به مثابه بخشی از جنبش اجتماعی طبقه کارگر در جامعه، رسمیت دهد و با در پیش گرفتن بالاترین پرنسیب حزبی و الگویی بی مانند در حفظ حرمت انسانی،که هر ناظر سیاسی و هر فرد آگاه میتوانست دریابد که اختلافات در چه مواردی است و همه شاهد رعایت این پرنسیب به غایت انسانی در مقابل مخالفان سیاسی بودند.

در حزب حکمتیست مناقشات و اختلافات سیاسی،در هیچ زمینه ای در جامعه مطرح نشده و مشخص نیست اختلافات سیاسی کدام جنبش اجتماعی و طبقاتی متفاوت یا کدام گرایش درون یک جنبش سیاسی و اجتماعی …را نمایندگی میکند.به این معنی به راحتی میتوانیم بگوییم جدال درونی حزب حکمتیست هیچ ارتباطی به جنبش کارگری و جامعه ندارد و اختلافات هم بخشی از هیچ پراکتیک اجتماعی درون جامعه نیست.وهیچ گروه و محفلی یا بلوکی درخواست تشکیل فراکسیون نکرده است،بلکه بجای این رفقایی از دفتر سیاسی،بدلیل این که شکایت دارند،یا آن گونه که گفته میشود بدلیل تصویب”سند پلاتفرم سیاسی ،عملی هیئت دائم”جلسه دفتر سیاسی را بایکوت کرده و بعد از آن اعلام میکنند که آنها صاحب حزب هستند و آنگونه که در اطلاعیه اشان میگویند ” … این رفقا عملا خود را از دفتر سیاسی حزب حکمتیست معذول کرده اند و رسمیت قانونی ندارند. از این تاریخ ما بعنوان “بخش متعهد به سیاست های تاکنونی حزب”، به عنوان دفتر سیاسی حزب، تا پلنوم کمیته مرکزی یا کنگره حزب، رهبری نشسته حزب را بعهده داریم…. تمام تصمیمات و ابلاغیه های دفتر سیاسی یا هیئت دائم به ریاست رفیق رحمان حسین زاده از این تاریخ غیر قانونی است و به هیچ عنوان لازم الاجرا نیست”

همزمان با بیانیه این 5 رفیق یا شاید قبل از بیانیه این رفقا،رفیق کورش مدرسی در بیانیه ای تحت عنوان ” حزب حکمتیست یک دفتر سیاسی دارد!”حمایت خود را از این 5 رفیق اعلام کرده و تلاش میکند حزب و ارگانهای،دفتر سیاسی و هیئت دائم را … بصورت نا شرعی،شرعی کند و با پریدن از روی دفتر سیاسی، رهبری منتخب و قانونی را دور بزند.

این که این رفقا جلسه دفتر سیاسی را ترک کرده و بیانیه ای منتشر کرده اند،در هیچ شرایطی آنها را به یک جناح یا یک طرف تبدیل نمی کند.یک حزب سیاسی است که رفقایی اختلاف سیاسی با خط حزب دارند و حزب را ترک کرده اند،این هم در حیات سیاسی احزاب اتفاقی قابل انتظار و عادی است.افرادی به شیوه ی فردی یا جمعی تصمیم میگیرند از حزب کنار بکشند،این کار را میتوانند بصورت رسمی یا غیر رسمی انجام دهند.

به همین دلیل واقعیت این است که حزب کمونیست کارگری حکمتیست یک حزب است و نه دو طرف و دوجناح و … آنهایی که میگویند حزب دو جناح یا دو طرف است،آوانسی بیجا و ناحق به این 5 رفیق میدهند و از نقض موازین و نابودی حزب حمایت میکنند و میخواهند با زور و اجبار حزب را به عنوان دو بخش و دو جناح نشان دهند و به اقدامات این چند رفیق رسمیت دهند.

