اختلافات در حزب حکمتیست متاسفانه به حد اعلای خود رسیده است. 5 نفر از اعضای دفتر سیاسی با دادن اطلاعیه ای در تاریخ 14 دسامبر خود را رهبری حزب نامیده اند و از اکثریت دفتر سیاسی خلع صلاحیت نمودند. این اقدام انحلال طلبانه و ضدحزبی در نوع خود در تاریخ احزاب چپ و راست بی سابقه بوده است. دلیل اقلیت دفتر سیاسی برای این اقدام ضد حزبی تصویب پلاتفرم هیات دائم در دفتر سیاسی بود. اینها یک شبه خود شاکی و قاضی شدند، حکم صادر کرده و بر علیه رهبری قانونی حزب “شورش” نمودند. فریاد “زنده باد کودتا” را سر دادند و …
بر خلاف رویه معمول در همه جریانات، نهادها و احزاب سیاسی،که در زمان بروز اختلافات و حاد شدن آن به قوانین و موازینی که خود وضع کرده و تائید نموده اند مراجعه می کنند اینها راه قانونی و تشکیلاتی را در پیش نگرفتند و حزب را در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دادند. می گویند این پلاتفرم بر خلاف سیاستهای تاکنونی حزب است اما این ادعا ذره ای حقیقت ندارد. تمام بند بند پلاتفرم بر مبنای مصوبات رسمی حزب است. و اکنون نیز بافراخوان تجمعی از هواداران خود تحت عنوان کنگره به بیرون رفتن خود از حزب رسمیت می دهند.
واقعیت این است که این اختلافات سیاسی نبود، که حزب را به این روز کشانده است بلکه شیوه برخورد به اختلافات و رعایت نکردن و زیر پا گذاشتن موازین و قوانینی است که یک حزب سیاسی برای پیشبرد اختلافات به آن نیاز دارد. می شود در چهارچوب یک حزب سیاسی، مطابق موازین و قوانین موجود در اصول سازمانی و متممهای آن با هم اختلاف داشت اما حزب را به این روز نرساند و اختلافات را مطابق موازین و قوانین حزبی به پیش برد و به سرانجام رساند، اما این رفقا به حزب فرصت ندادند.در ادامه سعی میکنم به مواردی از ادعاهای این رفقا بپردازم.
احتلافات و تجدید نظر طلبی
این رفقا ادعا می کنند که ما در حزب اختلافات خود را زیر فرش کرده و در جلسات و مجامع حزبی طرح نکرده ایم و اکنون که در هیئت دائم و دفتر سیاسی اکثریت شده ایم، پلاتفرم خود را به تصویب رسانده ایم. این ادعا به هیچ وجه واقعیت ندارد. جهتی که ما از آن دفاع می کنیم از وقتی که در حزب اختلا ف پیش آمده اکثریت را در همه حزب با خود داشته است. حداقل بعد از کنگره چهارم که این اختلاقات بروز علنی پیدا کرد، در تمام پلنوم ها در مورد اوضاع سیاسی ایران، در مورد جنبش کارگری،در مورد اولویت های حزب، و در مورد شیوه رهبری، قطعنامه ها و سیاست های متفاوت داشته ایم و در راستای این اختلاقات برای پست های رهبری حزب از جمله دبیر کمیته مرکزی و رئیس دفتر سیاسی هر دو جناح کاندید خود را داشته اند و با توجه به اکثریت قاطع ما در کمیته مرکزی و دفتر سیاسی در همه این موارد کاندیداهای آنها رای نیاورده اند.در همه این موارد به اسامی کاندیداها در اطلاعیه های پایانی پلنوم ها اشاره شده است.
ادعای اینکه ما نظرات خود را در حزب طرح نکرده ایم به شهادت همه اسناد نوشتاری و صوتی در کنگره ها و پلنوم ها و نشست های حزبی خلاف حقیقت است. امیدوارم همه این اسناد بزودی در اختیار عموم قرار گیرد تا همه در مورد ادعاهای رفقای انحلال طلب ما قضاوت کنند. واقعیت این است در حزب حکمتیست از همان روزهای اول بعد از تشکیل آن اختلافات جدی وجود داشته است.
در کنگره چهارم حزب نه تنها نمایندگان بلکه بیش از صد نفر از مهمانان هم شاهد قطعنامه ها و قرارها و اسناد دو طرف بودند. در کنگره شخصا به نمایندگان و اعضای حزب هشدار دادم که بحث حزب و قدرت سیاسی منصور حکمت که یکی از ارکان استراتژی حزب ماست زیر سوال رفته است.
اگر ما این اسناد را مثل شما و یا کورش مدرسی پخش علنی نکرده ایم، فقط ناشی از پایبندی ما به قرارها و موازین حزبی بوده است که شما هم پای آن را امضا کرده اید! ما در مقابل تعهدی که داده بودیم وفادار ماندیم و شما نامسئولانه زیر همه تعهدات و قوانین حزبی زدید. اکنون که پلنوم اجازه داده این اسناد منتشر شوند مشخص خواهد شد این ادعای شما کذب است.
جه کسی تجدید نظر کرده است ما یا شما؟
ادعا کرده اند که ما در سیاست های تاکنونی حزب تجدید نظر کرده ایم. این ادعا تنها برای توجیه اقدام انحلال طلبانه ای است که علیه حزب انجام داده اند.منظور انحلال طلبان از سیاستهای تاکنونی مباحثات و جهتگیریهای این یکی دو ساله رفیق کورش مدرسی است که در هیچ ارگان و مرجع حزبی تا کنون مصوب نشده اند. جهت گیریهایی که در مورد اوضاع سیاسی ایران، موقعیت جمهوری اسلامی، تحزب کمونیستی، تشکلهای توده ای کارگری و اهرمهای قدرت، ارزیابی از موقعیت حزب ،همه و همه مورد اختلاف بوده اند. درهیچکدام از جلسات و پلنوم ها و کنگره های حزبی این نظرات رفیق کورش و همفکرانش در موارد مورد احتلاف تصویب نشده است.
در مورد تشکلهای توده ای کارگری از روز اول که حزب حکمتیست را تشکیل داده ایم، طی قراری همه مصوباتی که در دوران منصور حکمت تصویب شده بودند به مصوبه حزب حکمتیست تبدیل شده اند، از جمله قطعنامه شورا و مجمع عمومی به عنوان تشکل توده ای کارگران که به سیاست این حزب تبدیل شده ولی متاسفانه این رفقا اکنون به جای تبلیغ شورا و مجمع عمومی به عنوان تشکل پایه ای کارگران سندیکا را باد می زنند. سیاه بر سفید نوشته اند چون جریانات دیگر شورا و مجمع عمومی را تبلیغ می کنند دیگر شورا و مجمع عمومی قابل دفاع نیستند.
ازموارد دیگری که مورد اختلاف است و باید به آن اشاره کرد اختلاف در مورد تحزب کمونیستی است.سند کمیته های کمونیستی مصوبه رسمی حزب است اما این رفقا این مصوبه حزب را نادیده گرفته و بحث رفیق کورش در سمینار “طبقه کارگر و تحزب کمونیستی”، در مورد “جنبش کمیته های کمونیستی” را آلترناتیو سیاست مصوب “کمیته های کمونیستی” کرده اند. این سمینار رفیق کورش در هیچ مرجع وارگان حزبی مصوب نشده است. رفقای جناح اقلیت دو بار این بحث را برای تصویب به پلنوم و جلسه دفتر سیاسی آورده اند اما با محالفت اکثریت روبرو شده و دست آخر آن را به رای نگذاشته اند. اما بر خلاف موازین حزبی، آنها منتظر تصویب این بحث نشده و آن را در نشریه سازمانده کمونیست به عنوان سیاست حزب منتشر کردند که رئیس دفتر سیاسی ودبیر کمیته مرکزی و در پلنوم هم به این کار غیر حزبی اعتراض شد و مورد انتقاد قرارگرفت . رفقا واقعا چه کسی غیر حزبی رفتار کرده است؟
مورد دیگر اختلاف ما در ارزیابی از موقعیت و جایگاه حزب حکمتیست است.همه ما در جلسات و مراجع حزبی و در آخرین کنگره از توانایی و ظرفیت این حزب برای تبدیل شدن به حزبی قدرتمند در صحنه سیاسی ایران متفق القول بودیم همه می گفتیم تنها جریان کمونیستی که بتواند به نفع کارگر و زحمتکش آن جامعه کاری انجام دهد همین حزب حکمتیست است شاهد این ادعا سخنرانی کورش مدرسی در کنگره 4 است اما دو ماه بعد در سمینار (طبقه کارگر و تحزب کمنیستی) با طرح “جنبش کمیته های کمونیستی”، رفیق کورش این ارزیابی را کنار گذاشته و در کمال ناباوری حزب را مانند بقیه احزاب چپ بی تاثیر و ناتوان قلمداد کرده و ادعا کرد که این حزب هم مانند بقیه چپ هیچ تاثیری در جامعه ندارد. رفقا چه کسی تجدید نظر کرده است؟