رفیقی در جلسه پالتاکی که کمیته خارج حزب کمونیست کارگری کردستان شب 11-10 ژانویه 2012 برگزار کرده بود در پاسخ به سخنان من که گفتم حزب دو جناح و دو طرف نیست،با جمله ای در جواب من نوشت” الان دو دفتر سیاسی،دو کمونیست هفتگی،دوسایت …” هست.به این دلیل که فرصت پاسخگویی نبود و نتوانستم جواب دهم،اینجا جا دارد مختصرا” اشاره کنم…این نتیجه دو بلوک نیست،یا نشانه دو طرف نیست.این رفقا هم کمونیست هفتگی و هم سایت حزب را غارت کرده اند،هم شرعیت دادن به خودشان به عنوان دفتر سیاسی،هیچ پشتوانه ی قانونی و رسمی ندارد زیرا منتخب نیستند.آن گونه که خودشان میگویند این کار”کودتا و شورش”است و با این کار به جناح و طرف تبدیل نمیشوند،بلکه به رفقایی موازین شکن و مروج “کودتا و شورش” کردن تبدیل میشوند.

انشعاب” جدایی یا کودتا
در حزب سیاسی انشعاب “جدایی” رویدادی سیاسی در بین احزاب و سازمانهای سیاسی و توده ای است.احزاب و جریانات سیاسی کم نیستند که بدلیل تعمیق اختلافات سیاسی و یا بدلیل به بن بست رسیدن و بحران لاینحل سیاسی ،تقسیم شده و جدایی در آنان روی داده است،انشعاباتی هستند که بصورت سیاسی ،مدرن و انسانی صورت گرفته و راهی دیگر در پیش گرفته اند و جداییهایی هستند که با متهم کردن همدیگر و جنگ و خونریزی انجام گرفته است.و همچینین اتفاق میافتد به شیوه ی”کودتا،شورش”کردن … جدایی و انشعاب صورت بگیرد.

آنچه در حزب کمونیست کارگری حکمتیست وجود دارد،این است که رفقایی در جلسه دفتر سیاسی کنار کشیده اند و جلسه را بایکوت کرده و بعد از آن،با هر بهانه ای باشد،از روی همه ارگانها و نهادها و موازینی که حزب بر اساس آن تشکیل شده پریده و خود را صاحب حزب و ارگانها اعلام میکنند و رمز سایتها را از طریق تماس با شرکتهای مربوطه بدست آورده و آن را در اختیار میگیرند،همان کمونیست هفتگی حزب را جداگانه منتشر کرده و مسئول خزانه داری حزب با “میلیونها”دلار به آنها می پیوندد،این جدایی انشعاب نیست.کودتایی آشکار و بدون توجیه است.البته نه علیه دولتی دیکتاتور یا جناح و بخشی از دولت،بلکه علیه حزب و رفقای 30 سال مبارزه و فعالیت مشترک.

عجیب این است اکثریت قریب به اتفاق کودتاچیان مشهور دنیا،تلاش میکنند کودتایشان را مخفی کنند،میکوشند با برداشتن گامهای مثبت برای رهایی یا آن را به عنوان مقاومت علیه دیکتاتور نشان دهند،اما “کودتاچیها و شورشیان” ناشی حزب و حزبیت،میگویند”زنده باد کودتا”…این چه گرایش و جنبشی را بیاد میآورد که به این گونه اقدامات افتخار میکند؟… پاسخ دادن به این سوال آزاد است.

طرفداری و بیطرفی
از زمانی که بحران درونی حزب حکمتیست،در جنبش ما آشکار شده است،یا شاید بهتر باشد بگویم در میان هر سه حزب و دوستداران آن،بحث طرفداری و بیطرفی هم مطرح شده است.

طرفداری از قوانین و اصول سازمانی ای که حزب حکمتیست بر روی آن بنا شده است،تنها کانال و معیار مناسب برای محک زدن اقدامات افراد و گروهها و تشخیص راستی و درستی آن برای برخورد به وقایع درونی این حزب است.و این مبنای نشان دادن بیطرف بودن هر تلاش و دخالت سالمی در این ماجراست.رهبری و کادرهای این حزب میتوانند تغییر کنند،و در چند دهه ی آینده بدون تردید و بتدریج این رهبری و کادرهای کنونی چه بدلیل سن و سال و چه بدلیل فقدان توانایی سیاسی باید جای خود را به نسل دیگری واگذار کنند… آنچه میماند و مبنا و اساس است و میتواند چهارچوبی برای ماندگاری این حزب باشد پرنسیبهایی هستند که اساسنامه و معیارهای سازمانی را شکل داده اند.پس این قوانین و موازین شخصی و اختیاری نیستند و نمیتوان با نسبیت سیاسی به آن برخورد کرد،اینها قوانین و موازین حزب هستند.

همچنین همین موازین نشان دهنده ی مدرنیزم و انسانیت و سیمای سیاسی و افق رهایی بخش و انسانی و کمونیستی است،پایبندی و در نظر گرفتن آن بخشی است از پایبندی به راه و رسم و پراتیک کمونیستی است.

وقتی گفته میشود که باید برخورد بیطرفانه در رابطه با بحران درونی حزب حکمتیست داشت،یعنی باید طرفداری و پافشاری بی اما واگر و بدون مقدمه و موخره و بدون توجیه از موازین داشت،تا زمانی که این موازین و قوانین محل رجوع حزب است.این قوانین اختیاری نیستند که برای موردی قابل قبول باشد و برای مورد دیگری نباشد…میشود برای سیاستی تفسیر سیاسی متفاوت داشت و شرایط مختلف را برای آن در نظر گرفت،اما همان برخورد با قانون و اساسنامه و اصول سازمانی درست نیست.مشخص است منظور من این نیست که نمیشود این قوانین و موازین را تغییر داد یا اصلاح کرد،منظور من این است تا زمانی که اینها موازین و قانون حزب هستند،باید تمام اعضای حزب در هر موقعیت تشکیلاتی،به آن پایبند باشند.

متاسفانه برخورد با اتفاقات درون حزب حکمتیست،فرمول… هر دو جناح انحلال طلب هستند،هر دو طرف موازین را نقض کرده اند،هر دو جناح اشتباه کرده اند،هر دو طرف منفعت حزب را در نظر نمی گیرند…،این به معنای چشم پوشی آشکار از نقض موازین و برخوردی سیاسی و دیپلماسی سیاسی است تا برخوردی سالم و واقعبینانه.

میگویند دفتر سیاسی اشتباه کرده و بصورت غیر قانونی سند”پلاتفرم سیاسی،عملی هیئت دائم” را تصویب کرده است،فرض میکنیم این گونه باشد که این درست است و کار دفتر سیاسی غیرقانونی و خطایی سیاسی است؟اما عکس العمل این چند رفیق و اعلام غیر قانونی بودن دفتر سیاسی و ارگانهای منتخب حزبی و غارت و در دست گرفتن سایت و نشریه حزب و پیوستن خزانه داری حزب به این حرکت و زیر پا گذاشتن تمامی پرنسیبها و موازین حزبی … چگونه با خطای هیئت دائم مقایسه میشود؟در حالی که دهها راه دیگر در دسترس بود… در کدام نقطه جهان و در کدام حزب چپ و راستی در دنیا دیده شده،و آنگونه که گفته میشود خطای ارگانیک موجب دست زدن به این شیوه و سنتی باشد که تاریخ انقضای آن به سر رسیده و ارتجاعی و نارفیقانه و بی تحمل است؟ اگر قرار باشد در مقابل خطایی که ارگانی حزبی انجام داده است حزب به این موقعیت برسد،پس تاریخ احزاب و اختلافات سیاسی به تاریخ انشعاب دایم و و مداوم ومکرر بوده و حزبیت دیگر معنایی نخواهد داشت،حزبیت تبدیل به طنز خواهد شد و به این معنا سیاست و سیاست کردن به کاری ناپسند و ناشایست تبدیل خواهد شد.

از این مصیبت بارتر این است که این شیوه ی کمونیستهایی باشد که ،برای ارج گذاشتن بر آرا و اندیشه سیاسی و برخورد با اختلافات سیاسی”حزب تعدد نظر و وحدت عمل”شعارشان باشد ،اما در پراتیک واقعی … “شورش” میکنیم و زنده باد “کودتا” را فریاد بزنند.

آن جریان و فردی که خطای تشکیلاتی یا سیاسی ارگانی را با بی آبرو کردن سیاست و حزبیت و زیر پا گذاشتن تمام پرنسیبهای حزب و رفیقانه را،با هم یکی میداند و میگوید هر دو جناح مرتکب خطا شده اند؟بدون تردید نمیتواند اهل دفاع از حزبیت و اصول سازمانی و یکپارچگی حزب باشد و آشکارا مشخص است طرفدار نقض قوانین حزبی و حزبیت است و محیط و فضایی را سازمان میدهد که معلوم نیست یقه خودش را هم نگیرد.