از مسائل دیگری که این اقلیت و کورش مدرسی در مورد آن تجدید نظر کرده اند موقعیت حزب در کردستان و تشکیلات آن است. بعد از جریان داب و ضربه خوردن آن، کمیته کردستان با یک سری اقدامات و فعالیت ها و با تهیه امکانات زیاد توانست نقش بسزایی در نجات رفقای داخل ایفا نماید. در این رابطه در پلنومی که درآن هنگام در شهر استکهلم برگزار شد،رفیق کوروش گفتند اگر فعالیتهای تشکیلات کردستان نبود حزبی باقی نمی ماند، اما همین رفیق دو پلنوم بعد از آن اظهار داشت تاریخ مصرف کمیته کردستان به سر رسیده زنها در آن ریش در آورده اند و … واقعا می توان با این برخورد دوگانه در فاصله دو پلنوم کسی را قانع کرد؟در فاصله زمانی بین این دو پلنوم چه اتفاقی افتاده است که این ارزیابی صد و هشتاد درجه عوض می شود؟
از موارد دیگر اختلافات، شیوه برخورد به حزب، به قوانین و موازین و مخالفین سیاسی است.
ما در این مورد هم باهم اختلاف داشته ایم اگرچه ما هم مبرا از برخورد نادرست به مخالفین خود نبوده ایم اما موارد زیادی در مقابل این هتک حرمت کردن ها ایستاده ایم. نقد فرهنگ مش قاسم هر چند بروز علنی پیدا نکرد اما در موردآن جلسه برگزار گردید،اگر آن روزها علنا نقدش می کردیم شاید این فرهنگ تا این اندازه مجال ظهور پیدا نمی کرد که به این راحتی به کمونیست ها بی حرمتی شود.شخصا از این بابت به جنبش مان و کسانی که مورد هتک حرمت قرار گرفته اند بدهکارم. باید با این فرهنگ وداع کرد و آن را برای نویسنده مش قاسم و همفکرانش جا گذاشت.
نکته دیگری که می خواهم بدان اشاره کنم و جریان اقلیت آن را در بوق و کرنا کرده است و از آن حقانیت خود را نتیجه می گیرد،محکوم کردن اقدام ضد حزبی و انحلال طلبانه آنها از طرف احزاب و جریانات و فعالین سیاسی بوده است. کسی که این را برای خود، نشانه و دلیل حقانیت ذکر می کند هیج ربطی به تاریخ ما و مارکسیسم ندارد. کسانی که بجای تحلیل درست و اصولی اختلافات به این گونه توجیهات ساده لوحانه پناه می برند، فقط ورشکستگی و استیصال خود را نشان می دهند. مگر ما در دوره ای که علی جوادی و آذر ماجدی و بقیه چنین برخوردی را به حزب کمونیست کارگری کردند اطلاعیه ندادیم و اقدام آنها را محکوم نکردیم؟
در ثانی چرا تا بدین حد از درست کردن مخالف و دشمن خوشحال هستید؟ رفقا !
هیچ مارکسیستی حقانیت خود را از تعداد مخالفین و زیادی دشمنان خود نتیجه نمی گیرد. اختلاف سیاسی با احزاب و جریانات سیاسی واقعی اند. نقد تیز کمونیستی از سیاستهای آنها جای خود دارد. مگر ما در موارد زیادی خطاب به احزاب فراخوان ندادیم که در مقابل فلان مسئله یا فلان رویداد موضع بگیرید، اگر این احزاب از اقدام ضد حزبی و نا مسئولانه شما پشتیبانی می کردند، همین را می گفتید؟
نکته دیگری که مدام در حزب مورد مشاجره و اختلاف بوده، شیوه ای است که مرتب به هر دلیلی تلاش می کرد بجای ایجاد انسجام و اتحاد و همدلی در صفوف حزب، انشقاق و اختلاف را دامن بزند، بحث های سراپا نادرست، ایجاد تقابل میان نسل جدید و قدیم، کردستانی و غیر کردستانی و …..از این نمونه ها هستند.