من معتقد نیستم این 5 رفیق و حزب با هم در یک پلنوم و یک کنگره،شرکت کنند.و طرح بحث پلنوم و کنگره تنها تبلیغات سیاسی است…مگر آنکه این رفقا شکست سیاسی و سازمانی و اتوریته ای …خود را درک کنند و ناچار باشند با عملکرد خود دست از رنده باد “کودتا و شورش ” کردن بردارند.

می بینیم که این 5 رفیق در بیانیه اشان میگویند “… ما بعنوان “بخش متعهد به سیاست های تاکنونی حزب”، به عنوان دفتر سیاسی حزب، تا پلنوم کمیته مرکزی یا کنگره حزب، رهبری نشسته حزب را بعهده داریم….”

…یعنی ما به سیاستهای تا کنونی حزب پایبند هستیم،مانند دفتر سیاسی حزب،تا پلنوم کمیته مرکزی یا کنگره حزب… یعنی میگویند ما آماده ایم برای پلنوم و کنگره،اما زمانی که این خواست به خواستی واقعی و اکثریت اعضای کمیته مرکزی درخواست پلنوم فوق العاده را طرح میکنند که خواستی قانونی است،هر دو پایشان را در یک کفش کرده و درخواست برگزاری کنگره بدون انتخابات را مطرح میکنند که تماما مخالف این بند از قوانین است که میگوید ” کنگره از نمایندگان کمیته های حزبی تشکیل میشود که با رای مستقیم اعضای این کمیته ها انتخاب میشوند”.

فرد و جریانی که از بیطرفی صحبت میکند،وغم یکپارچگی حزب را دارد باید در مقابل درخواست قانونی برای پلنوم و درخواست غیر قانونی کنگره بدون انتخابات …بی اما و اگر در چهارچوب دفاع از موازین حزبی موضع خود را اعلام کند.کسی که تن در نمیدهد و قانون شکنی میکند…باید به وی گفته شود ایست.

یا گفته میشود کنگره بدون شرکت 14 عضو کمیته مرکزی،کنگره جناحی است،این پاسخی بسیار نادرست و دیپلوماتیک است.اولین سوال این است این 14 نفر چرا آماده نیستند در پلنوم رسمی شرکت کنند؟یا چگونه امکان دارد رفقایی به پلنوم قانونی تن در ندهند.اما از اکثریت اعضای کمیته مرکزی درخواست شود در کنگره ای غیر قانونی شرکت کنند؟دور زدن درخواست قانونی پلنوم تکرار همان سناریوی سال 2004 نیست که حمید تقوایی و رفقایش به آن دست زدند؟از رفقای مخالف برگزاری پلنوم قانونی باید پرسید،آن زمان حمید تقوایی حق داشت که همان کار را انجام داد؟یا آیا پایبندی به موازین حزبی اختیاری التقاطی است و برای برخی مواقع و موقعیتها درست و برای برخی وقتها و موقعیتها غیر قانونی است؟فرد بیطرف و مدافع یکپارچگی حزب با پراتیک و دفاع از جایگاه قوانین میتواند بیطرفی خود را نشان دهد.

من در خاتمه امیدوارم هر فرد و جمع و گروهی و حزبی که غم حزب کمونیست کارگری حکمتیست و کمونیسم کارگری را دارد،و اگر امکانی عملی دخالت گری همچنان باقی است در چهارچوب دفاع از حزب و معیارهای حزبی با این وضعیت برخورد و مداخله کند…همچنین لازم است بحث نامه فرستادیم،گفتیم،هشدار دادیم،در جلسات شرکت کردیم،جلوی انشعاب را گرفتیم و آن را عقب انداختیم…به اینها گوش داده شود یا نه ،ارتباطی به موازین و جایگاه ارگانها ندارد،به همین دلیل من به این داستانها وارد نشده ام که حقیقتا نیازی بدان نیست.آن کس که بخواهد قضاوت سالم و درستی داشته باشد…باید اسناد رسمی و بیانیه های رسمی و فاکتهای قانونی و غیر قابل انکار را نگاه کند.

عبدالله محمود
11-1-2012