برای کمونیست ها و یک حزب کمونیستی این شیوه ها مردود و ارتجاعی اند. یک حزب کمونیستی برای انقلاب کارگری به همه انسان های کمونیست و آزادیخواه در هر سن و سالی و در هر جغرافیایی در گوشه و کنار این دنیا نیاز دارد. این فرقه ها و سکت های ایدئولوژیک هستند که فقط به اعضای سکت خود محتاجند. یادش بخیر چند سال قبل در جریان اختلافات در حزب کمونیست کارگری کوروش مدرسی بدرست در مقابل مصطفی صابر و آذر ماجدی که مسئله کمیته کردستان را طرح کردند، ایستاد و آنها را مورد نقد و تعرض قرار داد. اما امروز هم کوروش مدرسی و هم اقلیت انحلال طلب توهین نامه مش قاسم را که بی حرمتی به نسلی از کمونیست های ایران و کردستان است،تائیید می کنند. جای تاسف است.
نکته دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم ضد اجتماعی بودن اقدام ضد حزبی این رفقاست. اگر این شیوه درست باشد که شما به آن دست زدید، دراختلافاتی که فردا پیش می آید چگونه می توان به شما اعتماد کرد که بازی را بر هم نزنید؟ من یقین دارم این گرایش اهل درست کردن هیچ نهاد و تشکیلاتی نیست، نشان داد نه تنها نمی تواند دست چند نفر را در دست همدیگر قرار دهد، اگر هم چند نفر بخواهند باهم کاری انجام دهند با این شیوه از فعالیت متفرق شان می کنند، مثل همین کاری که با این حزب کردند. اما با تمام اینها گیریم از فرط علاقه ای که به سندیکا پیدا کرده اید،در سندیکایی عضو و یا فعال باشید اگر فکر کردید هیئت مدیره سندیکا آن طوری که شما در عالم خود فکر می کنید کارها را پیش نمی برد، چکار می کنید؟ مطابق این اقدام انحلال طلبانه ای که در حزب کردید باید علیه آنها هم دست به شورش بزنید، درست است؟
اوضاعی که حزب حکمتیست را به اینجا رساند نه ناشی از تجدید نظر ما بلکه ناشی از نظرات تازه رفیق کوروش مدرسی است که رفقای اقلیت هم آن را دربست قبول کرده اند.البته رفیق کورش مختار است هر ایده و نظری که دوست دارند داشته باشند و شما هم آزادید از آن طرفداری کنید اما حق ندارید اسم آن را سیاستهای رسمی یا به قول خودتان “خط رسمی”حزب بگذارید.
این نظرات جدید از طرف رفیق کوروش طی چند سال اخیر در پلنوم ها و جلسات حزبی مطرح شده اند اما اکثریت حزب با آن موافق نبوده اند و در مقابل آن سد بسته اند. رفیق کوروش به دلایلی و از جمله دلیل پزشکی از حزب رفت، در کنگره همه ما برایش آرزوی سلامتی و موفقیت کرده و با احترام بدرقه اش کردیم.اما متاسفانه از همان روزهای اول به خط و نشان کشیدن بر علیه رهبری منتخب و قانونی حزب دست زد، در نامه هایی رهبری حزب را تهدید کرد و دست آخر با جمع 5 نفره دفتر سیاسی شورش علیه رهبری و ارگان های حزبی را سازمان دادند، برایشان متاسفم.
این نظرات جدید احتیاجی به حزب و سازمان ندارد چون فکر می کنند، رژیم تثبیت شده است،سرمایه داری در ایران بحران ندارد و سرنگونی جمهوری اسلامی بعید بنظر می رسد،باید رفت و در میان کارگران کار سوزنی و کار آرام سیاسی کرد، دیگر به تشکیلات،ارگانها و اهرم های قدرت نیازی نیست، دانشجو با خوردن یک سیلی به همه چیز اعتراف می کند، کمیته کردستان تاریح مصرفش تمام شده است و تشکیلات خارج هم که هیچ نقشی ندارد.در نتیجه حزبی را که حاصل سالها زحمت و خون دل خوردن هزاران کمونیست است،به انحلال می کشند.
در پایان از همه رفقای حزبی می خواهم که بدقت مسائل را تعقیب کنند. نباید این جار و جنجال تبلیغاتی خلاف واقع را از انحلال طلبان قبول کرد. نباید در این قانون شکنی و اقدامات ضد حزبی شریک و همراه آنها شد، نباید در تجمعی که تحت نام کنگره سازمان داده اند شرکت کرد، کنگره قانونی حزب بر اساس انتخابات قانونی نمایندگان ارگانها و کمیته های حزبی بزودی بر گزار خواهد شد، در این کنگره شرکت کنید.
28 ژانویه 2012
8 بهمن ماه 1390